استرداد در لغت به معنای باز پس گرفتن است. دعوا در لغت به معنای ادعا کردن، خواستن، نزاع و دادخواهی آمده است.
استرداد دعوا در اصطلاح به معنای پس گرفتن، ترک دعوا و انصراف از حق موضوع دعوا میباشد. در این مرحله، در جهت رسیدگی به ادعای خواهان، جلسه یا جلسات دادرسی تشکیل شده است و خوانده دعوا بیتردید، متحمل خساراتی برای تدارک دفاع در مقابل ادعای خواهان شده است، ولی مدعی به جهتی مصلحت خود را در استرداد دعوا میبیند و مایل نیست که دادگاه نسبت به مورد، حکم صادر کند.
به عنوان مثال ارزیابی خواهان از جلسات دادرسی آن است که محکوم خواهد شد به همین دلیل از دادگاه تقاضای استرداد دعوا میکند. دادگاه نیز بر حسب مورد با توجه به قسمتهای مختلف ماده 107 قانون آیین دادرسی مدنی نسبت به موضوع تصمیم خواهد گرفت.
استرداد دعوا تنها از سوی خواهان و طرفی پذیرفته میشود که احکام خواهان بر او بار میشود. بنابراین هر یک از خواهان اصلی، خواهان دعوای متقابل و وارد ثالث میتوانند دعوای خود را مسترد کنند.
اما منطقاً خوانده نمیتواند دعوا را مسترد نماید زیرا دعوا یا دادرسی با ابتکار خواهان و با هدف گرفتن حکم شروع شده است و خوانده نباید پیش از حصول نتیجه مزبور بتواند به آن پایان دهد.
با توجه به بند 9 ماده 35 ق.آ.د.م وکیل در صورتی میتواند دعوا را استرداد نماید که این اختیار در وکالت نامه او تصریح شده باشد.
مقطع زمانی استرداد دعوا
استرداد دعوا مادامی که دادرسی تمام نشده پذیرفته میشود. بنابراین از یک سو تا زمانی که دادرسی تمام نشده باید با رعایت سایر شرایط پذیرفته شود، از سوی دیگر زمانی که دادرسی تمام شده باشد استرداد دعوا قابل پذیرش نخواهد بود.
این امر برای رعایت مصالح عموم و از قواعد آمره است، زیرا دادرسی زمانی تمام میشود که دادگاه تصمیمات و اقدامات لازم را اعم از تشکیل جلسه های دادرسی، صدور و اجرای قرارهای اعدادی و . . . برای صدور رأی قاطع، معمول داشته و پرونده آمادهی صدور رأی باشد.
در نتیجه اگر استرداد دعوا و صدور قرار رد دعوا در این مقطع مجاز شمرده شود، خواهان میتواند پس از استرداد دعوا دوباره اقامهی دعوا نموده و موجب شود که امکانات و وقت دادگاه که باید صرف دعاوی دیگر شود مجدداً صرف دعوای او شود. پس از پایان دادرسی تحت هیچ شرایطی حتی رضایت خوانده استرداد دعوا پذیرفته نخواهد بود.
شرایط استرداد دعوا
- استرداد دعوا مستلزم وجود قصد و اعلام ارادهی شخصی است که دعوا را استرداد مینماید.
- در استرداد دعوا چون اصل حق متنازع فیه مطرح است، اهلیت تمتع لازم دارد، از این رو اگر خواهان محجور باشد و دعوا به وسیله قیم اقامه شود و قیم بخواهد دعوا را مسترد کند باید با اجازه دادستان اقدام کند.
انواع استرداد دعوا
استرداد دعوا میتواند صریح یا ضمنی باشد. ( در صورت ضمنی بودن باید مبتنی بر وقایع یا اعمالی باشد که بررسی آنها در صلاحیت دادگاه بوده و حاکی از اراده خواهان در استرداد دعوا باشد). درعین حال ممکن است استرداد دعوا به صورت کتبی (که در دفتر ثبت گردیده و پیوست پرونده میشود) و یا شفاهی باشد یعنی در جلسه دادرسی یا رسیدگی اعلام و در صورت مجلس نوشته شده و خواهان آنرا امضاء نماید.
صور مختلف استرداد دعوا
صور مختلف استرداد دعوا با توجه به آنچه در بندهای ب و ج ماده 107 ق.آ.د.م. آمده است به شرح زیر قابل ذکر است:
- مورد مذکور در بند «ب» ناظر به موردی است که دادرسی هنوز در جریان است و تمام نشده است ولی خواهان به دلایلی نفع خود را در استرداد دعوا میداند.
- موارد مذکور در بند « ج » ناظر به وقتی است که مذاکرات اصحاب دعوا خاتمه پیدا کرده است که دو حالت در این مرحله از دادرسی متصور است:
- خوانده با استرداد دعوا موافق باشد و به آن رضایت دهد و در واقع خواهان فقط اعلام میکند که دعوای خود را مسترد میدارد.
- خواهان نه تنها اعلام میکند که دعوای خود را مسترد میکند بلکه تصریح میکند که از دعوای خود به کلی صرفنظر میکند.
با نگاهی اجمالی به بند ج ماده 107 ق.آ.د.م ممکن است از ظاهر ماده، چنین برداشت شود که در هر دو حالت بالا باید قرار سقوط دعوا صادر شود. اما به نظر میرسد که درحالت نخست باید قرار رد دعوا صادر شود و فقط در حالت دوم است که قرار سقوط دعوا صادر میشود.
