«زندگی بعد از جدایی شاید برای بسیاری از زنان یک فرصت تلقی شود. آنها احساس استقلال بیشتری میکنند و به دنبال خواستههایی میروند که در زندگی زناشویی نتوانسته بودند آنها را به دست بیاورند، اما در نهایت نمیشود دیدگاههایی را که افراد جامعه به زنان مطلقه دارند تغییر داد.»
زنان مطلقه و احساس ناامنی اجتماعی
دکتر اکبریان، جامعهشناس و استاد دانشگاه، پیش از آنکه درباره وضعیت زنان جوانی که به نوعی همسرانشان را از دست دادهاند نظری دهد، بر این اعتقاد است که پدیده طلاق با توجه به ساختار فرهنگی جامعه ما پدیده نامطلوبی است. هر چند نگرش جامعه به این موضوع تغییراتی کرده، اما نگاه افراد به زنان بیوه و یا مطلقه مثبت نیست و متأسفانه، هنوز هم این افراد جایگاه مناسبی در جامعه ندارند.
او در گفتوگو با «سپیده دانایی» با ابراز تأسف از وجود چنین نگرشهایی میگوید: «زنان جوانی که به هر شکلی همسرشان را از دست دادهاند با ناامنی اجتماعی و اقتصادی و حتی انحرافات اخلاقی مواجهند. بر این اساس، باید نگاه جامعه را به فرهنگ سنتی تغییر بدهیم. باید شرایطی ایجاد شود که این زنان در جامعه از جنبههای گوناگون حمایت شوند و امنیت کامل داشته باشند.»
اگر زنی پیش از ازدواج مستقل باشد، پس از ازدواج نیز استقلال خود را حفظ میکند و حتی اگر ازدواجش با شکست مواجه شد، با خودپنداری میتواند دوباره به زندگیاش ادامه دهد.
این جامعهشناس معتقد است در برخی موارد، از این زنان به عنوان کالا و ابراز استفاده میشود و ادامه میدهد: «اشکال عمده فرهنگ ما این است که نه سنتی است و نه مدرن. برخی رفتارها ناشی از فرهنگ سنتی است و در برخی موارد، نشانههایی از فرهنگ غربی را در رفتارهایمان میبینیم. این در حالی است که نگرش ما با جامعه غربی کاملاً متفاوت است. در آن کشورها، هر مفهومی تعریف خودش را دارد. اگر زنی در زندگی زناشویی دچار مشکل شود و در نهایت طلاق بگیرد، نگاه جامعه به او به چشم فردی نیست که زمینه رواج فساد اخلاقی را فراهم میکند. متأسفانه، در برخی موارد مشاهده شده که استقلال زنان مطلقه محدود میشود و حتی برخی خانوادهها پذیرای این افراد نیستند، چرا که بنا به یکسری تفکرات نادرست از او احساس خطر میکنند.»
عشق
اکبریان بر این نظر است که باید ابتدا فرهنگ زیربنایی جامعه را تغییر دهیم. «قرار نیست افراد به رغم وجود ناملایمات در زندگی زناشویی، ادامه دهند. در برخی موارد، با وجود تمام تلاش ها برای پایداری زندگی بهترین راهکار طلاق و جدایی دو نفر از همدیگر است. این جامعهشناس درباره زنانی که پس از طلاق به موفقیتهای چشمگیری میرسند و از نظر اجتماعی و اقتصادی پیشرفتهای قابل توجهی میکنند معتقد است: «این افراد در زندگی مشترک به دلیل وجود مشکلات فراوان و یا محدودیتهایی که همسر برایشان ایجاد میکند نمیتوانند به خواستههای خودشان برسند. برای همین، بعد از جدایی دنبال هویت گمشدهشان هستند که در این مسیر به موفقیتهایی دست پیدا میکنند و استقلال خودشان را به دست میآورند.»
