رسیدگی به دعاوی در دادگاهها اغلب به صورت حضوری صورت میگیرد. ما معمولا وقتی طرف یک دعوایی هستیم به عنوان خوانده، موضوع دادگاه آن قدر برایمان اهمیت دارد که حتی اگر هیچ آمادگی نداشتیم، صرفا در جلسه دادرسی حاضر شویم و ببینیم روند رسیدگی چگونه پیش خواهد رفت. در واقع، حضور طرفین دعوی به قاضی کمک میکند تا بتواند جوانب مختلف پرونده را بهتر بررسی کند و حکم دقیقی صادر نماید. اما گاهی افراد به دلایل مختلفی از حضور در دادگاه یا فرستادن نماینده و لایحه خودداری میکنند. این انتخاب ممکن است یک ترجیح باشد و شخص به صورت اختیاری نخواهد در دادگاه حاضر شود یا یک اجبار که شخص بخاطر آن نتوانسته برای دادگاه کاری بکند. فراموش نکنید که اصل بر حضوری بودن احکام دادگاه است.
شرایط صدور احکام غیابی در دادگاه بدوی
مراد از غیاب در صدور یک حکم غیابی، غیبت خوانده است چرا که خواهان تنظیمکننده دادخواست و کسی است که آن را تقدیم میکند پس بعید است خود خواهان تصمیم به غیبت بگیرد و از مطالبه حقش پا پس بکشد. پس حکم همیشه برای خواهان دعوی حضوری است.
برای اینکه یک حکم غیابی تلقی شود، تحقق 3 شرط همزمان و با هم لازم است. یعنی اگر یکی از این شروط هم محقق نشود؛ حکم حضوری خواهد بود. توجه داشته باشید که غیابی بودن فقط منوط به احکام است و ما قرار غیابی نداریم.
1.عدم ابلاغ واقعی زمان جلسه دادرسی به خوانده: ماده 303 قانون آیین دادرسی مدنی یکی از این شرایط را زمانی میداند که مامور ابلاغ، ابلاغنامه تشکیل جلسه دادرسی را به خود شخص خوانده تحویل نداده باشد. در واقع مطابق قواعد ابلاغ در صورتی که دسترسی به خوانده وجود نداشته باشد، مامور ابلاغ میتواند به یکی از نزدیکان او که از روی ظاهر انسان نرمالی تلقی شود ابلاغنامه را تحویل دهد، شرایط را مکتوب کند و رسید تحویل بگیرد.
پس اگر ابلاغ به صورت واقعی به شخص خوانده یا نماینده قانونی او صورت پذیرد، حتی اگر در هیچکدام از جلسات دادگاه هم حاضر نشوند، باز هم حکم صادره حضوری خواهد بود.
دقت داشته باشید قواعد ابلاغ طریقیت دارند و نه موضوعیت. یعنی اگر ابلاغ واقعی هم به خود شخص خوانده نشده باشد ولی احراز شود او به طریقی از برگزاری جلسه دادگاه آگاهی پیدا کرده است و باز هم حاضر نگردیده، حکم حضوری خواهد بود. نمونه این شرایط زمانی اتفاق میافتد که به عنوان مثال خوانده دعوی متقابلی طرح کند و این یعنی از دعوی اولیه اطلاع داشته که دعوی متقابلی را مطرح نموده یا با تقدیک لایحهای، تصوری اوراق پرونده را درخواست نماید یا وکیل معرفی کند. همه این موارد نشان از این میدهد که اگرچه ابلاغ واقعی به خوانده صورت نگرفته و وی در جلسات دادرسی حاضر نشده اما اطلاع داشته و حکم صادره هم حضوری خواهد بود.
بسیاری از حقوقدانان ملاک ابلاغ واقعی را، ابلاغ اولین جلسه دادرسی میدانند به این ترتیب که اگر جلسه اول دادرسی به خوانده با وکیلش به صورت قانونی ابلاغ شد، حتی اگر جلسات دیگر در صورت تشکیل به صورت واقعی ابلاغ شود باز هم در صورت احراز دو شرط دیگر، حکم غیابی خواهد بود.