از نظر منطقی هم این احتمال معقول میباشد زیرا قرار سقوط دعوا که خواهان را برای همیشه از طرح مجدد دعوا محروم میکند؛ در صورتی است که خواهان به کل از دعوای خود صرفنظر کرده باشد؛ در این صورت رضایت خوانده هم تأثیری ندارد.
اما وقتی با رضایت خوانده باشد معنایش این است که خواهان از دعوای خود بکلی صرفنظر نکرده است چون صرفنظر کلی از دعوا نیازی به رضایت خوانده ندارد.
با توجه به ماده 107 ق.آ.د.م. در استرداد دعوا قبل ختم مذاکرات اصحاب دعوا نیازی به رضایت خوانده نمیباشد. ختم مذاکرات اصحاب دعوا، مقطعی است که ادعاها، ادله و استدلالات اصحاب دعوا، متناظراً مطرح و شنیده شده و یا فرصت و امکان طرح آن فراهم شده باشد و دادگاه برای صدور رأی قاطع تشکیل جلسه رسیدگی، به مفهوم اعم که اصحاب دعوا در آن دعوت شده باشند را دیگر لازم نمیبیند.
استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا در موردی ممکن است که خوانده راضی باشد؛ بنابراین پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا خواهان نمیتواند به صورت یک جانبه، دعوا به معنای اعم (دادرسی) را مسترد نماید. در نتیجه باید پذیرفت که با ختم مذاکرات طرفین، برهم زدن رابطه حقوقی بین خواهان وخوانده که در پی اقامه دعوا ایجاد میشود مستلزم توافق طرفین است.
آثار استرداد دعوا
- قرار رد دعوا
در صورت استرداد دعوا در مرحله نخستین و حصول شرایط آن، دادگاه قرار رد دعوا صادر میکند. تفاوتی نمیکند که استرداد دعوا پیش از ختم مذاکرات اصحاب دعوا و یا پس از ختم مذاکرات با رضایت خوانده باشد. این قرار از اعتبار امر قضاوت شده برخوردار نمیباشد و خواهان علی القاعده میتواند دوباره همان دعو ا را اقامه کند اما باید دادخواست جداگانهای با رعایت تمامی شرایط، تنظیم و تقدیم دادگاه نماید. اثر استرداد دعوا و قرار رد دعوا قهقرایی است و آن قرار گرفتن اصحاب دعوا در موقعیتی است که پیش از اقامه دعوا داشتهاند. به طور کلی استرداد در مواقعی که مقصود مسکوت گذاشتن دعوا است به مجرد اینکه مورد موافقت مدعی علیه قرار بگیرد به وجه الزام آوری اثر خود را میبخشد و آن این است که اصحاب دعوا را به حالت قبل از اقامه دعوا برمیگرداند.
نکته قابل ذکر در اینجا آن است که اگر چه تقدیم دادخواست، مطالبه رسمی حق شمرده میشود و تمامی آثار آن را دارد ( از جمله مبدأ احتساب خسارت تأخیر در ادای دین)، اما هر گاه دعوا مسترد شده و قرار رد دعوا صادر گردد، این اثر دادخواست مربوط نیز از بین میرود. در صورت تعدد خواندگان در دعاوی قابل تجزیه، دعوا ممکن است نسبت به برخی از آنها مسترد شود، در این صورت اگر پس از ختم مذاکرات اصحاب دعوا باشد تنها رضایت خوانده یا خواندگانی لازم است که دعوا نسبت به آنها مسترد گردیده است و قرار رد دعوا تنها نسبت به آنها صادر میگردد. در دعاوی غیر قابل تجزیه ، استرداد دعوا نسبت به بعض خواندگان علی القاعده نباید شنیده شود.
- قرار سقوط دعوا
در صورت استرداد دعوا پس از ختم مذاکرات که خواهان از دعوای خود بکلی صرفنظر میکند، قرار سقوط دعوا صادر میشود که در اینجا موضوع واجد وصف امر مختومه میشود و مدعی نمیتواند مجدداً اقامه دعوا نماید.
- مرور زمان
اگر مرور زمان با ارائه دادخواست قطع شده باشد، با استرداد دعوا، قطع مرور زمان منتفی میشود. نکته قابل توجه اینکه در قانون، استرداد دعوای تجدید نظر پیش بینی نشده است؛ زیرا در این مرحله همان گونه که در واخواهی، فرجام خواهی و اعاده دادرسی است، استرداد دادخواست نیز به دادرسی پایان میدهد. اما استرداد دعوا در اعتراض ثالث، به علت نامحدود بودن مهلت شکایت میتواند مطرح باشد. دراین صورت شرایط آن همان شرایط استرداد دعوا در مرحله نخستین است.
همچنین قابل ذکر است که در دعاوی که طرح آن باید در مدت محدودی انجام گیرد، استرداد داخواست در حکم استرداد دعواست یعنی وقتی که خواهان دادخواست خود را مسترد میکند، منجر به سقوط دعوا میشود.مانند اعتراض به ثبت یا اعتراض به حصر وراثت که دیگر تجدید دادخواست ممکن نخواهد بود.
ابوالفضل خادمی