طرفین پرونده یا یکی از آنها پیش از اقامه دعوا میتوانند به طور کتبی از دادگاه بدوی درخواست کنند که طرف دیگر را برای سازش دعوت کند اما در بیشتر مواقع، طرفین طرح دعوا کرده و در جریان رسیدگی دادگاه و با تشویق قاضی به سازش میرسند. در این صورت باید موضوع سازش و شرایط آن به ترتیبی که واقع شده است، در صورتمجلس منعکس شود و به امضای دادرس یا دادرسان و طرفین برسد؛ دادگاه نیز پس از حصول سازش میان طرفین، رسیدگی را ختم و به صدور گزارش اصلاحی مبادرت میکند.گزارش اصلاحی که بر اساس مواد 178 تا 184 قانون آیین دادرسی مدنی از سوی دادگاه صادر میشود، نسبت به طرفین و وراث و قائممقام قانونی آنان نافذ و معتبر است و مانند احکام دادگاهها به اجرا گذاشته میشود.
بر اساس ماده ۱۸۴ این قانون، «دادگاه پس از حصول سازش بین طرفین به شرح فوق رسیدگی را ختم و به صدور گزارش اصلاحی مبادرت میکند. مفاد سازشنامه که طبق مواد فوق تنظیم میشود، نسبت به طرفین، وراث و قائممقام قانونی آنها نافذ و معتبر است و مانند احکام دادگاهها به موقع اجرا گذاشته میشود، چه اینکه مورد سازش مخصوص به دعوای مطروحه بوده یا شامل دعاوی یا امور دیگری باشد.»
ماهیت سازش طرفین در دادگاه، عقد صلح است؛ همچنان که فرهنگستان ایران در خردادماه 1314 واژه «سازش» را در برابر اصطلاح «صلح» قرار داد، نتیجه عملی که طرفین انجام میدهند، عقد صلح «در مورد تنازع» شمرده میشود و مشمول احکام و آثار آن است. از این رو لازم است مانند عقود دیگر دارای شرایط صحت مذکور در ماده 190 قانون مدنی باشد.
ماهیت گزارش اصلاحی
گزارش اصلاحی، از نظر ماهوی یک قرارداد واقعی است و اعتبار و اثر آن تابع قواعد عمومی قانون مدنی است. بنابراین اگر ایجاب این سازش نزد دادرس واقع شود، پیش از قبول طرف دیگر اثر حقوقی ندارد. به همین جهت، ماده 185 قانون آیین دادرسی مدنی اعلام میکند:
«هرگاه سازش محقق نشود، تعهدات و گذشتهایی که طرفین هنگام تراضی به سازش به عمل آوردهاند، لازم الرعایه نیست.»
تنظیم گزارش اصلاحی عملی قضایی نیست و به همین دلیل، از اعتبار امر قضاوتشده استفاده نمیکند. دو طرف سازش، در عین حال که مانند سایر پیمانگذاران باید مفاد قرارداد را محترم شمارند، میتوانند ابطال آن را به سبب مخالفت با نظم عمومی یا اشتباه و اکراه از دادگاه بخواهند همچنین حق دارند فسخ سازش را به سبب تدلیس، عیب و امثال آن تقاضا کنند، مگر این که از اوضاع و احوال برآید که از حق خیار خود گذشتهاند و مایلند، به گونهای قاطع، به دعوا پایان بخشند؛ وانگهی، ماهیت قراردادی که بسته میشود «صلح» است.
موارد تنظیم گزارش اصلاحی
گزارش اصلاحی در دو صورت زیر تنظیم میشود:
پیش از اقامه دعوا
خواهان از دادگاه درخواست میکند تا طرف او را به منظور سازش دعوت کند. (ماده 186 قانون آیین دادرسی مدنی) در این صورت، اگر خوانده نیز از این پیشنهاد استقبال کند، دادگاه مفاد قرارداد صلح را در صورتمجلس مینویسد و به امضای طرفین میرساند. (مواد186 به بعد قانون آیین دادرسی مدنی)
پس از اقامه دعوا
در هر مرحله از دادرسی مدنی، طرفین دعوا میتوانند دعوای خود را به طریق سازش خاتمه دهند. (ماده 178 قانون آیین دادرسی مدنی) در این سازش ممکن است امور دیگری نیز علاوه بر دعوای مطروحه، وارد شود؛ اما در هر حال مفاد آن مانند احکام دادگاه قابل اجرا است. (ماده 184 قانون آیین دادرسی مدنی) صورت نخست تقریباً متروک شده و به ندرت از آن استفاده میشود و مورد دوم است که در عمل، دادگاهها و شوراهای حل اختلاف با آن روبرو هستند.
