قرار بود در آخرین چهارشنبه مهرماه سال جاری، آخرین روز از زندگی «علیرضا- م» قاچاقچی مواد مخدری باشد که سه سال پیش به اتهام حمل و نگهداری یک کیلو شیشه به مجازات اعدام محکوم شده بود اما بخت با او یار بود تا با وجود به دار آویخته شدن و حضور 24ساعته در سردخانه بجنورد بار دیگر به تماشای طلوعی دیگر از زندگی اش بنشیند.
زنده ماندن مرد افیونی پس از مراسم اعدام کافی بود تا جنجالی برپا شود و اظهارنظرهای عجیب و غریبی به میان آید.برخی قضات و حقوقدانها بر این باور هستند که مرد اعدامی به مجازات مرگ محکوم شده و چون نمرده است حکم درباره او اجرا نشده و علیرضا بار دیگر باید به چوبهدار سپرده شود اما در این میان هستند کسانی که نجات علیرضا از چوبه دار را نشانه ای از لطف و رحمت الهی می دانند و برای صحه گذاشتن بردیدگاه خود به قاعده «درء» استناد می کنند که قابل تامل است.
به اعتقاد این افراد چون نجات متهم پس از انجام حکم اعدام اتفاق نادری محسوب می شود و از طرفی قانونگذار جمهوری اسلامی ایران در این باره سکوت اختیار کرده است و همچنین قانون خاصی در این مورد خاص وجود ندارد لذا گذشت از اعدام مجدد، منطقی ترین تصمیمی است که در خصوص این حکم تعزیری می توان گرفت.
همین اختلاف نظرها کافی بود تا دعواها برادامه زندگی مرد اعدامی پس از 24ساعت شگفت انگیز در سردخانه پزشکی قانونی بالا بگیرد و بهانه ای شود تا دراین یادداشت مواردی را متذکر شویم که با واکاوی اظهارنظرهای مطرح شده و نقد برخی از آنها، بر چشم پوشی از اعدام مجدد «علیرضا» دلالت ورزد.
- مجازات اعدام ، تا لحظه ای که فرد اعدامی از هوش می رود ، “مجازات” است و بعد از آن ، او چیزی متوجه نمی شود تا آن که بمیرد.
بنابراین ، کسی که همه مراحل منتهی به اعدام را طی کرده ، عملاً مجازاتش را چشیده است. یعنی از مرحله دستگیری تا محاکمه و زندان و شب آخر زندگی و لحظات قبل از رفتن به پای چوبه دار و افکندن طناب بر گردن و خالی شدن زیر پا و درد ناشی فشار طناب و سنگینی وزن ، آسیب شدید به بصل النخاع ، احساس خفگی ، وحشت از مرگ و تسلیم در برابر آن ، سیاهی رفتن چشم و … را چشیده و این عذاب بزرگ و واقعی را تحمل کرده است. عدالت و انصاف حکم می کند که چنین مراحل وحشتناکی بر کسی که قانوناً یک بار باید آن را تحمل می کرد، مجدداً تحمیل نشود. - در فقه ، قاعده ای داریم به نام «دَرء» که می گوید: «تُدرَء الحدود بالشبهات»، یعنی حدود با پیش آمدن شبهه، اجرا نمی شوند. این قاعده ، مجازات های حدّی را منتفی می کند و به طریق اولی ، مجازات های تعزیری نیز در هنگام شبهه ، به استناد آن برداشته می شوند ؛ هر چند بسیاری از حقوقدانان معتقدند که در اینجا ، «حدود» ناظر به همه مجازات هاست.
موضوع مرد اعدامی که بعد از به دار آویخته شدن ، به طرز معجزه آسایی زنده مانده نیز از موارد «شبهه» است و لذا در پاسخ به این سؤال که با آیا باید مجدداً او را به دار آویخت یا نه؟ می توان به قاعده «درء» استناد کرد و حکم به عدم اعدام مجدد او داد. - همچنین در صورت عدم استناد به این قاعده می توان این نکته را متذکر شد که عدم اعدام مجدد فرد مذکور در شرایطی که حکم تعزیری یکبار در مورد او اجرا شده و وی به فضل و کرم الهی زندگی دوباره ای بدست آورده بر شمول چهره رحمت و ربوبیت پرودگار به زندگی او تاکید و به تبلور دین الهی در جهان عینیت بیشتری می بخشد.
