تعداد زیادی از احکام خبرسازی که در رابطه با مجازاتهای جایگزین حبس صادر شده، بخشی از کارنامه کرامت بلاغی قاضی ۴۶سالهای است که اصرار دارد زندان کارخانه آدمسازی نیست. دستور نگهداری سهماهه از یک الاغ برای کشاورزی که الاغی را به آتش کشیده بود، دوره کردن کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب برای حاملان مشروبات الکلی، ساختن سرویس بهداشتی توسط 2 مجرم برای مدارس و خرید کلاه ایمنی برای موتورسواران توسط مجرمان تنها نمونههایی از حکمهای خاص او هستند. قاضیی بلاغی معتقد است مجازات زندان در مورد برخی مجرمان دردی را دوا نمیکند. در گفتوگو با او موضوع مجازاتهای جایگزین را از زوایای مختلف بررسی کردهایم.
- ماجرای حکم نگهداری الاغ و مطالعه کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب چه بود؟!
حکم نگهداری الاغ را 10سال پیش صادر کردم. متهم این پرونده کشاورز 52سالهای بود که در مزرعهاش الاغی را به آتش کشیده بود. پای میز محاکمه گفت آن الاغ وارد مزرعهاش شده و به محصول کاهو خسارت زده است. میگفت آنقدر این صحنه برایش غیرقابل تحمل بود که حیوان را با بنزین به آتش کشیده است. بعد از اقدام غیرانسانی، الاغ همچنان شعلهور به سمت شهر رفت و منظره وحشتناکی مقابل دیدگان شهروندان به نمایش گذاشت. این اتفاق با واکنش شدید مردم روبهرو شد. واقعیت این است که در قانون برای جرم حیوانآزاری تعریفی نیامده بود. متهم این پرونده بهخاطر پیگیری و شکایات و نامهنگاریهای مردم به مسئولان ذیربط، دستگیر و به دادگاه معرفی شد. با توجه به محتویات این پرونده، دستم باز بود و میتوانستم متهم را از 3 تا 66 ماه به حبس محکوم کنم اما این کار را نکردم. حکم زندان را برایش صادر کردم اما در حالت تعلیق قرار دادم. در قرار تعلیق مقرر شد متهم 20حدیث درباره خوشرفتاری با حیوانات بیاموزد و تا یک سال کاهو نکارد. دست آخر هم قرار شد برای رهایی از زندان،، یک الاغ را بهمدت 3 ماه نگهداری کند.
- و واقعا 3ماه از الاغ نگهداری کرد؟
بله. البته ابتدا تصور میشد که این احکام صوری و نمایشی است و در اجرای دقیق آنها چندان سختگیری نمیشود. بعد از صدور این حکم بنده با همکاری نیروی انتظامی شهرستان، تمام شهر را زیر پا گذاشتم تا یک الاغ برای اجرای حکم نگهداری الاغ پیدا کنیم. بالاخره ماده الاغی پیدا شد که یک کره داشت. متهم مجبور شد از کره الاغ هم نگهداری کند. 3 ماه الاغ مادر و کرهاش نزد کشاورز بودند و در بهترین شرایط نگهداری شدند. شخصا در این مدت به الاغها سر میزدم تا شرایط نگهداریشان مناسب باشد.
- وقتی دوره نگهداری از الاغ تمام شد، نتیجهای هم گرفتید؟
دیدگاه متهم بعد از نگهداری از الاغها درباره حیوانات به کلی تغییر کرد. شاید باور نکنید اما او برای جبران معصیتی که انجام داده بود گوسفندی را قربانی کرد. حکم مطالعه کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب را هم سال85 صادر کردم. 13فروردین آن سال، 2 جوان کم سن و سال را به جرم حمل مشروبات الکلی و نه مصرف آن به اتاقم آوردند. شرب مشروبات در شرع آمده که حد دارد و این حکم قابل تغییر نیست ولی حمل مشروبات مجازات تعزیری دارد. با توجه به اینکه آن دو جوان، سابقهدار نبودند و مقدارر مشروباتی که حمل میکردند کم بود، مطمئن بودم زندان برای آنها انتخاب خوبی نیست. برایشان حکم حبس تعلیقی صادر کردم. مقرر شد برای رهایی از زندان آن دو جوان خاطی کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب را مطالعه کنند و در دادگاه، امتحان کتبی وو شفاهی ازشان گرفته شود. باید از 20 ، نمره 15 میگرفتند. 3 ماه برای این آزمون فرصت داشتند. بعد از 3 ماه قاضی اجرای احکام از متهمان امتحان گرفت و با اخذ نمره قبولی مجازاتشان پایان یافت.
- صدور این دو حکم متفاوت در آن زمان چه بازتابهایی بهدنبال داشت؟
آن موقع ما ابزار قانونی برای اجرای چنین حکمهایی نداشتیم و البته قضات هم احکام این چنینی صادر نمیکردند. نزدیک بود بهخاطر صدور حکم الاغ اخراج شوم. مسئولان وقت بعد از صدور حکم الاغ به من زنگ زدند و گفتند آخر این دیگر چه جور حکم صادرکردنی است؟ اما امروز قضاتی که سراغ مجازاتهای جایگزین حبس نروند، توبیخ میشوند!
