اعضای باند گروگانگیری با ربودن دختران نوجوان ایرانی و زندانی کردن آنها، دست به اخاذی از خانوادههایشان میزدند. متهمان که همگی از اتباع افغانستان هستند از زمانی تحت تعقیب پلیس قرار گرفتند که پسرجوانی نزد مأموران رفت و خبر از ناپدید شدن خواهر 15 سالهاش داد. وی که ساکن یکی از شهرک های اطراف تهران است به مأموران گفت: خواهرم برای دیدن دوستش از خانه بیرون رفت و قرار شد تا غروب برگردد اما دیگر خبری از او نشد. هرچه با موبایلش تماس میگیرم خاموش است و هیچکس از اوو خبری ندارد.
با اعلام این گزارش، تیمی از مأموران تحقیقات خود را برای پیدا کردن ردی از دختر نوجوان شروع کردند اما پس از گذشت 2 روز، شاکی بار دیگر به اداره پلیس رفت و مدعی شد که خواهرش را ربودهاند. وی گفت: ساعتی قبل موبایلم زنگ خورد و آن طرف خط جوانی بود که میگفت خواهرم را در خانهای زندانی کردهاند و برای آزادی اش 200 میلیون تومان میخواهند. اما من یک کارگر ساده هستم و پدرم سالها پیش فوت شده است. کل سرمایهام 200 میلیون تومان نمیشود با این حال آنها تهدید کردهاند که اگرر این پول را ظرف 3 روز فراهم نکنم خواهرم را به قتل میرسانند.
پایان گروگانگیری 30 روزه
وقتی گزارش آدمربایی در اختیار کارآگاهان قرار گرفت، آنها آموزشهای لازم را به برادر گروگان دادند و خواستند تا به بهانه پرداخت پول با آدمربایان قرار بگذارد. در تماسهای بعدی هرچند برادر گروگان مدعی بود که پول را فراهم کرده است اما آدمربایان مرتب قرار را به امروز و فردا موکول میکردند. حدود 30 روز از ماجرا گذشت تا اینکه آدم ربایان به بهانه تحویل دختر نوجوان و دریافت پول با شاکی در یکی از خیابانهای جنوب پایتخت قرار گذاشتند. کارآگاهان از یک ساعت قبلتر، محل قرار را بهصورت نامحسوسس تحت کنترل قرار دادند تا اینکه خودروی پراید آدم ربایان را شناسایی کردند. داخل ماشین به جز راننده جوان دیگری به همراه دختر نوجوان نشسته بودند که کارآگاهان در عملیاتی غافلگیرانه متهمان را دستگیر و گروگان را آزاد کردند.
باند سازمان یافته
2 متهم دستگیر شده 18سال بیشتر ندارند و اهل افغانستان هستند. هر دوی آنها به اداره آگاهی منتقل شدند و این در حالی بود که دختر نوجوانی که 30 روز در اسارت آنها بود در تحقیقات حقایق تازهای را فاش کرد؛ حقایقی که نشان می داد مأموران در برابر باندی سازمان یافته که در حدود 8 عضو داشت، قرار دارند؛ باندی که دختران نوجوان را شکار میکردند تا پس از ربودن آنها از خانوادههایشان باج بگیرند. دختر نوجوان در توضیح ماجرا چنین گفت: از طریق تلگرام با پسری به نام محمد آشنا شدم. او بهه من نگفت که افغان است و مرا سر قرار کشاند تا همدیگر را ببینیم. وقتی او را دیدم با چربزبانی مرا فریب داد و بعد از چند روز، درحالیکه دلباختهاش شده بودم از من خواست تا به خانهاش بروم. می گفت مادرش می خواهد عروس آیندهاش را ببیند. من هم از همه جا بی خبر راهی خانه محمد شدم غافل از اینکه او دامی برایم پهن کرده است. در آنجا به جز محمد 2 پسر افغان دیگر هم بودند که با تهدید دست و پایم را بستند. وقتی داد و فریاد راه انداختم مرا مورد ضرب و شتم قراردادند. تهدیدم کردند که اگرر حرفی بزنم مرا خفه می کنند.
آنها چند روزی مرا در آن خانه نگه داشتند و پس از آن چشمانم را بستند و به جای دیگری بردند. در آنجا به جز من 2 دختر دیگر هم زندانی بودند که شنیدم آدمربایان از خانوادههایشان اخاذی کردهاند. حتی شنیدم که می خواهند آنها را قاچاقی به افغانستان بفرستند و بهعنوان برده بفروشند. خیلی ترسیده بودم و التماسشان می کردم که آزادم کنند. آنها روزی یک وعده به من غذا می دادند و در اتاقی زندانی بودم که درهایش قفل بود تا اینکه شماره تماس خانوادهام را گرفتند و برای آزادی ام درخواست پول کردند.. وی ادامه داد: باورم نمی شد که از دست آنها نجات پیدا خواهم کرد. چندینبار می خواستم فرار کنم اما 2 نفر همیشه مراقب من بودند تا مبادا بلایی سر خودم بیاورم یا فکر فرار به سرم بزند. خوشبختانه سرانجام پس از گذشت یک ماه پیش خانوادهام برگشتم و هنوز کابوس آن شبهای وحشتناک اسارت را می بینم.
نقشه فقط اخاذی بود
با اظهارات دختر نوجوان، مأموران راهی اسارتگاه او شدند اما همدستان آدمربایان این محل را که زیرزمین خانهای در جنوب تهران بود، تخلیه کرده و ناپدید شده بودند. در تحقیقات بیشتر مشخص شد که اعضای این باند از طریق شبکههای اجتماعی مانند تلگرام و تانگو و… یا در راه مدرسه دختران نوجوان را شکار کرده و پس از ربودن آنها دست به اخاذی از خانواده هایشان می زدند. 2 متهم دستگیر شده در بازجویی ها اقرار کردند که تنها نیتشان اخاذی از خانوادههای دختران بوده و هرگز دختری را قاچاقی بهه افغانستان نفرستادهاند. یکی از آنها گفت: ما نقش نگهبان را داشتیم و از سرکردههای باند روزی 350 هزارتومان پول می گرفتیم. من همیشه مراقب دختران بودم و اجازه نمی دادم کسی آنها را اذیت کند. حتی چندین بار دلم به حالشان سوخت و می خواستمم آنها را فراری دهم اما وقتی به یاد تهدیدهای سرکردگان باند که می گفتند اگر گروگان فرار کند با شلیک گلوله شما را به قتل می رسانیم، می افتادم، منصرف می شدم. یکی از سرکردههای اصلی باند در یکی از استانهای کشور به جرم قتل دستگیر شده و تحقیقات برای افشای راز این باند ادامه دارد.