قابلیت اجرای گزارش اصلاحی
با عنایت به اینکه طرفین در مورد موضوع متنازعفیه به دادگاه مراجعه کرده و در جریان رسیدگی نوعاً با برخی مسائل و قوانین آشنایی نسبی پیدا میکنند و تقریباً با آگاهی ( گرچه به تشویق دیگران یا دادگاه ) و با در نظر گرفتن برخی مصالح، اقدام به صلح و سازش میکنند و در نتیجه دادگاه گزارش اصلاحی را صادر میکند، از این رو در صورتی که از حق تجدیدنظرخواهی یا فرجامخواهی و از هرگونه ایراد و اعتراضی اسقاط حق کنند، گزارش اصلاحی همانند احکام دادگاهها که قطعیت یافته است، تلقی میشود و قابلیت اجرا پیدا میکند.
حال پرسش این است که اگر طرفین نسبت به گزارش اصلاحی تمکین نکنند، چه باید کرد؟ آیا اساساً خوانده دعوا میتواند اجرای گزارش اصلاحی را درخواست کند؟ ادارهکل حقوقی قوه قضاییه به این پرسش پاسخ مثبت داده و بیان کرده است: «با توجه به ماده 184 قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی که گزارش اصلاحی را نسبت به طرفین و قائممقام قانونی آنها نافذ و معتبر دانسته و نحوه اجرای آن را مانند اجرای احکام دادگاههای دادگستری قرار داده است و با توجه به ماده 2 قانون اجرای احکام مدنی مصوب سال 1356، ذینفع در گزارش اصلاحی حق تقاضای صدور اجراییه را دارد. از این رو دریافت حقالاجرا هم وجاهت قانونی داشته و چنانچه مورد تعهد و سازش کلاً معلوم باشد، نسبت به کل آن و نیم عشر اجرایی به طور یکجا اجراییه صادر میشود؛ اما اگر بنا باشد به اقساط یا ترتیبات دیگری از متعهد وصول و به متعهدله پرداخت شود و کل مبلغ مورد سازش و تعهد معلوم نباشد، فقط نسبت به اقساط یا موارد اجرایی، اجراییه صادر و نیم عشر اجرایی هم بر اساس همان مبلغ مورد محاسبه قرار گرفته و دریافت میشود.»
نیم عشر اجرایی را میتوان اینگونه تعریف کرد: «در مقابل خدمت دستگاه دولتی برای اجرای رای محاکم، عشر (یک دهم) محکومبه از محکومعلیه گرفته میشود که آن را در اصطلاح عشریه اجرا یا به اختصار عشریه میگویند. بابت اجرای اسناد رسمی، نیم عشر مبلغ اجراییه گرفته میشود که نیم عشر مزبور را حقالاجرا مینامند (ماده 131 قانون ثبت) و در بند گ از ماده یک آییننامه اجرای اسناد رسمی لازمالاجرا و طرز رسیدگی به شکایت از عملیات اجرایی مصوب سال 1387 اینطور آمده که حقالاجرا حقی است به صورت پول که دولت بابت اجراییه اسناد رسمی میگیرد و پنج درصد مبلغ اجرا است. گزارش اصلاحی در ردیف احکام دادگاهها است و مادامی که برابر مقررات باطل نشود، به قوت خود باقی است. چنانچه ابهام یا اجمالی در گزارش باشد، برابر مواد 25 تا 27 قانون اجرای احکام مدنی، رفع ابهام یا اجمال با دادگاه صادرکننده حکم (دادگاه بدوی یا تجدیدنظر) است.