2.عدم حضور خوانده در هیچ یک از جلسات دادرسی: اگر خوانده در هیچ یک از جلسات دادرسی شرکت نکند و وکیل هم معرفی ننماید. مسئله مهم در مورد حضوری بودن حکم این است که خوانده یا وکیل او فرصت دفاع در برابر ادعای وارده را داشته باشند. پس اگر حضور پیدا کنند ولی اجازه دفاع نیابند حکم دیگر حضوری نخواهد بود.
3.عدم ارسال لایحه: در صورتی که خود شخص خوانده یا نماینده او که میتواند وکیل، وارث یا قائم مقامش باشد هیچ نوع لایحهای تنظیم و ارسال ننمایند، در واقع از دفاع از خود منصرف شده گشته اند پس حکم حضوری خواهد بود.
در مجموع حکمی غیابی است که ابلاغ واقعی به خوانده نشده باشد و او به هیچ طریقی اطلاعی از جلسه دادرسی نداشته باشد، خودش یا نمایندهاش در هیچکدام از جلسات دادرسی حضور پیدا نکنند و هیچ لایحهای هم نفرستند. در صورت انجام هر یکی از این موارد حکم صادره حضوری خواهد بود.
شرایط صدور احکام غیابی در دادگاه تجدیدنظر
ماده 364 قانون آیین دادرسی مدنی درباره احکام غیابی صادره در مرحله تجدیدنظر چنین میگوید:
در مواردی که رأی دادگاه تجدیدنظر مبنی بر محکومیت خوانده باشد و خوانده یا وکیل او در هیچ یک از مراحل دادرسی حاضر نبوده و لایحه دفاعیه یا اعتراضیهای هم نداده باشند، رأی دادگاه تجدیدنظر ظرف مدت ۲۰ روز پس از ابلاغ واقعی به محکومعلیه یا وکیل او، قابل اعتراض و رسیدگی در همان دادگاه تجدیدنظر است. رأی صادره قطعی است.
در واقع این برای حالتی است که خوانده غایب در مرحله بدوی محکوم نشده و حکم به نفع وی صادر شده است چرا که تنها در این مورد است که خوانده قطعا اعتراضی نخواهد کرد. پس اگر خواهان محکوم شده که در مرحله بدوی به خواسته خود نرسیده معترض باشد و حکم در دادگاه تجدیدنظر به بررسی گذاشته شود و باز هم خوانده حضور نیابد و تمام 3 شرط موجود باشد؛ تجدیدنظرخوانده پاسخی نخواهد داد و اگر رای بدوی فسخ شود و حالا رای به نفع خواهان اولیه صادر گردد، حکم صادره غیابی خواهد بود و خوانده به صورت غیابی محکوم میشود.
اجرای حکم غیابی
در تبصره 2 ماده 305 قانون آیین دادرسی مدنی آمده است که اجرای احکام غیابی تنها با معرفی ضامن معتبر یا اخذ تامین مناسب از سوی محکوم له ممکن است مگر اینکه دادنامه یا اجرائیه به محکوم علیه ابلاغ واقعی شده باشد و وی در مهلت قانونی مقرر واخواهی نکرده باشد. در این صورت حکم قطعی و قابل اجراست بدون آن که نیاز به معرفی ضامن یا تامین باشد.
اعتبار احکام غیابی
احکام غیابی اگر علیه خوانده صادر شوند، یک موقعیت ناعادلانه را به وجود میآورند. به این صورت که شما به عنوان خوانده اطلاعی از تشکیل جلسه دادرسی علیه خود نداشته اید و طبیعتا فرصت دفاع هم پیدا نکرده اید و حالا محکوم شده اید.
در مورد اعتبار احکام غیابی باید گفت، صرف نبود خوانده و دفاع نکردن وی به این معنی نیست که حکم صادر شده معتبر نخواهد بود یا اعتبار ناقصتری نسبت به حکم حضوری دارد. مطابق قانون آیین دادرسی مدنی احکام صادره به صورت غیابی نیز معتبرند و خوانده در صورت محکوم شدن میتواند اگر خواست نسبت به آن اعتراض کند.
