همانطوری که هر شخص اسم معینی دارد باید برای انتظام امور زندگانی قضائی هم محلّ معیّنی داشته باشد زیرا اسم با اقامتگاه و احوال شخصی و اهلیت،عناصر متشکله شخصیت محسوب می شوند. بنابراین هر شخصی باید محل معیّنی که فرضاً همیشه در آن مکان زیست می کند داشته باشد. گرچه واقعا ًو عملاً و پیوسته در آنجا حضور نداشته باشد. این چنین محل را از نظر حقوقی اقامتگاه می نامند و حقوق مدنی برای هر فردی محل اقامت مخصوص را معین می نماید که آن محل اقامت قانونی او شناخته می شود.
ماده 1002 قانون مدنی اقامتگاه را تعریف و می گوید:« اقامتگاه هرشخصی عبارت از محلی است که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد، اگر محل سکونت شخص غیر از مرکز مهم امور او باشد، مرکز امور او اقامتگاه محسوب است. اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آنها خواهد بود» از مفهوم این ماده چنین استنباط می شود که اقامتگاه امری است فرضی و قراردادی و از این حیث با مسکن، یعنی محلی که شخص واقعاً در آنجا حضور دارد و زندگی می کند، ممکن است متفاوت باشد.
مثلاً اقامتگاه شخصی در فلان خانه ای در شیراز است و قانوناً او را همیشه در آنجا مقیم می دانند و حال آنکه ممکن است به سفر رفته و در شیراز نباشد. قانون، محلی را که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او در آنجا می باشد، اقامتگاه هر شخصی می داند و این سؤال پیش می آید که اگر شخصی در چندین محل اوقات خود را بگذراند مثلاً در محلی یک منزل داشته باشد و محل دیگری را مرکز امور مهمّه خود قرار دهد، کدامیک اقامتگاه او شناخته می شود؟ ذیل ماده 1002 قانون مدنی پاسخ را روشن نموده و می گوید:« اگر محل سکونت شخصی غیر از مرکز مهم امور او باشد، مرکز امور او اقامتگاه محسوب است، اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آنها خواهد بود»
فرضاً کسی که منزلش در شمیران است، ولی روزها در تجارتخانه خود در تهران کار می کند و به امور تجاری مشغول است، تجارتخانه محل اقامت او محسوب می گردد و فرق اقامتگاه با محل سکونت این است که، محل سکونت محلی است که شخص برای سکونت، مدتی آن را اختیار می کند،ولی امور مهمه او در مکان دیگری است و در مثال فوق محل سکونت کسی که شب ها بعد از فراغت کار روزانه از تهران به شمیران برمی گردد، شمیران محلّ سکونت او و تهران مرکز امور مهمّه یعنی اقامتگاه او تلقی می گردد و یا شخصی برای چند ماه به سفر لندن می رود و آنجا را مدتی برای زندگانی خود اختیار می کند، ولی مرکز امور مهمّه او اهواز است، در این صورت محل سکونت او لندن ولی اقامتگاه او اهواز خواهد بود.
آیا شخص می تواند چندین اقامتگاه داشته باشد؟
پاسخ منفی است و ماده 1003 قانون مدنی گفته است:« هیچ کس نمی تواند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد» و این امر بیانگر اینست که هیچ کس نمی تواند بیش از یک مرکز مهم برای امور خود داشته باشد. باید توجه داشت که اقامتگاه پس از آن که محقّق و معیّن شد ثابت است و تغییر نمی کند، مگر این که مرکز مهم امور او نیز به همان محل انتقال یابد و ماده 1004 قانون مدنی می گوید:« تغییر اقامتگاه به وسیله سکونت حقیقی در محل دیگر به عمل می آید، مشروط بر این که مرکز مهم امور او نیز به همان محل انتقال یافته باشد» بنابراین کسی که در تهران تجارتخانه دارد و اقامتگاه او آنجا محسوب می شود، هرگاه به شهر دیگری برود اقامتگاه او تغییر نکرده، بلکه محل سکونت او تغییر یافته است.
اهمیت اقامتگاه
اهمیت اقامتگاه بیشتر راجع به اصول محاکمات و حقوق مدنی، مثلاً در مورد فرستادن اوراق احضار و اخطار و یا در ابلاغ احکام و قرارها و نیز در خصوص دعاوی راجع به ترکه متوفی یا راجع به امور قیمومیت و … به اقامتگاه شخص احتیاج پیدا می شود و همچنین هرگاه راجع به احوال شخص و اهلیت کسی بخواهند تحقیق کنند، این تحقیقات معمولاً در اقامتگاه او بعمل می آید و اقامتگاه یا اجباری است یا اختیاری و یا انتخابی.