حال باید دید اگر نسبت به رایی فرجامخواهی شده و پرونده در دیوان عالی کشور مطرح باشد و طرفین پس از آن مصمّم به سازش شوند، تکلیف چیست؟ آشکار است که طرفین نمیتوانند از دیوان عالی کشور درخواست کنند سازش واقعشده را صورتمجلس کند؛ زیرا مواد 182 و 184 قانون آیین دادرسی مدنی این تکلیف را برای دادگاه یعنی مرجعی که رسیدگی ماهیتی میکند، پیشبینی کرده است. بر این اساس و با توجه به ملاک ماده 492 قانون آیین دادرسی مدنی، دیوان عالی کشور میتواند به تقاضای طرفین، پرونده را برای تنظیم صورتمجلس سازش به دادگاه صادرکننده رای فرجامخواسته ارسال کند.در هر حال، چنانچه دعاوی به صلح و سازش مختومه شده و گزارش اصلاحی صادر شود، بسیاری از ایرادهای طرفین رفع میشود؛ چرا که اراده آنان به چنین امری کمک کرده و از صرف هزینههای اضافی جلوگیری میکند؛ و به کینهها خاتمه داده و به رفع اطاله دادرسی کمک میکند.
نحوه صدور گزارش اصلاحی در درخواست تقسیم ترکه
بر اساس ماده 186 قانون آیین دادرسی مدنی، «هر کس میتواند در مورد هر ادعایی از دادگاه نخستین به طور کتبی درخواست کند که طرف او را برای سازش دعوت کند.» در امر دعوای تقسیم ترکه نیز که معمولا شرکا در صورت عدم تراضی با یکدیگر به دادگاه مراجعه میکنند، میتوانند از مقررات موجود در فصل نهم از قانون آیین دادرسی مدنی استفاده کنند.بدیهی است درخواست سازش ممکن است قبل از اقامه دعوا باشد که در این صورت، معمولا با تشویق دادگاه، طرفین به سازش میرسند و موضوع سازش و شرایط آن به ترتیبی که واقع شده است، در صورتمجلس نوشته میشود و حسب مورد به امضای دادرس یا دادرسان و طرفین میرسد. ( ماده 182 قانون آیین دادرسی مدنی)پس از آن دادگاه ختم رسیدگی به سازش را اعلام و به صدور گزارش اصلاحی اقدام میکند. (ماده 184 قانون آیین دادرسی مدنی) مفاد سازشنامه، مانند احکام دادگاهها به موقع اجرا گذاشته میشود و نسبت به طرفین، وراث و قائممقام قانونی آنها نافذ و معتبر است.
گاهی نیز سازش بهعمل آمده، خارج از دادگاه است که گاه ممکن است در حین اجرای قرار مانند قرار تحقیق محلی، معاینه محل، تامین دلیل و … واقع شود؛ در این حالت هر گاه سازشنامه توسط قاضی مجری قرار تنظیم شود، در حکم سازش بهعمل آمده در دادگاه است (تبصره ماده 182 قانون آیین دادرسی مدنی) و گاه سازش در دفاتر اسناد رسمی واقع میشود.بنابراین شرکای مال مشاع یا وراث متوفی، هنگام تقسیم مال مشاع یا تقسیم ترکه به یکی از طرق اشارهشده میتوانند متوسل شوند. تقسیمنامه تنظیمی هر چند به تراضی کلیه وراث یا مالکین مشاع تنظیم شود اما باید توجه داشت که مطابق ماده 10 قانون مدنی، این توافق و تراضی تا جایی معتبر و مورد حمایت قانونگذار خواهد بود که مخالف با نظم عمومی یا قانون نباشد.
آنچه در این تقسیمنامهها و سازشنامهها حائز اهمیت است، بیشتر در خصوص اموال غیرمنقول است که هر چند افراد با تراضی، نسبت به تقسیم و افراز یک ملک بین خود اقدام میکنند اما با توجه به تفکیک و افراز اراضی، در رابطه با نظم شهرسازی از اهمیت ویژهای برخوردار است؛ بهطوریکه مسئله تفکیک و افراز اراضی از اهم مسائل شهری و شهرسازی و پایه و اساس رشد موزون شهرها و اجرای طرحهای جامع و تفصیلی و ضوابط مقرر در طرحهای مذکور است.به همین جهت است که قانونگذاربا وضع ماده 101 قانون شهرداریها و ماده 154 اصلاحی قانون ثبت، ادارات ثبت و محاکم را در موقع تقاضای تفکیک اراضی در محدوده شهری، مکلف کرده است که عمل تفکیک مطابق نقشهای انجام شود که قبلا به تصویب شهرداریها رسیده است؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت که عمل تقسیم خواه توسط محاکم صورت گیرد، خواه به تراضی خود وارث یا مالکین مشاع، رعایت مواد فوق لازمالرعایه خواهد بود.