3 جاری جیببر که دست به سرقت از زنان در مترو و اتوبوسهای بیآرتی در پایتخت میزدند، از سوی دادگاه جمعا به ۶ سال زندان محکوم شدند.
این سه زن که در یک ساختمان همراه پدرشوهرشان در کرج زندگی میکردند از مدتی قبل نقشه جیببری کشیدند. سردسته آنها که به پنجه طلا معرف است هرروز صبح همراه 2جاری کوچک خود از کرج به تهران میآمدند و واگن به واگن میچرخیدند تا از طعمههایشان جیببری کنند.
سرقتهای آنها ادامه داشت تا اینکه مدتی قبل با افزایش جیببری از زنان در مترو و اتوبوسهای پایتخت، تیمی از مأموران پلیس آگاهی پایتخت جستوجوی خود را برای شناسایی و دستگیری عاملان سرقت شروع کردند. مأموران با مستقر شدن در مترو و اتوبوس بهصورت نامحسوس به جستوجو برای شناسایی سارقان پرداختند تا اینکه 3 زن مرموز را در یکی از ایستگاههای مترو دیدند.
هرچند زنان جدا از یکدیگر ایستاده بودند اما مرتب با چشم به هم اشاره میکردند و در هر ایستگاه واگن خود را تغییر میدادند. همین شک مأموران را برانگیخت و آنها هر سه زن را دستگیر کردند. مأموران در بازرسی از داخل کیفهای آنان 12شال و روسری در طرحهای مختلف، تعدادی پلاک و زنجیر طلا، چندین کارت عابربانک، چندین سکه طلا، انگشتر، کیف پول زنانه و مقداری پول نقد کشف کردند. با وجود این هر سه زن خود را بیگناه دانستند و گفتند که جاری یکدیگر هستند و برای خرید میخواستند به بازار تهران بروند اما مأموران آنان را به اشتباه دستگیر کردهاند. آنها مدعی شدند برای نختسینبار است که از شهرستان به تهران آمدهاند تا از بازار خرید کنند و در طول مسیر نیز بهدلیل اینکه به اشتباه سوار متروی خط دیگری شده بودند از مترو پیادهشده و واگن خود را تغییر میدادند.
انگشت نگاری
در ادامه و با دستور بازپرس دادسرای ناحیه12تهران پرونده متهمان دراختیار پایگاه هفتم پلیس آگاهی پایتخت قرار گرفت. بررسی بانک اطلاعاتی پلیس مشخص شد که این سه زن در سالهای پیش بارها به اتهام جیببری دستگیر شده و هر بار با گرفتن رضایت طعمههایشان دوباره آزاد شدهاند و فعالیتهای تبهکارانهشان را از سر گرفتهاند.بررسیها حکایت از این داشت که جاری بزرگ سردسته باند بوده و معروف به پنجه طلاست. در چنین شرایطی هر سه زن باز هم خود را بیگناه دانستند. حتی وقتی عکس خود را هم دیدند ادعا کردند که عکس متعلق بهخودشان نیست و این فقط یک شباهت ظاهری است!
درحالیکه انکارهای متهمان ادامه داشت، عدهای از مالباختگان آنها را شناسایی کردند. یکی از آنها به مأموران گفت: چندروز قبل برای رفتن به محل کارم سوار اتوبوس بیآرتی شدم که بسیار شلوغ بود. این سه زن پشت سرم بودند و با هل دادن من قصد داشتند سوار اتوبوس شوند که به آنها اعتراض کردم. ایستگاه بعد، آنها اما از اتوبوس پیاده شدند و من نیز ایستگاه آخر پیاده شدم. وقتی میخواستم از داخل کیفم موبایلم را بردارم متوجه شدم پولها، موبایل و گوشوارههایم در همان چند لحظه که آنها مرا هل میدادند از داخل کیفم به سرقت رفته است.
سیاه بازی و تغییرچهره
3 زن سارق که دیگر چارهای جز بیان حقیقت نداشتند اقرار کردند که وقتی آفتاب طلوع میکرد با هم از خانهشان در کرج خارج میشدند تا به تهران بیایند و کارشان را شروع کنند و غروب پس از سرقت و جیببریهای سریالی به خانه خود بازمیگشتند. آنها شیوههای مختلفی برای جیببری داشتند. گاهی با هل دادن طعمههایشان در فرصتی مناسب جیبشان را خالی میکردند. گاهی نیز با سیاهبازی دست به سرقت میزدند.
یعنی هر سه ابتدا به طعمه خود نزدیک میشدند، بعد 2نفر از آنها سر صحبت را با طعمه باز و حواس او را پرت میکرد و بقیه نیز محتویات داخل کیف را سرقت میکردند. جاریها همچنین اقرار کردند که در کیفهای خود چند شال و روسری با رنگ و طرحهای مختلف داشتند و پس از هر سرقت و برای اینکه شناسایی نشوند تغییر لباس میدادند.
بعد از تکمیل تحقیقات برای متهمان قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر شد و پرونده به دادگاه عمومی فرستاده شد. این سهجاری چند روز پیش در دادگاه پای میزمحاکمه رفتند و با حکم دادگاه هر کدام به 2سال زندان محکوم شدند.