تفاوت حکم غیابی و حضوری
همانطور که گفته شد احکام غیابی از حیث اجرا و تاثیر فرقی با احکام حضوری ندارند. در واقع تنها تفاوتی که ببین این دو نوع رای وجود دارد و آنها را از هم متمایز میکند؛ روش اعتراض به آن است. در مورد احکام حضوری چه از سوی خوانده و از سوی خواهان هر کدام که معترض باشند، برای تجدیدنظرخواهی 20 روز از صدور حکم بدوی مهلت دارند تا به دادگاه تجدیدنظر مراجعه کنند. در مورد احکام غیابی که خواهان در آن محکوم شده است، نیز وضع به همین ترتیب است. در واقع ایناحکام برای خواهان حضوری است. اما اگر خوانده غایب نسبت رایی که طبق آن محکوم شده، اعتراضی دارد؛ باید از روش واخواهی استفاده نماید. امکان واخواهی تنهای برای احکام غیابی وجود دارد و این همان تفاوت میان حکم حضوری و غیابی است.
واخواهی
واخواهی روشی است که قانون برای اعتراض به رای غیابی در نظر گرفته است. کلمه واخواهی در لغت به معنای اعتراض و ایراد وارد کردن است.
اصحاب دعوی واخواهی برعکس دعوی نخستین است. یعنی خوانده محکوم شده در دعوی نخستین واخواه و خواهان محکوم له در دعوی بدوی واخوانده نامیده میشود. در صورت تعدد واخواندگان، ممکن است واخواه تصمیم بگیرد تنها یکی یا چند نفر از آنان را واخواهی نماید که به موجب ماده 308 قانون آیین دادرسی مدنی واخواهی نسبت به همان افراد صرفا موثر خواهد بود. البته در صورتی که رای صادره قابل تجزیه نباشد همه واخواندگان مخاطب قرار میگیرند.
پس واخواهی روش اعتراض به رای دادگاه فقط برای احکام غیابی است. البته تجدیدنظرخواهی از احکام غیابی هم مانند حضوری ممکن است اما در واخواهی رسیدگی ماهوی با تشکیل جلسه و فرصت دفاع به خوانده یا همان واخواه وجود دارد.
[sc_fs_multi_faq headline-0=”h2″ question-0=”مرجع صالح به رسیدگی در واخواهی کدام است؟” answer-0=”همان دادگاهی که رای غیابی را صادر کرده، در صورت تقاضا برای واخواهی به آن هم رسیدگی مینماید. در این حالت دادگاه با تشکیل مجدد جلسه و این بار با حضور و هزینه خوانده غایب دفاعیات او را میشنود و رای جدیدی صادر مینماید که ممکن است رای قبلی را نقض کند یا در تایید آن و علیه خوانده صادر شود.” image-0=”” headline-1=”h2″ question-1=”مهلت واخواهی چقدر است؟” answer-1=”مطابق قانون مهلت درخواست برای واخواهی، برای خوانده مقیم ایران 20 روز است و اگر شخص مقیم کشور خارجی باشد دو ماه فرصت خواهد داشت. مهلت 20 روزه برای یکبار هم قابل تمدید میباشد که این 20 روز دوم برای تجدیدنظرخواهی است.” image-1=”” count=”2″ html=”true” css_class=””]اگر فرد عذر موجهی داشته باشد که در مهلت قانونی نتوانسته واخواهی کند، پس از رفع آن عذر و ارائه مدارک میتواند دادخواست واخواهی را تقدیم کند. تشخیص موجه بودن عذر یا غیر موجه بودن آن با دفتر دادگاه است. یکی از این عذرهای موجه ابلاغ قانونی دادنامه یا اجرائیه است که ممکن است شخص به هیچ وجه از آن اطلاع نداشته باشد. البته در این مورد دادگاه باید تصمیم گیری نماید.