حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی، در بستر یک جامعه گستره فراوانی را در برمیگیرد. یکی از مصادیق این آزادیها، حق خروج از کشور است. در جامعه ما این حق بسته به جنسیت مشمول قوانین خاص خود میشود.
در تمام این سالها با وجود انتقادات زیادی که بر محدودیت حق خروج از کشور برای زنان، از سوی اقشار محتلف مردم و حقوقدانان وارد شده باز هم تغییرات اساسی در قانون مشاهده نمیکنیم. در واقع زنان بسته به سنی که دارند و وضعیت تاهل آنان، آزادیشان برای خروج از کشور متفاوت است.
حق خروج از کشور یعنی یک فرد بدون وجود هیچگونه مانع قانونی بتواند اقدام به اخذ گذرنامه کرده و برای هر مقصدی خاک کشورش را ترک کند.
حق خروج از کشور برای دختران مجرد زیر 18 سال
برای دختران و در واقع پسرانی که به سن قانونی نرسیدهاند، اجازه ولی قانونی آنان که در واقع پدر و یا جد پدری است برای خارج شدن از کشور الزامی است. مادر در این مواقع هیچ نقشی ندارد و اساسا حتی اگر همراه کودکانش بخواهد کشور را ترک کند ولی پدر خانواده اجازه ندهد، این همراهی مادر تاثیر ندارد و از طرف دیگر مخالفت و ممانعت مادر برای خروج فرزندانش وقتی پدر به آنان اجازه دهد، میسر نخواهد بود. چنین مسئلهای به خصوص در مواقعی که پدر و مادر در حال جدایی و پروسه طلاق هستند بسیار اهمیت مییابد. چراکه حتی اگر حضانت طفلی با مادر باشد، چون اختیار خروج از کشور با پدر است، مادر نمیتواند بچه را با خود ببرد و نمیتواند مانع پدر شود تا طفل را از ایران خارج نکند.
این اذن پدر برای خروج فرزندانش از آثار مستقیم ولایت است. پس شرایط خروج دختر و پسر زیر 18 سال کاملا برابر است و هر دو نیازمند اذن پدر هستند.
حق خروج از کشور برای دخترا مجرد بالای 18 سال
از آن جایی که ما در هیچ قانونی منعی برای دریافت گذرنامه دختران مجردی که سن 18 سال تمام را رد کردهاند، نداریم؛ پس دختران بالای 18 سال تمام شمسی بدون نیاز به اذن پدر یا هر شخص دیگری میتوانند اقدام به دریافت گذرنامه کنند اما شرایط سنی و مجرد بودن بسیار اهمیت دارد.
پس دختران مجرد بالای 18 سال میتوانند گذرنامه بگیرند اما ممکن است پدر به نحوی بتواند مانع خروج آن ها شود. اما برای پسران بالای 18 سال چه مجرد باشند چه متاهل هیچ اذنی نیاز نخواهد بود.
حق خروج از کشور برای زنان متاهل
مطابق ماده 18 قانون گذرنامه، زنان شوهردار، ولو آن که زیر سن قانونی باشند؛ برای خروج از کشور نیاز به اجازه همسر خود دارند. این اختیار بر خلاف اختیار پدر، مادامالعمر است و تا زمانی که ازدواج زوجین برقرار باشد، اذن همسر برای صدور گذرنامه و خروج از کشور الزامی است.
ماده 19 قانون گذرنامه حکم شرایطی را بیان میکند که همسر در ابتدا اجازه خروج از کشور را داده اما حالا میخواهد از آن عدول کند، که چنین چیزی با مراجعه وی به اداره گذرنامه ممکن است و گذرنامه زن تا حل و فصل اختلاف ضبط شده و زن ممنوع الخروج خواهد شد. در واقع مطابق این ماده، اذن همسر کاملا موردی است و مادام العمر نیست یعنی برای هر بار خروج لازم است و هر بار هم میتواند از آن منصرف شود.
حق خروج از کشور برای زنان مطلقه
این مسئله یک مقدار پیچیده و عجیب است. چرا که زنی که از همسر خود جدا شده است باید در حکم دختر مجرد باشد و بتواند گذرنامه بگیرد و تا 40 سالگی فقط برای خروج از کشور نیاز به اذن ولی داشته باشد اما در این باره زنانی که جدا شدهاند هم برای دریافت گذرنامه و هم برای خروج از کشور نیاز به اذن ولی یا دادگاه دارند.
انتقادات زیادی بر این اذنها وارد است که چرا اختیار یک انسان بالغ باید به انسان دیگری سپرده شود و ملاک فقط تفاوت جنسیت باشد اما با وجود تمام اعتراضها و حتی اخبار ورزشکاران زنی که هر ساله بخاطر شوهرشان از شانس مهمی در حرفه خود جا میمانند، باعث نشده است تا قانون گذار اقدام به رفع این محدودیت بکند. البته که زنان دارای مناصب سیاسی از شمول این ماده خارج اند و زنان عضو تیمهای ملی ورزشی با درخواست از دادستان ظرف 10 روز مورد اضطراری به شمار میروند و میتوانند اجازه خروج از کشور را از این مرجع بگیرند.
دلیل این تبعیض میان زنان و تغییر نکردن قانون، بحث عدم تمکین است. زنی که در صورت مخالفت همسر حق اشتغال به شغلی را ندارد و حتی بدتر حق خروج از منزل را ندارد تا تمکین به خطر نیوفتد، نشان میدهد قانون ما راه طولانی برای اصلاح حق خروج از کشور زنان خواهد داشت.
اگر در طول زندگی مشترک، زمانی باشد که مرد بخواهد مانع همسرش در خروج از کشور بشود و آن را در ایران نگه دارد؛ 2 راه پیش روی زنان خواهد بود.
شرط ضمن عقد
زن میتواند برای پیشگیری از بروز هر نوع درگیری احتمالی در آینده، در هنگام نکاح از همسر خودش یک وکالتنامه بگیرد که اذن خروج از کشور به زن داده شود. از آن جایی که وکالت عقدی جایز است و طرفین و در این مورد مرد هر وقت که بخواهد میتواند آن را بهم بزند، زن میبایست این وکالت اذن خروج از کشور را در ضمن عقد لازم نکاح و جز شروط ضمن عقدش دریافت کند. به این ترتیب، عقد وکالت بخاطر اینکه در ضمن عقد نکاح درج میشود و عقد نکاح هم عقدی لازم است، لازم میشود و چنین وکالتی مادامی که نکاح برقرار است قابل فسخ کردن نخواهد بود.
کسب اجازه از دادستان
قانون گذرنامه چنین مقرر کرده است که در مواقع ضروری که خروج از کشور برای زن بسیار حیاتی است و مرد اذن خروج به او نمیدهد، زن با مراجعه به دادستانی و شرح ادله و دلایل خود، ضرورت خروجش را اثبات کند و ضمنا وثیقهای آماده کند تا دادستان به جای همسر این زن، اجازه صدور گذرنامه و خروج از کشور را به وی اعطا کند.
البته اثبات ضرورت خروج برای زن در مواردی که حتی وثیقه هم داشته باشد بسیار دشوار است چرا که به عنوان مثال پرداختن به مشاغل غیر سیاسی مثلا یک تجارت در خارج، ضروری تلقی نمیشود. ضرورت خروج مانند آن است که زنی از بیماری صعب العلاجی رنج ببرد و با تایید پزشکان تنها را درمان وی بدست پزشکان خارجی باشد. اگر در چنین کیسی شوهر مانع خروج شود، دادستان این اجازه را خواهد داد.