عقد معاوضه در لغت به معنای مبادله کردن و در اصطلاح به مبادله کالا و خدمات گفته میشود. در عهد باستان، هر تولیدکننده، آنچه که زیادتر از احتیاج خود داشت را با کالا یا خدمات تولیدکننده دیگری که کالا یا خدماتی غیر از تولید این داشت، مبادله میکرد که بدین عمل معاوضه گفته میشود.
در اصطلاح حقوقی، معاوضه به مبادله کالا به کالا گفته میشود و در حقیقت، بیع که ویژه مبادله کالا با پول است، شکل تکاملیافته معاوضه محسوب میشود. اگر کسی گندمهای مزرعه خود را با قطعه فرشی مبادله کند، گقته میشود که این دو نفر فرش و گندم را معاوضه کردهاند و بر چنین معاملهای، نام “بیع “یا خرید و فروش را نمیگذارند. همچنین اگر شخصی اتومبیل خود را در برابر مبلغی پول به دیگری انتقال دهد، گفته نمیشود که او اتومبیل را با پول معاوضه کرده است. ماده 338 قانون مدنی این تحول عرفی را دنبال نکرده است و در تعریف بیع میگوید:
«بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم.»
در این صورت، بر قلمرو بیع افزوده میشود؛ زیرا تملیک عین در برابر هر عوض، خواه پول باشد یا کالا و خدمت، بیع است و دخالت پول در مبادله ضروری نیست. اما این پرسش مطرح میشود که تفاوت بین بیع و معاوضه چیست و از کجا میتوان فهمید که مبادله دو کالا، بیع است یا معاوضه؟ قانون مدنی در تعریف بیع (تملیک عین به عوض معلوم) فرقی میان معاوضه و بیع قائل نشده است؛ با این که تمییز این دو دارای آثار مهمی است.
باید دانست که یافتن معیار تمییز بیع و معاوضه، آثار مهم عملی دارد: از جمله اینکه پارهای از خیارات مانند خیار تاخیر ثمن، ویژه عقد بیع است و در معاوضه راه ندارد. حق شفعه یا فروش سهم مشاع یکی از دو شریک به وجود میآید اما معاوضه این سهم، برای شریک دیگر چنین حقی ایجاد نمیکند. برای شناخت ماهیت بیع و معاوضه باید به قصد طرفین و عرف مراجعه کرد و گفت در مواردی که طرفین بخواهند دو چیز را بیهیچ امتیازی با هم مبادله کنند، این تبادل، تابع عقد معاوضه است. همچنین در صورتی که قصد طرفین این باشد که یکی از آن دو چیز، مبیع و دیگری ثمن باشد، باید تابع احکام بیع قرار گیرد.
در فقه، معاوضه به عنوان عقد معین محسوب نشده، در حالی که قانون مدنی آن را جزو عقود معین آورده است: بر اساس ماده ۴۶۴ قانون مدنی، «معاوضه عقدی است که به موجب آن، یکی از طرفین مالی میدهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ میکند؛ بدون ملاحظه این که یکی از عوضین، مبیع و دیگری ثمن باشد.» بنابراین اراده مشترک طرفین مشخصکننده ماهیت قرارداد است. تفاوت دیگر عقد معاوضه و بیع این است که در بیع، مبیع باید عین باشد اما در معاوضه، میتواند عین یا منفعت یا حق مالی باشد.
اوصاف عقد معاوضه
- عقد معوض است.
- از عقود لازم است.
- از عقود تملیکی است.
قواعد حاکم بر معاوضه
معاوضه شباهت زیادی با بیع دارد، اما با این همه طبق ماده 465 قانون مدنی، احکام خاصه بیع، در معاوضه جاری نمیشود. این در حالی است که احکام کلی بیع مثل حق حبس، لزوم تسلیم مورد معامله، قدرت بر تسلیم آن و اهلیت طرفین و مواردی از این دست، در معاوضه جاری است. بنابراین احکام خاص بیع مثل خیاراتی که مختص بیع است مانند خیار مجلس، حیوان و تأخیر ثمن در معاوضه جاری نیست. لذا با این خیارات نمیتوان عقد معاوضه را بر هم زد. همچنین در معاوضه نمیتوان حق شفعه برای شریک قائل شد چرا که حق شفعه از احکام خاص بیع است و در معاوضه جاری نیست.
اعمال قواعد بیع در معاوضه
اجرای قواعدی خاص مثل انفساخ عقد، تلف مبیع قبل از قبض و حق فسخ در اثر اعسار خریدار، در معاوضه به شدت مورد تردید است و میتوان گفت که حتی در معاوضه راه ندارد. موضوع دیگری که مطرح است، غبن در معاوضه است. عدهای معتقدند که عقد معاوضه مثل صلح، مبتنی بر مسامحه است و طرفین فقط قصد مبادله کالاهایشان را دارند و در این میان زیاد توجهی به تعادل ارزش اقتصادی کالاها ندارند و در مواردی که عقدی مبتنی بر مسامحه باشد، خیار غبن راه ندارد. (ماده 761 قانون مدنی) بنابراین در معاوضه هم، خیار غبن وجود ندارد. اگر چه در معاوضه نیز همواره اینگونه نیست که مبتنی بر مسامحه بوده و ارزش واقعی ملاک نباشد. به همین دلیل باید خیار غبن را که از قواعد عمومی معاملات است، در عقد معاوضه نیز جاری بدانیم.