شرایط توارث چیست؟ معنا و مفهوم نسب، همان قرابت، خویشاوندی و خویشی است و در اصطلاحات حقوقی، خویشاوندی دو نفر است حال فرقی نمیکند که یکی از آن ها از یک نسل دیگر یا هردو متعلق به شجره و نسل شخص ثالثی باشند. در این مقاله به بررسی شرایط توارث پرداختیم.
قرابت هم خانواده نسب است و زمانی که همه خویشاوندان نسبی رابطه خونی طبیعی داشته باشند، در این صورت همگی نسبت به هم نسب خواهند داشت. ولی رابطه پدر و مادر با فرزند نیز رابطه خونی طبیعی بوده که به طور مستقیم و بدون هیچ عامل دخالت کنندهای یا از بطن مادر ایجاد شده است.
شاید باور نکنید که مواردی مانند انفاق، حضانت، حرمت نکاح، ولایت و شرایط توارث در مهم بودن نسب تاثیر به سزایی دارند.
شرایط توارث
نسب باعث منتفع شدن از ارث میشود و براساس ماده ۸۶۲ قانون مدنی، سه گروه از اشخاص شامل پدر، مادر و فرزندان، اجداد، خواهر و برادر و فرزندان آنها، عمهها و خالهها و فرزندان آنها، کسانی هستند که از ارث منتفع میشوند. براساس ماده قانون ۸۸۴، شخصی که از زنا متولد شده، هرگز نسبت به ارث نمیتواند ادعایی بکند، ولی اگر از رابطهای، فرزندی به دنیا آمده باشد که با یکی از والدین خود رابطه ثابتی داشته ولی نسبت به دیگری از روی اکراه یا شبهه زنا رابطهای نداشته باشد، این چنین فرزندی فقط میتواند از ارث یک والد خود استفاده کند و این چنین رویهای نیز میتواند برعکس نیز باشد.
انفاق
نفقه اقارب، یکی از مهم ترین احکام نسب است. این نوع نفقه شامل نفقه اقارب و نفقه فرزندان نیز میشود. براساس ماده قانون ۱۱۹۹ قانون مدنی، پدر باید نفقه اولاد را تامین کند و بعد از این که پدر فوت کرد یا صورتی که پدر نتواند اموال خود را بین وراث خود تقسیم کند، در این صورت اجداد پدری میتوانند با توجه به میزان نزدیکی اولاد به پدر، میران بهره بردن از ارث را مشخص کنند. اگر اجداد پدری نیز وجود نداشته باشند، در این صورت مادر و خاندان مادری باید در این مورد دخالت کنند. حتی اگر مادر هم زنده نباشد یا این که نمیتواند ارث را بین وراث خود تقسیم کند، در این صورت خاندان مادری باید در مورد انفاق، وارد عمل شوند و ارث را بین فرزندان تقسیم کنند. در این مقاله به بررسی شرایط توارث پرداختیم.
براساس ماده قانونی ۱۲۰۰ قانون مدنی اگر والدینی فرزندی نداشته باشند، در این صورت تقسیم ارث بین نوه ها براساس سلسله مراتب خویشاوندی خواهد بود و در این مورد فرزندان پسر و دختر از نظر قانون مدنی یکسان هستند و هیچ تفاوتی باهم ندارند.
حضانت
حضانت یکی از مهم ترین احکام نسب است. مراقبت و نگهداری و سرپرستی کودک و نظارت بر روابط او با افراد خارج از نسب و خویشاوندان وظیفه هر پدری و مادری است. تربیت و نگهداری از فرزندان، اولین وظیفهای است که در قانون مدنی ایران اشاره شده است و نباید والدین نسبت به این وظیفه خطیر کوتاهی و قصوری از خود نشان دهند. براساس ماده ۱۱۶۹ قانون مدنی، نگهداری و حضانت از فرزند تا دوسال بر عهده مادر است.
پدر تنها فردی است که بعد از این دوره میتواند حضانت فرزندان را بر عهده بگیرد، فقط مادر میتواند فرزندان دختر را تا هفت سالگی، سرپرستی و نگهداری کند. توجه داشته باشید که حضانت، تکلیف و حق پدر و مادر است و فقهای شیعه در این مورد اختلاف نظر دارند، اما براساس ماده ۱۱۶۸ قانون مدنی، والدین تنها کسانی هستند که باید فرزندان خود را نگهداری و سرپرستی کنند و تا زمانی که هر دو والد زنده باشند؛ حق دارند که فرزندان خود را نگهداری و حضانت کنند. در این مقاله به بررسی شرایط توارث پرداختیم.
