زورگیری، سرقت، تجاوز. این کلمات، میتواند دل هرکسی را بلرزاند و قدم اش را سست کند. آنقدر که گاه عبور از کوچه دراز و باریک را برای رسیدن به خانه، محل کار و یا هرجای دیگری، دشوار کند. اگر هوا تاریک باشد، بار این ترس و نگرانی بیشتر هم میشود. کمتر کسی را سراغ داریم که توصیه هایی در این زمینه از زبان نزدیکانش نشنیده باشد. اینکه تا هوا تاریک نشده، به خانه برگردد یا حواسش باشد تا جایی که میتواند، از خیابان اصلی تردد کند. پارکها و بوستانهای کوچک و بزرگ شهر هم گاه به مکانهای ترسناکی تبدیل میشوند برای آدمهای تنها.
شمشادهای بلند جان میدهد برای خفتگیری و انجام اعمال مجرمانه. از روی پلهای عابر پیاده هم نمیشود همیشه با خیال راحت عبور کرد، بخصوص آنهایی که دید کافی از بیرون ندارند. زیر پلهای بزرگ هم که بیشتر وقتها تکلیف شان روشن است. تجمع معتادان، گاه تصویر تکراری اینگونه مکانها میشود تا جایی که اگر برحسب اتفاق مجبور شدید پیاده از چنین فضایی عبور کنید، حتماً با دیدن صحنههای اینچنینی غافلگیر میشوید.
«فضاهای بیدفاع» همان نامی است که کارشناسان روی نقاط شهری اینچنینی میگذارند. نقاط کوری که مجرمان خوب آنها را میشناسند. این فضاها میتوانند پنهان از دید یا در معرض دید باشند اما وجه مشترکشان این است که جان میدهند برای انجام اعمال مجرمانه؛ از ریختن زباله و ضایعات گرفته، تا خرید و فروش مواد مخدر، سرقت و تعدی و تعرض. زیر پل ها، گذرگاههای زیرزمینی، ساختمانهای مخروبه و خالی از سکنه، باغها و بسیاری از فضاهای دیگر را که در زمان های متفاوت دارای کارکردهای متفاوت هستند به عنوان فضای بیدفاع میتوان نام برد. این فضاها معمولاً بدون مالک هستند و یا در صورت داشتن مالک، نگهداری درستی از آنها نمیشود. خانههای متروکه، نمونه بارز فضاهای بیدفاع دارای مالک هستند که خیلی وقتها به محل تجمع اوباش و معتادان تبدیل میشوند و آسایش اهالی محل را سلب میکنند.
کارشناسان شهری، متروکه بودن و نبود حضور یا استفاده مستمر،کمبود و فقدان نور و روشنایی، نداشتن علائم و تابلوهای شناسایی، نداشتن چشم انداز بصری، بینظمی فیزیکی، عدم حضور مأمور یا مسئول، تناسب ضعیف و نداشتن تناسب با محیط اطراف، فرصتهای نظارت و کنترل محدود، تنگ و باریک بودن معبر و کاهش قابلیتهای کنترل و نظارت از سوی مردم را از ویژگیهای فضاهای بیدفاع عنوان میکنند. مکانهای عمومی دیگر نظیر خیابانها، پارکها، چهارراهها، میادین و پلها نیز گرچه در محدوده فضای شهری قرار میگیرند و محل وقوع کنشهای اجتماعی به شمار میروند، گاهی ممکن است محل وقوع خشونتهایی باشند که امنیت و آسایش شهروندان را به مخاطره میاندازد.
فضاهای بیدفاع، در کلانشهرها و بخصوص تهران، مشکلات بیشتری را برای شهروندان به وجود میآورند. تقریباً کسی را نمیشناسیم که خود یا نزدیکانش تجربهای تلخ از تردد در این گونه فضاها را نداشته باشد. پلیس آگاهی هم بارها به شهروندان نسبت به اینگونه فضاها هشدار داده و از آنها خواسته است که جانب احتیاط را در مواجهه با این مناطق، نگه دارند. گرچه ساماندهی فضاهای بیدفاع در محدوده وظایف پلیس نمیگنجد و شهرداری مسئول این امر است.
به موجب تبصره یک ذیل بند14 ماده 55 قانون شهرداری ها، مصوب 1334، هنگامی که بنای ساختمانی در نتیجه حاضر نبودن مالک یا بی مبالاتی مالک، موجب بروز خطر برای ساکنان شهر شود و به محل ناامنی برای عبور شهروندان و مکان امنی برای متخلفان و مجرمان تبدیل شود، رفع خطر از وظایف شهرداری است. شهرداریها میتوانند با اقدامات لازم، آسیب پذیری را از چنین فضاهایی حذف و نسبت به امن کردن آنها اقدام کنند. شوراهای شهر نیز از مراجع و نهادهایی هستند که میتوانند مانع بروز و ایجاد فضاهای بیدفاع شهری شوند. گرچه بسیاری از پژوهشگران حوزه شهری، شوراهای محلی را در این امر مؤثرتر میدانند.
فضاهای بیدفاع با برنامه ریزی قابل ساماندهی هستند
بر اساس اعلام پلیس تهران، حدود ۴ هزار و ۹۰۰ فضای بیدفاع شهری در تهران وجود دارد که تعدادی از آنها بهسازی و کنترل شده است. اگر پلهای هوایی موجود در تهران را هم با در نظر گرفتن احتمال وقوع جرم در ساعات کم تردد شبانه روز، به این تعداد بیفزاییم، با فضاهای بیدفاع بیشتری مواجه خواهیم شد که نیازمند ساماندهی هستند.
