2 مرد میانسال که در شبکههای اجتماعی با دختر ۱۹ سالهای آشنا شده بودند فریب او را خوردند و پا در دنیای تبهکاران گذاشتند. این دختر کمسنوسال که عاشق هیجان بود میخواست بداند کدام یک از 2مرد شهامت و جرأت بیشتری دارد برای همین نقشه سرقت طراحی کرد.این پرونده اواخر سال گذشته با شکایت پیرمردی به جریان افتاد. وی وقتی از سفر برگشت با بههمریختگی وسایل خانه و سرقت طلاهای همسرش روبهرو شد.
برای همین به اداره پلیس رفت و گزارش سرقت را اعلام کرد. همزمان تیمی از مأموران راهی محل سرقت که آپارتمان بزرگی در غرب پایتخت بود، شدند. در بررسیها معلوم شد که قفل در سالم است و این نشان میداد که سرقت از سوی یک آشنا صورت گرفته است اما چیزی که عجیب بهنظر میرسید این بود که چندین وسایل باارزش دیگر هم در خانه بود که سرقت نشده بود. با وجود این، مأموران تحقیقات خود را روی آشنایان صاحبخانه متمرکز کردند تا راز این سرقت عجیب را فاش کنند.
ردپای نوه
هنوز چندروزی از ماجرای این سرقت نگذشته بود که پلیس در تحقیقات میدانی خود متوجه شد در نزدیکی خانه مالباخته یک مجتمع مسکونی مجهز به دوربین مداربسته وجود دارد برای همین مأموران به بازبینی تصاویر آن پرداختند و متوجه شدند زمانی که مالباخته در سفر بود یک خودروی پرشیا مقابل خانه مالباخته توقف کرد.
داخل ماشین مردجوان و دختری بودند که مشغول صحبت با یکدیگر بودند و پس از آن مردجوان از ماشین پیاده شده و به سمت خانه مالباخته رفت. مأموران چهره این مرد را به مالباخته نشان دادند اما او وی را نمیشناخت. این درحالی بود که همسایهها هم او را نمیشناختند اما آنچه مسلم بود سرقت از سوی وی رخ داده است.
مأموران در قدم بعدی به بررسی تصاویر دختری پرداختند که داخل خودرو منتظر مردجوان نشسته بود. تصویر وی مبهم بود اما وقتی پیش روی مالباخته قرار گرفت، پیرمرد حسابی شوکه شد. او کسی جز نوهاش نبود و بهنظر میرسید در ماجرای دستبرد به خانه پدربزرگ و مادربزرگش دست دارد. با افشای این حقیقت، مأموران با دستور بازپرس دادسرای ناحیه5 تهران دختر 19ساله به نام آزیتا را دستگیر کردند.
عشق هیجان
این دختر جوان از همان ابتدا خود را بیگناه میدانست اما وقتی شواهد را علیه خود دید به ناچار لب به اعتراف گشود. وی گفت: سرقت را مرد موردعلاقهام به نام مجید انجام داده است، آن هم نه برای پول فقط بهخاطر هیجانش. دختر جوان در توضیح ماجرا گفت: چندوقت پیش در اینستاگرام با مجید آشنا شدم. همزمان در فضای مجازی تانگو هم با مردی به نام فرشید آشنا شدم.
با هر دو مرد همزمان ارتباط داشتم و با هم چت میکردیم. بعد از مدتی یکدفعه به سرم زد که جرأت و شهامت آنها را امتحان کنم. میخواستم ببینم کدام یک از آنها باجرأتترند. این دختر جوان گفت: یکی از آنها 34ساله بود و دیگری 37ساله. وقتی موضوع سرقت از خانه پدربزرگم را باآنها درمیان گذاشتم هردو در ابتدا خیلی جا خوردند اما در نهایت هر دو راضی شدند.
وقتی پدربزرگ و مادربزرگم در سفر بودند ابتدا همراه فرشید به آنجا رفتم. خیلی با او کلنجار رفتم حتی کلید خانه پدربزرگم را دراختیارش قرار دادم اما او وقتی به نزدیکی خانه پدربزرگم رسیدیم جا زد و گفت اینکاره نیست. با اینکه به داخل خانه پدربزرگم رفت اما سرقتی انجام نداد و خیلی زود برگشت. هرچه اصرار هم کردم فایدهای نداشت. مجید اما مرد باجراتی بود و سرقت را انجام داد. با اینکه ترسیده بود اما دست به سرقت زد و پول و طلاها را تحویلم داد. به دروغ به او گفته بودم پولش را برای یکی از دوستانم که مادرش در بیمارستان بستری است میخواهم و اگر من وارد خانه شوم ممکن است همسایهها مرا ببینند و لو بروم. بعد از سرقت وقتی دیدم پسر باشهامتی است به او پیشنهاد ازدواج دادم با اینکه تفاوت سنی زیادی داشتیم.
این دختر که در یک خانواده پولدار بزرگ شده در ادامه گفت: راستش اصلا فکرش را نمیکردم که ماجرا لو برود و دستگیر شوم. اگر میدانستم کار به اینجا میکشد و آبرویم اینچنین میرود هرگز این نقشهها را نمیکشیدم. همه اینها برای خنده و تفریح بود.بعد از اظهارات عجیب این دختر 19ساله، 2مردجوان دستگیر شدند و در بازجوییها اظهار پشیمانی کردند و مدعی شدند که فریب دختر 19ساله را خوردهاند. هر سهنفر با قرار قانونی روانه زندان شدند و تحقیقات در این زمینه همچنان ادامه دارد.