دیدگاههای منفی، رفتارهای نامناسب
آناهیتا خدابخشی کولایی، استادیار گروه مشاوره دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، در یک نگاه کلی، زنان را به دو گروه موفق و ناموفق تقسیم میکند و معتقد است اگر زنی پیش از ازدواج مستقل باشد، پس از ازدواج نیز استقلال خود را حفظ میکند و حتی اگر ازدواجش با شکست مواجه شد، با خودپنداری میتواند دوباره به زندگیاش ادامه دهد، بدون آنکه با مشکل حادی مواجه شود. شاید مشکلات اقتصادی یکی از دلایلی باشد که زنان از ترس آن حاضر به طلاق نیستند، اما در جامعه ما دلایل مهمتری از جمله محدودیتهای اجتماعی و توجه به دیدگاههای سنتی نقش پررنگتری دارد.
متأسفانه، بهدلیل وجود یکسری دیدگاههای منفی در جامعه ما به این زنان، بعضی افراد به خودشان اجازه میدهند هر نوع تفکر و رفتاری با این افراد داشته باشند
بازیابی هویت از دست رفته
خدابخشی در عین حال که معتقد است طلاق از جنبه دینی آخرین راه حل است و زمانی که مشکل ایجاد شده راهحل قابل قبولی نداشته باشد، به آن پناه برده میشود، تأکید میکند:« نکتهای که در اینجا باید به آن توجه کرد این است که بسیاری از زنان جوان که شاغل نیستند و از همسرشان جدا شدهاند، زمانیکه به خانواده پدری برمیگردند و با مشکلات و محدودیتهای متعددی مواجه میشوند،آمادگی صیغهشدن را پیدا میکنند و حتی حاضر میشوند زن دوم و یا سوم باشند. این مشاور خانواده، البته، بر این نظر است که عملکرد فرد است که رفتار دیگران را رقم میزند. بر این اساس، اگر زن مطلقهای عملکرد مثبتی در جامعه داشته باشد، قطعاً رفتار دیگران با او متفاوت با زنی است که با رفتارهای خود، شرایط سوء استفاده را فراهم میکند.
خدابخشی درباره آن گروه از زنانی که پس از جداشدن از همسرانشان به موفقیتهای قابل توجهی دست پیدا میکنند میگوید:« جامعه ما به رغم ظاهر مدرنی که پیدا کرده، هنوز بافت سنتی دارد. این موضوع قابل تایید است که برخی زنان بهدلیل مشکلاتی که در زندگی زناشویی خود داشتهاند نتوانستهاند به دنبال خواستهها و هدفهایشان بروند. برای همین، بعد از آنکه از همسرشان جدا میشوند هویت مستقل خود را پیدا میکنند و با تلاش به سمت اهدافشان گام بر میدارند، اما مطرح کردن این موضوع نباید منجر به تشویق و ترویج طلاق در جامعه شود.»
او ادامه میدهد:« قطعاً قرار گرفتن درکنار همسری که به هیچ وجه اجازه فکر کردن به زن نمیدهد نمیتواند منجر به پیشرفت شود. با این حال، نباید اینگونه برداشت شود که زنان برای رسیدن به استقلال و آزادی بیشتر باید طلاق بگیرند، چرا که پس از طلاق ممکن است با مشکلات عدیدهای مواجه شوند. بنابراین، برای رسیدن به خواستههای خود باید در زندگی زناشویی تلاش کنند.»این مشاور خانواده و ازدواج ریشه تمامی مشکلات دوران زناشویی و حتی طلاق را نبود فرهنگ مشاوره میداند.« متأسفانه، در کشور ما مشاوره قبل و بعد از ازدواج رواج ندارد. بسیاری از افراد در صورت انجامدادن مشاوره، میتوانند پیش از ازدواج به این نتیجه برسند که میتوانند با هم خوشبخت شوند یا خیر. حتی در صورت ناموفقبودن زندگی زناشویی، یک مشاوره خوب میتواند زن و مرد را برای جدایی آماده کند. افراد بویژه زنان باید به مشاور مراجعه کنند تا بعد از جدایی سریعتر و راحتتر به زندگی طبیعی خود برگردند.»