فرشید مقدم، پژوهشگر علوم اجتماعی در حوزه شهری در این باب میگوید: « هر نقطهای در شهر که باعث شود شهروندان احساس نا امنی کنند و احتمال دهند که به آنها آسیبی برسد، میتواند در زمره فضاهای بیدفاع قرار گیرد. گاهی این فضاها به دلیل تاریکی یا خلوت بودن، مستعد بروز جرم میشوند و امنیت شهروندان را به خطر میاندازند. البته برای برطرف کردن مشکلات فضاهای بیدفاع، راههای زیادی وجود دارد. معمولاً برای برطرف کردن معضلات ناشی از این فضاها، مطالعات میدانی اجتماعی انجام و فضاهای بیدفاع در شهرها شناسایی میشود. البته این در مورد شهرهایی همچون تهران که بیبرنامه رشد کردهاند، صدق میکند چرا که شهرهای جدید معمولاً منطبق با اصول شهرسازی بنا میشوند و این موارد در ساخت آنها در نظر گرفته میشود اما در مورد شهرهایی که در فقدان برنامه ریزی و بدون طرح جامع تفصیلی رشد کرده و گسترش یافتهاند، باید به شناسایی و رفع نقاط جرم خیز اقدام کرد.»
مقدم ادامه میدهد: «رفع نقاط جرم خیز، با برنامه ریزی قابل حل است و از وظایف شهرداریها به شمار میرود. گاهی میتوان فضای بیدفاع شهری را با کار سادهای همچون نصب چراغ روشنایی در معابر تاریک، ساماندهی کرد. یا اینکه در معابری که امکان سرقت از شهروندان در آن وجود دارد، با گذاشتن موانع، جلوی تردد موتور را گرفت البته موانع باید به گونهای طراحی و نصب شوند که مانعی برای حرکت ویلچر و کالسکه کودک نباشند. گاهی هم ساماندهی فضاهای بیدفاع، نیازمند فراهم کردن تمهیدات بیشتری است. مثلاً در مورد بن بستها که امکان خرید و فروش و مصرف مواد مخدر در آنها وجود دارد، میتوان به باز کردن بن بست اقدام کرد که البته مستلزم تملک و تخریب بناهای مانع است که گاه شهرداری عنوان میکند که بودجه لازم را برای این کار ندارد.»
دردسر خانههای متروک برای شهروندان
بر اساس آمایشی که شهرداری تهران در رابطه با فضاهای بیدفاع انجام داده است، مشخص شد که نزدیک به نیمی از این فضاها مربوط به اماکن و فضاهایی هستند که به واسطه حضور نداشتن مالک، بی دفاع شده و آسیب زا هستند. خانههای متروکه، خانه هایی که صاحبانشان فوت کردهاند و وارثان معمولاً خارج از کشور به سر میبرند، خیلی وقتها به محلی برای تجمع اوباش و اراذل و معتادان تبدیل میشود.
اقبال شاکری، رئیس کمیسیون عمران و حمل و نقل شورای شهر تهران میگوید: «باید توجه داشت نظارت و ساماندهی هر فضایی در محدوده شهری که باعث تضییع حقوق شهروندی شود و امنیت شهروندان را به مخاطرهاندازد، ضروری است. خانههای متروکه هم که جزو بناهای شهری محسوب میشوند از این قاعده مستثنی نیستند. البته این مسأله علاوه بر حقوق عمومی، به لحاظ حقوق قضایی قابل توجه است. خانههای متروکه عموماً به دلیل فوت صاحبخانه و اختلاف بین وراث، خالی از سکنه هستند و مشکلاتی را هم به وجود میآورند و امکان سوءاستفاده از این مکانها برای بزهکاران و بویژه معتادان فراهم میشود.»
شاکری معتقد است، شهرداری به عنوان مدعی العموم در امور شهری باید اختیارات لازم جهت ساماندهی خانههای متروکه را داشته باشد و بتواند در این گونه موارد اقدام قانونی انجام دهد. در اینجا هم مهم ترین مشکل خانههای متروکه، این است که به واسطه مالکیت شخصی این خانه ها، نمیتوان به آنها ورود کرد، چرا که تعرض به اموال شخصی به حساب میآید. به گفته او، اطلاعات خاصی در مورد مالکان بناها در دست نیست و امکان ارتباط با آنها در این شرایط دشوار به نظر میرسد.
در این رابطه ذکر این نکته مهم است که سازمان ثبت املاک و اسناد کشور، تنها در صورتی که حکم از مرجع قضایی دریافت شود میتواند اطلاعات مربوط به املاک را در اختیار نهادها بگذارد در غیر این صورت از دادن نام و مشخصات مالکان، معذور است. البته شهرداری میتواند بر اساس ماده ۵۵ قانون شهرداری ها، قانوناً با این دسته از مالکان برخورد کند. مطابق این ماده، شهرداری باید در وهله اول برای مالک اخطار صادر کند تا او نسبت به تعیین تکلیف یا ساماندهی ملک خود اقدام کند و در غیر این صورت شهرداری باید ساماندهی و زیباسازی خانه متروکه را انجام دهد و در نهایت خسارتی از مالک دریافت کند. البته این کار منوط به آن است که مالک خانه مشخص باشد.
نقاط کور و فضاهای بیدفاع، بیش از همه، قشرهای ضعیف و کم توان را تهدید میکند؛ افراد مسن، زنان و کودکان. حتی تصور اینکه ممکن است آسیبی به عزیزانمان برسد، تنمان را میلرزاند؛ حالا مجسم کنید مادری را که کودک دلبندش در کوچه باریک و خلوت مورد هجوم یک متوهم شیشهای قرار میگیرد. خیلی دور نیست…
مریم طالشی