براساس ماده ۱۱۷۲ قانون مدنی، هیچ یک از والدین حق ندارند که از حضانت و نگهداری فرزندان خود سرباز بزنند و آن ها را به افراد و اشخص دیگری واگذار کنند.
اگر یکی از والدین نسبت به نگهداری و حضانت فرزندان، کوتاهی و قصور کرد، والد دیگری میتواند در این مورد ادعا کند و به دادگاه درخواست خود را ارجاع دهد که می تواند فرزندان خود را حضانت و سرپرستی نماید و در صورتی که والدین فوت کرده باشند، در این صورت نفر دیگری بنا به صلاح دید دادگاه، وظیفه حضانت و سرپرستی از فرزندان را عهده دار خواهد شد.
خویشاوندان و نزدیکان والدین، اولین اشخاصی هستند که نسبت به حضانت از فرزندان از نظر دادگاه در اولویت قرار دارند و این وظیفه سنگین به آنان واگذار خواهد شد.
ولایت
ولایت یکی دیگر از احکام نسب است. ولایت در خانواده، همان قدرت اداره امور مالی زندگی و تربیت فرزندان است که تنها پدر و خویشاوندان پدری نسبت به آن وظیفه داشته، مادر و خویشاوندان مادری در این زمینه مسئولیتی ندارند.
حرمت نکاح و ازدواج
حرمت نکاح، یکی از مهمترین احکام نسب است. ممنوعیت ازدواج با نزدیکان و خویشاوندان، در ماده قانونی ۱۰۴۵ بدان اشاره شده است، نزدیکی حاصل از زنا یا شبهه میتواند دلیلی بر مهم بودن این ماده قانونی باشد. در کل ازدواج با والدین، اولاد آن ها و کلیه خویشاوندان گروه دوم و سوم از نظر قانون ممنوع است و هیچ کسی حق ندارد که با خویشاوندان خود چه به لحاظ شرعی و مدنی ازدواج کند.
فرزندان نامشروع مانند فرزندان قانونی و مشروع هرگز نمیتوانند با والدین و اولاد آنها ازدواج کنند، همچنین فرزندان حاصل از زنا نیز مشمول این قانون شده و هرگز این حق را ندارند که با خویشاوندان نسبی خود ازدواج کنند، فقهای شیعی نیز این چنین جامعیتی در فقه خود دارند و بنابراین هم به لحاظ فقهی و هم به لحاظ عرفی و قانونی، خویشاوندان نسبی و سببی نیز نمیتوانند باهم ازدواج کنند. در این مقاله به بررسی شرایط توارث پرداختیم.
احکام مربوط به نسب مشروع و قانونی
زمانی که والدین کودک در زمان انعقاد نطفه، با روش درست و قانونی و شرعی ازدواج کرده باشند، نوع ازدواج دایمی یا موقت در قانونی بودن ازدواج تاثیری ندارد، بدین ترتیب نسب آنان با فرزندان خود، شرعی و قانونی خواهد بود. اگر قبل از ازدواج، نطفه طفل منعقد شده باشد، و طفل در دوران ازدواج و نکاح والدین به دنیا بیاید، بنابراین این چنین طفلی، قانونی و شرعی نیست، و والدین نمیتوانند او را فرزند خود قلمداد کنند.
نسب ناشی از شهبه
در صورتی که مردی بنا به تصور خود با زنی نزدیکی کند، در حالی که زن او را شوهر خود قلمداد نمیکند، این چنین عملی، نزدیکی به شبهه یا طی به شبهه میگویند. فرزندی که از این رابطه به دنیا میآید، او را ولد شبهه و نسب او را نسب ناشی از شبهه میگویند.
اگر والدین کودک به روش قانونی ازدواج نکرده باشند، و شرایط قانونی نکاح را بعد متوجه شوند، و هنوز هم باور داشته باشند که زن و شوهر قانونی هستند، نسب آن ها براساس شبهه حکمی و موضوعی براساس قانون مدنی ایران، مشروع و قانونی خواهد بود. با همین روال، فرزند ناشی از رابطه جنسی آنان نیز قانونی شمرده خواهد شد.
نسب ناشی از زنا
اگر والدین کودک باهم ازدواج نکنند و فرزندی از آنها به دنیا بیاید، این چنین فرزندی حاصل عمل زنا بوده و نسب او با خویشاوندان والدین ناشی از زنا خواهد بود. این کودک حاصل رابطه نامشروع و غیرقانونی بوده و به اصطلاح فقهی، ولدالزنا نامیده میشود. براساس قانون مدنی ایران، نسب نامشروع، غیرقانونی بوده ولی آن چه را که برای زناکاران درنظر میگیرند، هرگز برای کودک حاصل از زنا، معین و مشخص نمیشود. در این مقاله به بررسی شرایط توارث پرداختیم.