- از طرفی از آنجایی که از منظر حقوق جزا و جرم شناسی در مجازات، همواره محاسبه عقلانی سود و زیان مطرح می باشد آیا اعدام فردی گمنام در چنین وضعیت اسفناکی می تواند سود آوری برای جامعه به ارمغان داشته باشد؟آیا هدف قانونگذار از عبرت آموزی با اجرای دوباره حکم حاصل می شود؟
- مهم تر از همه ازهاق نفس(مرگ قانونی) بنا به تائید پزشکی قانونی و براساس آئین نامه نحوه اجرای احکام اعدام موضوع ماده 293 قانون آئین دادرسی کیفری مصوبه سال 1382به صورت کامل در مورد فرد مذکور صورت گرفته است وطبق تائید پزشک قلب از فعالیت بازایستاده است و نتیجه مورد نظر در خصوص انجام مجازات صورت پذیرفته است حال آیا زنده شدن دوباره «متهم» دلیل خوبی برای اجرای مجدد حکم است؟آیا نمی توان بازگشت دوباره او به زندگی را جلوه ای از رحمت پروردگار دانست و بر آن سر تعظیم فرود آورد؟
- نظرات آیات عظام نیز دلیل دیگری برای ملغی شدن اعدام مجدد فرد مذکور است. آیت الله صافی گلپایگانی که از ایشان در این مورد استفتا شده بود فرمودند:در فرض سوال اعدام چنین شخصی جایز نمی باشد. همچنین آیت الله عظمی بیات زنجانی در این باره به نص قرآن کریم استناد کردند و یادآور شدند که قتل یک انسان بی گناه برابر با قتل همه انسان هاست و نیز حیات یک انسان مانند حیات همه بشریت است. از طرفی در اسلام مواردی همچون قصاص به صورت نادر تشریح شده است اما با این همه در همان قوانین اندک، بسیار تاکید شده که عفو بر قتل ترجیح دارد. حتی در مواردی که برای متهم حد شرعی تعیین شده، حد به جهت احتمال شبهه ساقط می شود. لذا از بیانیات و دیدگاههای آیات عظام چنین برداشت می شود که کسی که در مورد او یکبار حکم اجرا شده ولی به حکم خدا زنده مانده است به دلیل اینکه حکم قبلی در مورد او ساقط شده است اجرای حکم جدید برای او وجه شرعی ندارد.
- البته یادآوری این نکته هم جالب توجه و درعین حال جای بسی تعجب است که برخی حقوقدان ها مصرانه بر این نکته اصرار دارند که «حکم کامل در حق متهم اجرا نشده و به دلایل مختلف در نیمه راه معلق مانده است و به نتیجه مورد نظر نرسیده است و بر همین اساس نمی توان به قائده درء استناد کرد.» در پاسخ به اظهار نظر این افراد باید گفت در شرایطی که مرگ به صورت کامل اتفاق افتاده و قلب از حرکت بازمی ایستد آیا بازهم می توان گفت مرگ اتفاق نیافتاده است و نتیجه مجازات حاصل نگردیده است؟آیا نباید زنده شدن دوباره این فرد و تجلی دوباره روح در کالبد او را نشانه ای بارز از رحمت الهی دانست و فرصت دوباره زندگی برای او برشمرد؟
- فارغ از کلیه دیدگاههای حقوقی و اختلاف نظرها در این باره، موضوع حادث شده در نوع خود نادر و می تواند به عنوان سوژه ای برای مانور تبلیغاتی رسانه های بین المللی برای تخریب چهره اسلام به ویژه شیعه و تشیع تبدیل شود. لذا از مسئولین و مقامات قضایی کشور این انتظار می رود که با توجه به اینکه راهکارهای قانونی از قبیل عفو توسط قانونگذار پیش بینی شده و این مجازات از نوع تعزیری بوده است، تقاضای عفو این متهم و قبولی آن مورد بررسی و اجماع نظر گسترده تری قرار گیرد.
- این یادداشت را با جمله ای از پیامبرگرامی اسلام حضرت محمد ختمی مرتب (ص) به پایان می بریم که فرمودند :«من برای رهبانیت شاق مبعوث نگشته ام بلکه برای دیانت آسان و دور از سخت گیری ها مبعوث شده ام.» و بی شک کسی که یکبار طعم مجازات سخت و عذاب آور اعدام را چشیده است ،اعدام مجدد او کوچکترین نسبتی با شریعت سهل و آسان ندارد.