ادای سوگند در دادگاه به این معنا و مفهوم است که شخصی برای درستی ادعاهای خود، خداوند را گواه قرار میدهد تا با این روش ادعا و اظهارات خود را اثبات کند یا این که خود را محق دانسته و در مقابل برای واهی و خیالی بودن حرف های طرف مقابل به خداوند متوسل میشود.
به طور کلی سوگند به دو دسته اثباتی (قضایی) و عهدی تقسیم می شود. سوگند عهدی به معنای تعهد به انجام یا ترک عملی در آینده است، مانند سوگندی که رئیس جمهور، پزشکان یا وکلای دادگستری و دادرسان قبل از شروع به کار در منصب خود یاد میکنند. این نوع سوگند با ادله اثبات دعوا هیچ ارتباط مستقیمی ندارد و در این مقاله به آن پرداخته نمیشود.
سوگند اثباتی (قضایی) یکی از ادله اثبات دعواست و باید با حضور قاضی اتیان شود که سوگند قضایی هم به آن میگویند. گواه قرار دادن خداوند در دادگاه نسبت به انجام شدن یا انجام نشدن امری همان سوگند قضایی است که اداکننده سوگند برهمان اساس ادعا میکند. سوگند قضایی یا اثباتی به سه دسته تقسیم میشود: سوگند قاطع یا بتی، سوگند تکمیلی و سوگند استظهاری. البته سوگند دیگری نیز در ماده ۵ آیین نامه ترتیب اتیان سوگند بدان اشاره شده که سوگند نفی بر علم نام دارد.
الف) سوگند بتی یا قاطع دعوا
کسی که سوگند بتی یا قاطع دعوا را میخورد به معنی این است که ادعای خواهان را اثبات یا رد میکند و بنابراین قاطع دعواست. زمانی که مدعی هیچ گونه بینهای ندارد، گواهی دارای شرایط یا سندی است که بتواند ادعای خود را براساس آن اثبات کند و مدعی علیه نیز ادعای مدعی را منکر میشود در این چنین شرایطی لازم است که سوگند بتی جاری شود. بنابراین مدعی از دادگاه درخواست می کند که قرار اتیان سوگند را صادر کند که براساس آن منکر بر نفی استحقاق مدعی سوگند میخورد و با این کار خود عدم صحت ادعای خود را بیان میکند.
مدعی می تواند به صورت کتبی یا شفاهی از دادگاه درخواست کند. مدعی تا بدان جا میتواند درخواست سوگند کند که نبود آن، سوگند را نامعتبر میکند. نکته بسیار مهم در این باره این است که کسی می تواند درخواست سوگند کند که برای ادعای خود دلیلی ندارد و طرف مقابل ادعای او را انکار کرده است.
بنابراین هریک از خواهان یا خوانده میتوانند درخواست سوگند را مطرح کنند و وضعیت بین این دو تعیین کننده این قضیه خواهد بود. به طور مثال، خواهان ادعا میکند که خوانده نسبت به او دینی دارد و خوانده نیز این دین را انکار میکند، در این حالت، خواهان از دادگاه درخواست سوگند را می کند، در صورتی که خوانده دین خود را بپذیرد اما ادعا دارد که دین خود را پرداخته بنابراین مشخص میشود که خوانده دین خود را پرداخته و در این حالت خوانده درخواست اتیان سوگند را خواهد داشت تا براساس آن خواهان دعوای اصلی، سوگند بخورد.
سوگند باید به گونه ای تنظیم شده باشد که دادگاه بتواند برهمان اساس حکمی را صادر کند. سوگند خوردن خود بخشی از دعواست و دعوا را خاتمه نمی دهد، به طور مثال، اصالت سند مستند دعوا یا دفاع که باید به گونهای باشد که با اعلام این سوگند، ادعای موجود بین طرفین قطع خواهد شد. مدعی علیه در سه حالت میتواند از مدعی بخواهد که سوگند بخورد:
1. قبول اتیان سوگند
اگر مدعی علیه (منکر) ادعای خود را با قاطعیت بیان می کند و سوگند میخورد که ادعای مدعی دروغ بوده و ادعای او را رد می کند، دادگاه در این حالت خواهان را فاقد حق قلمداد میکند. آیا مدعی می تواند بعد از صدور حکم دادگاه، ادله خود را ارائه کرده و مجددا ادعای خود را مطرح کند؟ بسیاری از فقهای امامیه بر این باور هستند زمانی که مدعی درخواست اتیان سوگند می کند و سوگند خوردن مدعی علیه نیز همان مصالحه بین طرفین بوده و بنابراین هر گونه ادعایی از طرف مدعی بعد از این پذیرفته نیست. البته برخی نیز معتقدند که مدعی میتواند بعد از اتیان سوگند دوباره ادعای خود را مطرح کند.
