معاملهٔ صورى به معاملهاى گفته مىشود که ظاهر و صورت معامله را داشته باشد ولى فاقد آثار و نتایج عقد بیعصحیح باشد.
آثار عقد بیعی که صیحی واقع میشود شامل موارد زیر است:
- به محض اینکه عقد بیع منعقد میشود، مشترى مالک کالا و فروشنده مالک پول مىشود.
- عقد بیع فروشنده را ضامن تحویل دادن کالا و مشترى را ضامن تحویل پول قرار مىدهد.
- عقد بیع فروشنده را به تسلیم کالا ملزوم مىنماید.
- عقد بیع مشترى را به فراهم کردن پول ملزم مىکند.
با توجه به موارد بالا ملاحظه میشود که در معامله صورى معامله یا بیع فقط ظاهرى و صورى است و چون پولی در کار نیست فروشنده (بایع) جنسى را بدون عوض فروخته لذا آثار بیع صحیح را ندارد و براى خریدار الزامى در تأدیه ثمن نیست به این جهت برابر قانون مدنى اگر معامله به قصد فرار از دین بهطور صورى انجام گرفته باشد باطل است.
ماده ۴۲۶ قانون تجارت درباره معاملهٔ صورى
اگر در محکمه ثابت شود که معامله بهطور صورى یا مسبوق به ثباتى بوده است آن معامله خود به خود باطل و عین و منافع مالى که موضوع معامله بوده مسترد و طرف معامله اگر طلبکار شود جزو غرما حصهاى خواهد برد.
گرچه بین ماده ۲۱۸ قانون مدنى و ماده ۴۲۶ قانون تجارت از لحاظ ظاهر و الفاظ اختلافى به چشم مىخورد (…که معامله بهطور صورى یا مسبوق به تبانی…)
ماده ۲۱۸ قانون مدنی (هرگاه معلوم شود که معامله به قصد فرار از دین بهطور صورى انجام شده…) ولى از لحاظ مفهوم با هم تفاوتى ندارند زیرا در هر دو ماه معامله باطل است جز اینکه در قانون تجارت صرف معامله صورىموجب باطل شدن معامله است.
در صورتى که در قانون مدنى معامله صورى به قصد فرار از دین باطل است مفهوم این ماده این است که اگر معامله صورى باشد ولى به قصد فرار از دین نباشد باطل نیست.
نکته دیگرى که قابل توجه مىباشد این است که در قانون تجارت علاوه بر کلمه صورى جمله (مسبوق به تبانىبوده است) هم اضافه شده که منظور از تبانى این است که طرفین معامله بنا را بر امر یا موضوعى قرار دهند و تبانى در بعضى از متون کیفرى نیز از ارکان سازنده جرم به شماره مىرود.
بنابراین هرگاه طرفین معامله با وحدت قصد معامله یا کارى را انجام دهند مىگویند با هم تبانى نمودهاند.
چه زمانی میتوان اموال بدهکار را توقیف کرد؟
در قانون مدنى براى کسانى که بخواهند براى فرار از دین اموال خود را به فروش برسانند اقدامات احتیاطى و پیشگیرى پیشبینى گردیده است که تا حدودى جلوى سوءاستفاده این قبیل اشخاص را مىگیرد و آن توقیف اموال بدهکار به میزان بدهى او مىباشد که با درخواست طلبکار و با حکم دادگاه صورت مىگیرد و مدیون بدون اجازه دادگاه حق فروش آن مال را ندارد.
این اقدام که با اصلاحات بهعمل آمده در قانون مدنى در سال ۱۳۷۰ انجام گرفته و مادهاى به نام ماده ۲۱۸ مکرر به قانون مدنى اضافه گردیده است اقدام بسیار بهجا و خوبى است که فرصت سوءاستفاده را سلب مىنماید و به نفع طلبکاران نیز مىباشد که به درج ماده مزبور مبادرت مىگردد.
هرگاه طلبکار به دادگاه دادخواست داده، دلایل اقامه نماید که مدیون براى فرار از دین قصد فروش اموال خود را دارد. دادگاه مىتواند قرار توقیف اموال او را به میزان بدهى او صادر نماید که در اینصورت بدون اجازهٔ دادگاه حق فروش اموال را نخواهد داشت. لذا در مورد تاجر ورشکسته که ممنوع از تصرف در اموال خود مىباشد و به حکم دادگاه اموال او در اختیار مدیر یا اداره تصفیه قرار مىگیرد.
آثار و مجازات فرار از دین
مسئله توقیف اموال منتفى است اما در قانون نحوه اجراء محکومیتهاى مالى، انتقال مال به قصد فرار از دین جرم شناخته و براى انتقالدهنده و انتقالگیرنده از ۴ ماه تا دو سال حبس تعزیرى تعیین گردیده است.
ضمن اینکه عین مال اگر موجود باشد از ملکیت انتقالگیرنده خارج مىشود و هرگاه عین مال وجود نداشته مثل مال یا قیمت آن از اموال انتقال گیرنده وصول خواهد شد که عین ماده ۴ قانون مزبور ذکر مىگردد.
هرکس با قصد فرار از دین و تعهدات مالى موضوع اسناد لازمالاجراء و کلیه محکومیتهاى مالی، مال خود را به دیگرى انتقال دهد به نحوى که باقىماندهٔ اموالش براى پرداخت بدهى او کافى نباشد عمل او جرم تلقى و مرتکب به چهار ماه تا دو سال حبس تعزیرى محکوم خواهد شد و در صورتىکه انتقالگیرنده نیز با علم به موضوع اقدام کرده باشد، شریک جرم محسوب مىگردد و در اینصورت اگر مال در ملکیت انتقالگیرنده باشد عین آن و در غیر اینصورت قیمت یا مثل آن از اموال انتقالگیرنده بابت تأدیه دین استیفاء خواهد شد.
درچه صورتی معامله صوری صحیح است؟
از مفهوم مخالف ماده ۲۱۸ قانون مدنى استفاده مىشود که معامله اگر صورى باشد ولى قصد طرفین فرار از دین نباشد صحیح است. توجبه این امر به این طریق است که مصادیق و نمونههاى معاملات صورى صحیح را در جامعه مىبینیم و از لحاظ قانونى نیز اشکالى بر آن وارد نیست بهعنوان مثال:
مردى مىخواهد خانهاى را به همسر دوم خود که براى او زحمات زیادى کشیده بدهد در قالب معامله صورى مىتواند این عمل را انجام دهد.
به این ترتیب که در ایام حیات خود این خانه را بهطور رسمى و قانونى به او مىفروشد.
عوارض و مالیات دولت را مىدهد از اداره ثبت اسناد و املاک استعلام مىشود و در یکى از دفاتر اسناد رسمى بیع واقع مىشود و حقالثبت و حقالتحریر و غیره نیز پرداخت مىگردد.
شوهر به عنوان فروشنده و خانم بهعنوان خریدار ذیل سند و دفتر را امضاء مىنمایند لیکن ثمنى در کار نیست یعنى مرد از زن پول خانه را مطالبه نمىنماید در این معامله چون ثمنى وجود ندارد، صورى مىباشد ولى چون به قصد فرار از دین نیست و از انجام آن فرد یا افرادى متضرر نمىشوند معامله صورى صحیح مىباشد که نمونههاى زیادى از آن در بین مردم ما وجود دارد.