وقف در لغت وقف، به معنای ایستادن و نگهداشتن و در اصطلاح فقهی و حقوقی به معنای حبس کردن عین مال و جلوگیری از انتقال آن به دیگری و مصرف منافع آن برای دیگران و به عبارت کلی «حبس مال و تسبیل منافع» است؛ پیشینه وقف، بیانگر هدفدار بودن آن است. اهدافی که مصالح عمومی را موردنظر داشته است که استفادههای گوناگونی نیز به همراه دارد. مصارف متعدد مانند ساخت مدارس و تهیه امکانات تحصیل، ایجاد مراکزی برای علم و عبادت رایگان، تهیه آب و آبیاری اراضی کشاورزی، تأسیس کاروانسراها، معالجه و درمان بیماران و… که تمامی آنها از مصارف متعدد وقف بهحساب میآیند.
انواع و شرایط مال وقفی
اگر به قانون نگاهی بیندازیم دو نوع وقف، عنوان شده است؛ خاص و عام. در عام استفادهکنندگان از منافع، شخص یا گروه خاصی نیستند و وقف، برجهت و مصلحت عموم است اما استفادهکنندگان خاص، قشر خاصی هستند که منظور و هدف شخص واقف بودهاند. در وقف، شرایطی برای اموال مورد وقف و همچنین افرادی که قصد و مقصود وقف، قرار دارند، در نظر گرفتهشده است. بهاینترتیب موقوف یا همان مالی که وقف میشود در وهله اول باید عین یا از اعیان و دیگر آنکه ملک وقفف کننده باشد و نیز نباید از دیون و منافع باشد. بهعنوان مثال اگر شخصی بخواهد خانهای که در آن مستأجر است را وقف، کند قانونگذار اجازه این کار را به وی نخواهد داد. ملکی که وقف، میشود باید دارای منافع حلال و مشروع باشد یعنی ملکی که به جهتت فروش شراب یا آلات قمار وقف، شود درست نیست.
منافع مال موقوفه باید متعلق به مالک باشد و در صورتی که متعلق به شخص دیگری باشد این وقف، درست نیست؛ بهعنوان مثال اگر ملکی که در رهن است وقف شود به جهت آنکه منافع این ملک در اختیار شخص دیگری است صحیح نیست. مال وقفی نباید قابلیت قبض و تحویل داشته باشد مثل حیوانی که بهراحتی میتواند فرار کند نمیتواند وقف شود و دیگر آنکه منفعتی که از مال وقفی به دست میآید نباید در جهت حرام مورد استفاده قرار گیرد. نکته حائز اهمیت قابل وقف بودن مالی است که انتفاعع از آن میتواند زماندار یا در معرض انتفاع باشد مثلا درختی که 2 سال دیگر ثمر میدهد قابل وقف، شدن است.
شرایط شخص وقف کننده
شخصی که مالی را میخواهد وقف کند باید بالغ باشد یعنی به سن 18 سال رسیده باشد. عقل نیز یکی دیگر از شرایط آن است؛ شخص صغیر و مجنون درست نیست. شخصی که میخواهد وقف کند باید قاصد و راضی باشد یعنی مورد اکراه و اجبار قرار نگیرد؛ در صورتی که شخص اکراه به آن شود آن صحیح نیست و نیاز به قبولی شخص واقف دارد. همچنین محجور نبودن شخص نیز یکی دیگر از ویژگیهاست؛ مثلا شخص سفیه که توانایی اداره مال خود را ندارد نمیتواند وقف کند.
در اینجا ممکن است سوالی به وجود آید که اگر شخص غیرمسلمانی بخواهد وقف، کند آیا این اختیار را خواهد داشت یا خیر؟ در پاسخ باید گفت در وقف، مسلمان بودن یا نبودن ملاک نیست. افرادی که مال برای آنها وقف، میشود نیز باید دارای شرایطی باشند. این افراد باید معین و مشخص باشند؛ مثلا وقف، ملک برای یکی از دو نفر صحیح نیست شخص موردنظر باید بهطور دقیق بیان شود. در خاص و زمانی که وقف، در حال انعقاد است یکی از موقوف علیهم باید حتما حضور داشته باشد ولی در عام وجود افراد الزامی نیست نکته مهم در اینجاست که موقوف علیهم نباید از افرادی باشند که امکان استفاده از منافع توسط آنها در جهت مصارف حرام و نامشروع باشد.
جاری شدن صیغه وقف
زمانی که وقفی بخواهد اتفاق بیفتد صیغه آن باید ادا شود. حال ممکن است این صیغه بر زبان جاری شود یا بهصورت عملی به اجرا درآید. بسیاری از افراد معتقد هستند صیغه وقف باید عربی باشد مانند آنکه شخص در وقف، بگوید «وقفت» یا «هذا » که در این حالت آن اتفاق افتاده است اما ادا شدن وقف، بهصورت عربی الزامی ندارد و میتواند فارسی نیز بیان شود؛ مانند آنکه شخص بگوید «وقف کردم».
شرط انشای وقف
در وقف نیت بهتنهایی کافی نیست و وقف باید بهصورت عملی نیز ادا شود در صورتی که وقف، با هر لفظ و عملی صورت بگیرد به آن «معاطاتی» میگویند مانند آنکه شخصی مدرسهای را برای دانش آموزان وقف کند. وقفی که صورت میگیرد نباید برای مدت معین باشد پس گفته میشود برای وقف، تعیین زمان درست نیست و صحیح بودن وقف، نیازمند دائمی بودن آن است و نیز آنکه مشروط بودن وقف صحیح نیست بهتر آن است که وقف، بدون شرط و قطعی صورت بگیرد؛ اما در اجرای وقف فقط نیت وو اجرای شخص واقف ملاک نیست و قبول موقوف علیه را نیز میخواهد. در وقف خاص، مال وقفی اگر به تأیید یکی از موقوف علیهم برسد،
قبول است اما در وقف عام حاکم یا نماینده او باید وقف را تائید و قبول کنند. در پایان اموری که شخص میتواند برایی آن انجام دهند عبارتند از:
- برای واقف جایز است تولیت و نظارت آن را برای خود قرار دهد یا به غیر واگذار کند. این تولیت میتواند دائمی یا موقت باشد؛ همچنین بهتنهایی یا با مشارکت دیگری انجام شود.
- قرار دادن تولیت توسط واقف، باید هنگام ایقاع وقف، باشد. در غیر این صورت حق تعیین تولیت پس از آن برای واقف وجود ندارد. البته عزل یا حق نصب تولیت در صورتیکه واقف چنین حقّی را در ضمن وقف، کردن شرط کرده است، اشکال ندارد.
- واقف نمیتواند برای مسجد تولیت قرار دهد.
- واقف میتواند چند تولیت قرار دهد.
- اگر واقف چیزی از منافع را برای متولی معین کند، همان اجرت عمل او خواهد بود؛ هرچند کمتر از اجرتالمثل باشد و اگر چیزی برای تولیت بهعنوان دستمزد قرار نداده باشد، متولی میتواند اجرت این کار را مطابق آنچه معمول و متعارف است، از منافع وقف برداشت کند.
محمدسعید رمضانی