2. اجتناب از اتیان سوگند و رد آن به مدعی
مدعی علیه می تواند از اتیان سوگند اجتناب کند و آن را برای مدعی واگذارد، و این کار بدین معناست که مدعی سخن خود را با سوگند، اثبات کند. اگر خواهان سوگند بیان کند که ادعای او اثبات خواهد شد و در صورتی که سرباز بزند، ادعای او براساس ماده ۲۷۳ قانون آیین دادرسی از درجه اعتبار ساقط خواهد شد. در ماده ۲۷۳ قانون مدنی چنین آمده که اگر خوانده از اتیان سوگند اجتناب کند و سوگند را به خواهان واگذار کند، در این صورت ادعای او با سوگند خواهان ثابت میشود و در صورتی اجتناب ادعای او ثابت شود و بعد از این کار دادگاه میتواند حکم خود را صادر کند.
3. نکول مدعی علیه و آثار آن
در صورتی که مدعی علیه از ادای سوگند اجتناب کند و از اختیاری که دادگاه برای ادای سوگند به او داده استفاده نکرده، و از بیان این مطلب به دادگاه نیز اجتناب ورزد، دادگاه به مدعی علیه در سه نوبت اخطار می دهد تا سوگند خود را ادا کرده یا آن را به مدعی علیه واگذار کند، مدعی در این حالت ناکل شناخته خواهد شد.
البته مدعی علیه در صورتی که بعد از هر اخطار سوگند خود را ادا کند یا آن را به مدعی واگذار کند، براساس مورد پیش آمده تکلیف ادعا مشخص خواهد شد و در صورتی که همچنان از ادای سوگند خود اجتناب ورزد ناکل قلمداد خواهد شد. در همان جلسه اخطارهای دادگاه و پاسخ های مدعی علیه نسبت به ادای سوگند صورت مجلس شده و بنابراین تجدید جلسه حتی به درخواست مدعی علیه نیز امکان ناپذیر است.
در صورتی که مدعی علیه علی رغم اخطارهای دادگاه بر موضع خود پافشاری میکند در این صورت ادای سوگند را به مدعی واگذار می کند که ادعای او ثابت شده و دادگاه بین طرفین حکم خود را صادر خواهد کرد و در صورتی که مدعی از ادای سوگند اجتناب ورزد، ادعای او نیز صحت نداشته و درست نیست. در مثال بالا چنانکه مدعی علیه علی رغم اخطارهای دادگاه از ادای سوگند اجتناب ورزد و در صورت عدم استفاده از اختیار دادگاه برای رد سوگند مدعی، و علاوه براین؛ این مطلب را نیز به دادگاه بیان نکند.
ولی اگر بنا به دلایلی واضح مانند لال بودن سکوت می کند، دادگاه می تواند به وسیله مترجم یا متخصصی مراد و مقصود وی را شناسایی کند، مسئلهای نیست ولی اگر بخواهد که دادگاه را اذیت کند، دادگاه می تواند براساس ماده ۲۷۶ قانون دادرسی مدنی، در ابتدا کلیه عواقب شرعی و قانونی این چنین کاری را به مدعی علیه گوشزد میکند و در سه نوبت به او اخطار می دهد و در نهایت به عنوان استنکاف ناکل شناخته خواهد شد، در این حالت با ادای سوگند مدعی؛ ادعای مدعی علیه ثابت خواهد شد. در صورتی که عواقب شرعی و قانونی را بیان نداشته باشد، ولی قاضی قبل از صدور حکم در سه نوبت به او اخطار خواهد داد.
کسی که در مقام سوگند خوردن باشد، امکان دارد که این کار را به انجام نرساند یا حتی به مدعی نیز واگذار نکند، او میتواند با روش های دیگری ادعای مدعی را ثابت کند. در این وضعیت او ناکل نیست بخاطر این که نتواند ادعای مدعی را ثابت کند حتی اگر موظف به سوگند یادکردن بوده یا آن را به مدعی واگذار کرده است.
عدم حضور در جلسه ادای سوگند
بعد از این که دادگاه طرفین را به ادای سوگند در دادگاه دعوت می کند، اگر یکی از طرفین در دادگاه حضور نیابد، در این صورت دادگاه مجددا وقتی دیگر را تعیین میکند و طرفین را به ادای سوگند دعوت می کند. بعد از این جلسه هرگاه یکی از طرفین به دلایلی در جلسه ادای سوگند حضور پیدا نکند، از طرف دادگاه ناکل شناخته میشود. اگر مدعی علیه از ادای سوگند اجتناب کند، ادای سوگند به مدعی خواهد رسید و با ادای سوگند او، دادگاه حکم خود را صادر خواهد کرد و دعوا خاتمه میپذیرد. در صورتی که یکی از طرفین در در جلسه ادای سوگند حضور نیابد، دادگاه جلسه تجدید را برگزار نخواهد کرد و بلکه به همان طرف مجددا اخطار داده خواهد شد، براساس قانون با توجه به دعوت به جلسه و عدم حضور یکی از طرفین، طرفی که در جلسه ادای سوگند حضور نیافته است، از طرف دادگاه ناکل شناخته میشود.
