چطور می توانم به قرار منع تعقیب صادره از سوی بازپرس اعتراض کنم؟
یا الله سلام گرم.. خوبید؟؟ ببخشید مسدّء اوقات شما میشم.. بابت یک سؤال حقوقی، بشدت نیاز به مشاوره دارم و متأسّفانه تا شنبه ۱۰ مهر ماه هم بیشتر فرصت ندارم.. اگر ممکن است ؛ مرا راهنمایی نمایید بنده ابتدائاً به عنوان ارباب رجوع اداری؛ بابت یک مراجعه کاری؛در روز رسمی کاری و ساعت اداری و با هماهنگی اولیۀ فردی که با ایشان قرار ملاقات داشتم؛ وارد یک اداره دولتی شدم؛ اما زمان خروج نگهبانان انتظامات آن اداره؛ با ایجاد مشاجره و افتراء و توهین مبادرت به عدم استرداد یا به عبارتی توقیف کارت ملی و کارت دانشجویی ام کردند و این موجبات تهیه و تقدیم شکایتی کیفری تحت عنوان "خیانت در امانت؛ غصب اموال و مدارک با توسل به زور؛ و توهین و افترای لسانی به اینجانب" به طرفیّت نگهبانان مزبور در دادسرای کیفری گردید. .. بعد از تعیین شعبه ؛ با اینکه بازپرس پرونده ؛ از حراست آن دستگاه استعلام موضوع ادعایی اینجانب؛ و نیز لیست اسامی و ساعت ورود و خروج مراجعین به آن اداره و فیلم دوربین های مداربسته در قالب نامه قضایی ؛ خواسته بود ؛نهایتاً در توضیحات مدیر حراست دستگاه مربوطه (به نوعی به عنوان شهود و مطلعین) متن شرح دادخوست اینجانب عیناً تأیید شده بود !!!!! و به لطف خدای بزرگ و متعال، این نامه هم -بدون اینکه بنده هزینه ای متحمّل شده باشم- به عنوان یک ادلّه و مدرک موثّق و مستند ؛ در پرونده شکایت اینجانب علیه مشتکی عنه ؛ تحصیل دلیل و تأمین دلیلی در تأیید اصالت شرح شکایت اینجانب شده بود؛ البته مدیر حراست مربوطه؛ علت و بهانه آن نگهبانان را در لجبازی و توقیف و عدم استرداد مدارک امانی بنده را به هیچ عنوان؛ توضیح نداد و این مسئله را غیر مستقیم در ضمن تأکید بر هر گونه همکاری با مقام محترم قضایی،در فرصت های ثانویه به دستگاه قضایی، مؤکول کرد!!!! ولی بازپرس پرونده؛ با وجود تحصیل دلیل در پرونده ؛ دال بر وقوع رخداد ادعایی توسط بنده؛ مبادرت به انشاء و صدور قرار منع تعقیب ؛کرد.. تصمیم دارم در فرجه ۱۰ روزه؛ به قرار منع تعقیب صادره اعتراض کنم .. لهذا نیاز دارم که مطالبی را در لایحه اعتراضم عنوان کنم که از حیث اعتباری آنچنان قوی باشد که قرار صادر شده توسّط بازپرس را از اعتبار بندازد و جبراً پرونده مجدّداً به دادسرا برای رسیدگی کیفری برگردد…. واگرنه با وجو محق بودن بنده و گناهکار بودن مشتکی عنه؛همه چیز به ضرر بنده تمام شده است!!!! بنده با درخواست مطالعه پرونده و یادداشت برداری از قرار بازپرسی که دست نوشته خود بازپرس بود؛ و مطالعه بخشی از قوانین موضوعه در این باب؛ چنین احساس میکنم که احتمالاً انگیزه و علت صدور قرار منع تعیقیب به این دلایل بوده است: شرح مصادیق خیانت در امانت در مواد ۶۷۳ و ۶۷۴ فصل ۲۴ بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲ آمده است به این شکل که در شرح ماده میخوانیم: «هر گاه اموال منقول یا غیر منقول یا نوشتههایی از قبیل سفته، چک، قبض و نظایر آن به عنوان اجاره یا امانت یا رهن یا برای وکالت یا هر کار با اجرت یا بیاجرت به کسی داده شده و بنا بر این بوده است که اشیای مذکور مسترد شود یا به مصرف معینی برسد و شخصی که آن اشیا و اموال نزد او بوده، آنها را به ضرر مالکین یا متصرفین آنها استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود کند، به حبس از ۶ ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.» با توجه به این مواد، خیانت در امانت عبارت است از استعمال، تصاحب، تلف یا مفقود کردن توام با سوءنیت مالی که از طرف مالک یا متصرف قانونی به کسی سپرده شده و بنا بر استرداد یا به مصرف معین رسانیدن آن بوده است. از حیث عنصر مادی جرم اینکه امین چه کاری بایستی بر روی مال غیر، انجام داده باشد تا خیانت در امانت تلقی شود؛ مصادیق این افعال خیانت آمیز در این ماده به صورت محدود و حَصری فقط در ۴ شِق، بیان شده است : الف ـ استعمال کند : یعنی مورد بهره برداری قرار دهد و مورد استفاده شخصی کند. ب ـ تصاحب کند : یعنی صاحب شدن ، خودش را صاحب آن مال قرار دهد و برای خودش بردارد . گاهی طرف سوء استفاده می کند ولی نمی خواهد برای خودش باشد اما گاهی برای خود و به عنوان مال خودش بر می دارد . ج ـ تلف کند : یعنی خسارتی به این مال وارد کند( یا خسارت یا تلف جزء یا خسارت یا تلف کل ). د ـ آن را مفقود کند : مال را عمداً و با اختیار خودش گم و گور کند ، بدون اینکه تلف شود . شرط مهم در افعال مادی این است که چون در اثبات خیانت در امانت کیفری ؛سوء نیت به عنوان عنصر روانی شرط است ، بایستی این اعمال را از روی اراده و اختیار خود و عمد انجام داده باشد ، خود شخص تلف کرده باشد نه اتفاقی تلف شود ، خود شخص مفقود کرده به عمد . آیا میتوان مصداق مطرح شده در شِق بند "ب" از ماده مذکور یعنی تصاحب مال؛ را به نوعی در این مقوله گنجاند؟؟ اگر از نظر حقوقی، در کیفیت عمل انجام شده از سوی مشتکی عنه چنین تفسیری مصداق ندارد ؛و تعریف این جرم را چگونه میتوان در قالبی گنجاند که در دادسرای کیفری، قابل بررسی باشد و پرونده شکایتم مختومه نشود؟؟؟ از نظر شما صحیحترین عبارت کدام است؟ ۱.غصب مال منقول از اینجانب؛ بدون مجوز قانونی و با توسل به زور (عُدوانی) ۲. قبض مال اینجانب از روی فریب و با توسل به زور و به نیت اذیت کردن اینجانب ۳. تصرّف عدوانی مال اینجانب بر خلاف قانون؟؟؟ لطفاً راهنمایی نمایید.. البته متأسّفانه بنده تا شنبه ۱۰ مهر ماه بیشتر فرصت ندارم.. با تشکّر و سپاس فراوان و تقدیم دعای خیر