شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که شخصی با امتناع از پرداخت دِین خود، اصطلاحا بخواهد مالتان را بالا بکشد. در چنین مواردی، احتمالا اولین فکری که به ذهنتان میرسد گرفتن حکم جلب متهم است. اما یادتان باشد که این دستور در پروندههای حقوقی مانند اختلافهای مالی، طلاق و… به سادگی صادر نمی شود و مدت زمانی طولانی نیاز است تا به مرحله جلب برسد اما در پروندههای کیفری مانند کلاهبرداری، سرقت و… سریعا صادر می شود.
حکم جلب متهم یا قرار جلب؟
«حکم جلب» عبارتی عامیانه است که در علم حقوق به آن قرار جلب یا «دستور جلب» گفته میشود؛ زیرا در عرف حقوقی و قضایی، حکم به معنای رأی دادگاه است، در صورتی که دستور جلب، رأی محسوب نمیشود و فقط نوعی دستور است. قرار جلب، در امور کیفری دستوری است که قاضی پرونده در مراحل مختلف برای دستگیری افراد صادر میکند. بنابراین قرار جلب در دو حالت صادر میشود:
- گاهی قاضی دادگاه در روند اجرای حکم، برای مجبور کردن فرد به اجرای حکم، قرار جلب صادر میکند
- و گاهی نیز زمانی که هنوز فرد متهم نشده، قاضی برای رسیدگی به حکم و انجام تحقیقات بیشتر، دستور جلب کسی را که از او شکایت شده است، صادر میکند. البته در مورد دوم، هنوز معلوم نیست که فرد متهم است یا خیر و فقط اتهام به وی توجه دارد و به این علت که دلایلی برای متهم بودن وجود دارد، قاضی این قرار را صادر میکند.
دستور جلب عادی و سیار
هر قاضی فقط در حوزه قضایی خود میتواند دستور جلب متهم صادر کند؛ مثلا کل استان تهران یک حوزه قضایی محسوب میشود و قاضی تهران فقط اجازه صدور دستور جلب متهم در حوزه استان تهران را دارد و اگر شخصی که قرار است برایش دستور جلب صادر شود، در خارج از حوزه قضایی باشد، باید به حوزه قضایی دیگر نیابت داده شود.
دستور جلب نیز به دو روش اجرا میشود: گاهی ممکن است قاضی پرونده دستور جلب را به یک کلانتری خاص ابلاغ کند که به این نوع «قرار جلب عادی» میگویند، اما اگر دستور جلب به همه کلانتریهای حوزه داده شود، به آن «جلب سیار» گفته میشود. اگر در دادگاه اعلام کنید نشانی محل زندگی فردی را که از او شکایت دارید میدانید، دستور جلب عادی برای او صادر میشود، اما اگر نشانی او را نمیدانید یا بدهکار متواری شده است، باید این موضوع را در دادگاه اعلام کنید تا دستور جلب سیار برایش صادر شود.
دادخواست حکم جلب نداریم
باید بدانید که کسی نمیتواند به دادگاه مراجعه کند و دادخواست حکم جلب بدهد. فقط زمانی که حکم قطعی صادر شود، میتوانید درخواست دستور جلب بدهید. بنابراین پرونده باید به مرحله اجرا برسد. همچنین نحوه اجرای این قانون در پروندههای حقوقی برای همه محکومیتهای مالی از قبیل مهریه، نفقه و چک، به یک شکل است و تنها تفاوتشان در این است که در دادخواست شکایتتان، نوع درخواستتان را مینویسید.
اما در پروندههای حقوقی پس از اینکه فرد برای مطالبه هر نوع طلب مالی خود به دادگاه شکایت کرد و حکم محکومیت بدهکار را از دادگاه گرفت، باید درخواست اجرای حکم را به دادگاه ارائه کند. پس از انجام دادن این کار، باید مالی متعلق به فرد بدهکار را به دادگاه معرفی کند. با استناد به ماده 2 «قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی»، ابتدا بدهکار را به دادگاه احضار میکنند و سپس برای اینکه در دادگاه حاضر شود و مبلغ دینش را بپردازد، دستور جلبش را صادر میکنند.
اعتراض به قرار منع تعقیب
گاهی بازپرس پس از رسیدگی به موضوع، برای متهم قرار منع پیگرد یا منع تعقیب صادر میکند؛ یعنی اعلام میکند که متهم یا به دلیل کافی نبودن دلایل یا به دلیل جرم نبودن عملی که به او نسبت داده شده است، قابل تعقیب نیست و باید رها شود. در این موارد، شاکی و دادستان حق تجدیدنظرخواهی و اعتراض به این قرار را دارند. وقتی که دادستان یا شاکی از این قرار تقاضای تجدیدنظر و به آن اعتراض کنند، برای رسیدگی به این اعتراض، پرونده به دادگاه خواهد رفت و دادگاه موارد را بررسی میکند و چنانچه به این نتیجه برسند که متهم قابل تعقیب است و قرار بازپرس مبنی بر اینکه متهم غیر قابل تعقیب نیست صحیح نباشد، قرار بازپرس را نقض میکند و «قرار جلب به رسیدگی» صادر میشود.
جلب به رسیدگی یا جلب به دادرسی یعنی اینکه دادگاه تشخیص میدهد که این پرونده باید دارای قرار مجرمیت و کیفرخواست باشد و قابل طرح در دادگاه است.
محمد سعیدی