اقامتگاه اجباری: اقامتگاهی است که با توجه به شغل و مقام اشخاص و یا با توجه به ارتباط بعضی از اشخاص با اشخاص دیگری را قانون معین می کند و چون شخص نمی تواند این قسم اقامتگاه را به میل و اراده خود تغییر دهد، اقامتگاه اجباری می گویند. مثلاً اقامتگاه زن شوهر دار همان اقامتگاه شوهر است. معهذا زنی که شوهر او اقامتگاه معلومی ندارد و همچنین زنی که با رضایت شوهر خود و یا با اجازۀ دادگاه مسکن جداگانه اختیار کرده می تواند اقامتگاه شخصی علیحده داشته باشد.(ماده 1005قانون مدنی) مطابق با ماده 1114 قانون مدنی«زن باید در منزلی که شوهر تعیین می کند،سکنی نماید.مگر آن که اختیار تعین منزل به زن داده شده باشد» پس طبق ماده مذکور اقامتگاه زن اقامتگاه شوهر است، اما قانونگذار دو مورد را از این قاعده مستثنی نموده:
- اول موردی است که شوهر اقامتگاه معلومی ندارد.
- مورد دوم وقتی است که در حین عقد شوهر اجازۀ اختیار مسکن را به زن داده است و یا آن که بعداً به این کار رضا بدهد.
اما یک استثناء در این خصوص وجود دارد و آن وقتی است که شوهر زن محجور شود و زن به قیمومیت او معین گردد، در این صورت اقامتگاه زن(برعکس سابق) اقامتگاه شوهر محجورش خواهد بود.
اقامتگاه اختیاری: محلی است که شخص به ارادۀ خود آن را اختیار می کند.مثلاً صغیر وقتی کبیر شود و یا زن شوهردار وقتی بیوه شود،به میل خود اقامتگاه اختیار می نماید.
اقامتگاه انتخابی: در صورتی است که طرفین ضمن معامله یا قراردادی، هر دو یا یکی از آنها برای اجرای تعهدات حاصله از آن معامله محلی غیر از اقامتگاه حقیقی خود انتخاب کرده باشند.بنابراین نسبت به دعاوی راجعه به آن معامله همان محلی که انتخاب شده است اقامتگاه محسوب خواهد شد.
در چه مواردی اقامتگاه زن تابع اقامتگاه شوهر نیست؟
- در موردی که شوهر اقامتگاه معلومی نداشته باشد، یعنی شوهر زنش را رها نموده و به شهر یا کشوری دیگر رفته و محل او نامعلوم است.
- در صورتی که زن با رضایت شوهر خود اقامتگاه دیگری غیر از اقامتگاه شوهرش اختیار کند. مثل این که شوهرش برای او خانه جداگانه ای خریده یا اجاره کرده باشد که محل مزبور اقامتگاه زن خواهد بود.
- زنی که با اجازۀ دادگاه مسکن علیحده اختیار کند، در این مورد مطلبق با ماده 115 قانون مدنی نفقه زن برعهده شوهر می باشد.
- در صورتی که مطابق با قانون اختیار تعین منزل به زن داده شده باشد، یعنی زن در منزل جداگانه زندگی کند و شوهر نزد او اقامت نداشته باشد.
- زنی که بعد از عقد نکاح هنوز به خانه شوهر نرفته باشد.
- زن ناشزه که خانه شوهر را ترک و در منزل دیگری مانند پدر، برادر و یا خویشاوندان خود سکونت کند. با توجه به این که اقامتگاه امری فرضی و قراردادی است و از این حیث با مسکن که امری حقیقی است تفاوت دارد. بنابراین بر این کیفیت چندین نتیجه مترتب است:
اول: هر شخص ناچار اقامتگاهی دارد و قانون آن را از لوازم شخصیت می داند. هرچند ممکن است اقامتگاه شخص نامعلوم باشد،ولی شخص بدون اقامتگاه در نظر قانونگذار وجود ندارد.
دوم: مطابق با نص صریح قانون هیچکس نمی تواند بیش از یک اقامتگاه داشته باشد.
سوم: ممکن است اقامتگاه شخص در محلی باشد که آن را هرگز ندیده است. مثلاً یک زن شیرازی که تبریز را ندیده و هرگز آنجا نرفته است، با مردی که در تبریز اقامتگاه دارد ازدواج نماید که در این حالت اقامتگاه زن پس از ازدواج اقامتگاه شوهرش یعنی تبریز می باشد.
زن شوهردار شاغل اقامتگاهش کجاس؟