مهلت ادای سوگند به طرفین
ادای سوگند یک وظیفه شرعی و قانونی است و اگر کسی به دروغ سوگند بخورد عواقب شدید قانونی برای وی در پی خواهد داشت، بنابراین باید به ادای سوگند با تفکر و تعمق بنگریم، تا قبل از ادای سوگند مدعی می تواند ادعای خود را به روشهای دیگری ثابت کند و مدعی علیه نیز می تواند همین ترتیب را در عدم اثبات مدعی رعایت کند. بنا به درخواست طرفین، دادگاه مهلت ادای سوگند را به طرفین بدهد. مهلت ادای سوگند توسط دادگاه تعیین میشود.
دادگاه براساس موقعیت و وضعیت طرفین مهلت حضور در دادگاه ادای سوگند را مشخص میکند. باید اذعان کنیم که اگر یکی از طرفین بنا به دلایلی در دادگاه ادای سوگند حضور نیابد دوباره مهلت دیگری تعیین میشود، بخاطر این که ادای سوگند باید در جلسه دادرسی انجام پذیرد.
البته تعیین وقت طولانی به ضرر طرفین بوده و دادگاه میتواند خارج از نوبت مهلتی را برای ادای سوگند مشخص کند. این نوع تعیین وقت به ادای سوگند برمی گردد و سوگند تکمیلی یا استظهاری در این میان نیست.
سوگند بتی روشی برای دعاوی قابل اثبات
به وسیله قسم می توان برای سایر دعاوی مالی و حقوق الناس، مانند نکاح، طلاق، نسب، وکالت و وصیت که با شهادت قابل اثبات هستند میتوان حکم صادر کرد. ادای سوگند در برخی از دعاوی متکی به سند رسمی منتفی است. سوگند در مورد کسی مصداق دارد که ادعای مستند به او نسبت داده میشود، بخاطر این که کسی را نمی توان به سوگند مجبور کرد زمانی که انجام دادن یا ندادن کاری به کس دیگری مربوط میشود.
در صورتی که کسی ادعا کند که طرف مقابل او از چیزی باخبر است که به شخص ثالثی هم مربوط میشود و طرف هم منکر این قضیه میشود، مدعی از او درخواست میکند که سوگند بخورد، که به این چنین کاری عالم نیست. مورث بیشتری موردی است که در این مورد استفاده میشود. به طور مثال، اگر کسی از نفر دیگری مطلبی را مطالبه کند، به این استناد که مورث او از او مبلغی را قرض کرده و خوانده نیز انکار میکند که اصلا از بابت قرض کردن مورث از او بی اطلاع است، بنابراین خواهان از خوانده درخواست میکند که سوگند یاد کند که از دین مورث خود در این باره بی اطلاع است.
رجوع از سوگند
در صورتی که ادا کننده سوگند بعد از ادای سوگند اظهار کند که به دروغ سوگند یاد کرده است، در صورتی که دادگاه حکم خود را صادر نکرده باشد، دادگاه بعد از این اظهار براساس اقرار او حکم خود را صادر خواهد کرد و حتی اگر دادگاه حکم خود را صادر کرده باشد، محکوم علیه میتواند به استناد حالف (ادا کننده سوگند) درخواست کند که دادگاه در حکم صادره خود تجدیدنظر کند.
بنابراین اگر حکم قطعی باشد، امکان طرح دعوا برای استرداد ادای سوگند ادا کننده سوگند امکان پذیر است و به خاطر ادای دروغ سوگند حکم ناحقی صادر شده، در این حالت، اقرار سبب دعوای مجدد است و البته سوگندی که در دعوای قبل برگزار شد ملاک نخواهد بود.
ب) سوگند تکمیلی
اصولا در دعاوی مالی یا دعواهای مربوط به مال، اگر خواهان نتواند بینه شرعی را اقامه کند، می تواند با معرفی دو زن به و یک مرد به عنوان شاهد، به سوگند خود، ادعای خود را به اثبات برساند.
در این سوگند نیز مدعی درخواست می کند و دادگاه میتواند در صورتی که درخواست مدعی را درست تشخیص دهد، دادگاه اتیان سوگند را برگزار کند.
ج) سوگند استظهاری
در دعاوی علیه متوفی، حاکم بعد از ثابت شدن اصل حق، از مدعی درخواست می کند که برای بقای خود سوگند یاد کند. البته در دعاوی متکی به اسناد رسمی، ادای سوگند بی معنی است. متکی نبودن به درخواست مدعی تنها تفاوت این نوع سوگند با سوگند بتی و تکمیلی است.