- چرا مجازاتهای جایگزین حبس اینقدر مورد توجه قرار گرفته است؟!
ما در یک دورهگذار هستیم؛ مثلا به این نتیجه رسیدهایم که معتادی که تا چندی پیش مجرم بود الان بیمار است. جامعهشناسان میگویند در جرایم سبکتر با مجازات حبس، فرد با زندانی شدن مدتی از جامعه دور میشود و هنگامی که میخواهد به اجتماع بازگردد، زمان میبرد تا خودش را بازسازی کند. بدتر از همه ممکن است در این بازسازی و خودسازی موفق عمل نکند و سرخوردگی ناشی از زندان رفتن عواقب جبرانناپذیری برای او بهدنبال داشته باشد. به همینخاطر جرمشناسی نوین میگوید در مواقع غیرضروری سراغ مجازات حبس نرویم.
- پس زندان چه میشود؟
بهتر است فراموش نکنیم که فلسفه حبس چه بوده و چرا قانونگذار برای جرایم، حبس را تعیین کرده است؟! هدف از حبس این است که در مدتی که مجرم از محبت خانواده محروم شده، اصلاح شود. درواقع هدف آگاهی و آموزش مجرم است. افرادی هستند که چون در جامعه فرصت تربیت نداشتند، مرتکب جرم میشوند. در مقابل این افراد، جامعه این وظیفه را دارد که آنها را در مکانی به نام زندان اصلاح و بازپروری کند. اما آیا زندان در وضیت فعلی عملکردش این است؟! الان 200 هزار زندانی داریم که ازز پس خوراک مناسب و تأمین جای آنها برنمیآییم! حالا بحث آموزش و اصلاح که جای خود را دارد.
- خب، نمیشود از شلاق یا جریمه نقدی استفاده کرد؟
بله، ما به جز حبس، 2 نوع شلاق و جریمه نقدی را هم داریم اما شلاق زدن و شلاق خوردن با مخالفت افکار عمومی روبهروست. تصور این است که این مجازات رفتار درستی نیست و کسی حق ندارد عزت نفس را زیر سؤال ببرد و… درواقع در مورد شلاق دیگر آن اثر منفی و بازدارنده خود را ندارد. جزای نقدی هم کارایی چندانی در مورد برخی از مجرمان ندارد. سارقی را پیش من آوردند که بهخاطر دزدیدن یک حلب روغن 5 کیلوگرمی دستگیر شده بود! دزد میگفت که در خانهام روغن نداشتیم و بهخاطر نداری وو فقر این حلب روغن را دزدیدهام. سؤال این است که آیا میتوان این فرد را به پرداخت جریمه نقدی مجازات کرد؟! چون توان مالی پرداخت جریمه را ندارد و باید به زندان برود. زندان هم که در موردش مفصل صحبت کردیم. پس قانون باید چطور با چنین افرادی رفتار کند که اصلاح شوند. اینجاست که پای مجازاتهای جایگزین وسط میآید.
- یعنی شما تبدیل جزای نقدی به مجازات جایگزین را ترجیح میدهید؟
البته، بارها شده که مجرمان جرایم غیرعمد رانندگی را به پرداخت جزای نقدی مجازات کردهام. به مجرمی گفتم 500 هزار تومان واریز کن بهحساب دولت. با اکراه میخواست این کار را انجام بدهد و چانه میزد! از مجازات جایگزین استفاده کردم و گفتم 20 کلاه ایمنی برای اهدا به موتورسوارهایی که توان خرید کلاه ایمنی ندارند، تهیه کن. قیمتش زیادتر از مبلغ جریمه میشد که در ابتدا تعیین کرده بودم اما آن فرد بدون اینکه مقاومتی کند با خوشحالی پذیرفت و این کار را انجام داد! درواقع مبالغی که بهعنوان جریمهه نقدی بهحساب دولت واریز میشود در جاهایی خرج میشود که عامالمنفعه است اما چون مجرم شخصا نمیبیند، تصورات غلطی در این زمینه دارد. بیتعارف احساس میکند از او پول زور گرفته میشود اما وقتی مبلغ جریمه در جایی خرج میشود که خودش خدمت اجتماعی آن را از نزدیک لمس میکند، هم با دل و جان این اقدام را انجام میدهد، هم بار اصلاحی و تربیتی بهدنبال دارد و هم فرد خاطی لذت خدمات اجتماعی را تجربه میکند.
- مانعی به نام زیادی پروندهها
یکی از موانع اصلی در صدور احکام مجازات جایگزین از سوی قضات، زیادی پروندهها و حجم کار است. تعداد پروندهها به حدی بالاست که ما مشغول رفع امور هستیم نه قضاوت. الان در دادگاه حقوقی برای هر پرونده نیم ساعت وقت داریم که در این نیم ساعت وقتکشی هم زیاد است. بارها در اتاق باز و بسته میشود و باید در این نیم ساعت به پروندههای نیمهکاره هم رسیدگی شود. مفید حساب کنیم، 10 دقیقه فرصت داریم که مثلا به اختلاف 20 سال پیش 2 طایفه رسیدگی کنیم! در چنین شرایطی فرصت تحقیق و نظارت و اجرا بر محکوم کافی نیست و قاضی نمیتواند به مجازات جایگزین فکر کند.
محمدصادق خسرویعلیا