تعداد کمی از مردم میتوانند ادعا کنند که دادگاه خانواده یک سیستم کارآمد است که در آن عدالت به نحوی که به نفع کودکان باشد اجرا میشود. حتی تعداد کمتری با بزرگسالانی که در حین یک دعوا برسر حضانت با کودکانشان بدرفتاری میکنند حس همدردی دارند. به طور معمول، همیشه مشکلات خیلی قبلتر از اینکه مادر و پدر به دادگاه بروند، شروع شده بود. چندین مطالعه طولانی مدت نشان دادند که تقریبا نیمی از مشکلات رفتاری و تحصیلی کودکان در ازدواج که والدین آنها بعدا طلاق گرفتند ،۴ تا ۱۲ سال قبل از جدایی مشاهده میشدند و اثرات طلاق از همان روزها دیده شده است.
اگر پیش فرضها را کنار بگذاریم، اکثر بزرگسالان نمیخواهند سیستم در مورد سرنوشت خانوادهشان تصمیم بگیرد. با این حال، هنگامی که مشاجرهها بالا میگیرند، به جز مراجعه به دولت راههای کمی باقی میمانند. اگر توهینها را به درد ناشی از اثرات طلاق اضافه کنیم، این طلاقهای پر مشاجره همیشه به این معنی نیست که هر دو طرف در شدت آن نقش دارند. یک طرف میتواند به شکل یک طرفهای درگیری ایجاد کند.
به عنوان روانپزشکی متخصص در مشاورههای اثرات طلاق و والدین درگیر، کار من این است که به والدین برای حل اختلافات و تقویت رشد اجتماعی و عاطفی کودکان آنها کمک کنم. تحقیقات نشان میدهد که فراوانی و شدت درگیری والدین، سبک درگیری، شیوهی حل اختلاف و حضور میانجی برای تعدیل این درگیریها، مهمترین عناصر تعیینکننده روحیات کودک خواهند بود.
هشدار اثرات طلاقبه والدین غیرستیزگر و همراه که منطقی عمل میکنند و تمام سعی خود را برای حفظ رشد عاطفی کودکان خود در شرایط فوقالعاده نامساعد میکنند، از شما سپاسگزاریم. همینطور ادامه دهید،چرا که بچه ها انعطافپذیر هستند و میتوانند با حضور یک والد پایدار رشد و پیشرفت کنند.
۴ ذهنیت رایج اثرات طلاق و چهار راه حل موثر برای آن
۱. تبادل حضانت به صورت خصمانه
واقعیت: اکثر سقوط هواپیما در هنگام فرود یا صعود رخ میدهد. همین امر برای طلاقهای پردرگیری صدق میکند. به طور کلی، هرچه تبادل حضانت کمتری اتفاق بیفتد، بهتر است. علاوه بر این، ملاقاتهای میانی (خارج از خانه و از قبل برنامه ریزی شده) احتمال دیررسیدن و ناسازگاری را افزایش میدهند. از آن بدتر، اینکه فرزندانتان ممکن است شاهد اختلالات عاطفی شما باشند. تأثیرات بر رشد اجتماعی-عاطفی: بر اساس تحقیقات منتشرشده در آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکایی (AACAP)، اثرات مستقیم منفی درگیری زیاد شامل تقلید از رفتارهای والدین توسط کودکان، عدم یادگیری مهارتهای مناسب تعامل اجتماعی و اثرات فیزیولوژیکی (کامینگز و دیویس، 1994). کودکان در نتیجه مشاهده پاسخ والدین خود به سرخوردگی و خشم مثل رفتارهای عصبی، تحریک کننده و خشونت آمیز، آنها را در رفتار های خود همانندسازی میکنند. چه باید کرد: با تمرین تنفس عمیق یا سایر فعالیتهای ذهنی قبل از تبادل، سیستم عصبی مرکزی خود را آماده کنید که تا حد امکان آرام شود. سر وقت، تنها، و بدون اینکه با تلفن همراهتان فیلم بگیرید به محل قرار بروید. “اما من به دلیل ادعاهای گذشته نیاز به یک شاهد دارم.” به جز سوء ظنهای مربوط به استفاده از خشونت علیه کودک و یا خشونت خانگی (که در این صورت، ملاقات در ایستگاههای پلیس یکی از گزینهها است)، حضور شاهدان میتواند وضعیت را بدتر کند. اگر بخواهید شخص دیگری را به همراه بیاورید، به او بگویید که در انتهای خیابانی که قرار است تبادل در آن صورت گیرد منتظر بماند.
۲. ارتباط دائمی با همسر سابق / یا کودکان در زمان عدم حضانت
این موضوع نظرات عاطفی بسیاری را در این مقاله محبوب ایجاد کرده است، حضانت مشترک با یک فرد خودشیفته را فراموش کنید. اثرات طلاق بر رشد اجتماعی عاطفی: پیگیری دو خانواده، یک برنامه حضانت پیچیده، تبادل ها، و همچنین رفت و آمد اضافی (که گاهی اوقات شامل پرواز می شود) عوارض خود را دارند. من به کودکانی مشاوره دادم که ادعا میکردند، عواقب پس از طلاق بدتر از مشاجرات والدین در طول ازدواج است. کودکان حق گذراندن زمان بدون مزاحمت با دیگر والد را دارند. در عوض، شما نیز سزاوار زمانی برای رهایی و بازیابی از تعهدات خود را به عنوان شخص تک سرپرست هستید.
۳. استفاده از کودکان به عنوان جاسوس یا وسیلهای برای حل و فصل اختلافات
دیدن اینکه همسر سابقتان مشغول زندگی جدیدش است، دشوار است. اما این رابطه به خاطر دلیل خاصی ادامه پیدا نکرد، و عدم ارتباط احتمالا یکی از علل آن بود. استفاده از کودکان برای رساندن پیامها، نادرست بوده و در ذهن کودکان به ارزششان نزد شما آسیب میرساند.
تأثیرات بر رشد اجتماعی-عاطفی:
“گاهی اوقات من نمیخواهم برای شام با پدرم ملاقات کنم، زیرا او با سوالات بدون وقفه در مورد دوست پسر جدید مادرم و اینکه آیا او شب را در کنار مادرم میگذراند، من را دیوانه میکند. او درباره مدرسه و اینکه من چطور هستم نمیپرسد. من میخواهم با او ارتباط برقرار کنم، اما فکر نمیکنم او به من اهمیت بدهد. وقتی هم که من به خانه میروم، مادرم به خاطر این که چرا برگهی مراقبت از کودک را دریافت نکردهام ،سرم داد میزند. “
چه باید کرد: برای مقابله با خشم، غم و اندوهتان به جلسات درمانی بروید. همچنین در خانواده درمانی با فرزندانتان شرکت کنید. درمانگر شما میتواند به شما در ایجاد مرزهای مناسب حول نقشهای والد و فرزندی کمک کند. فرزندانتان کاراگاه،کارت بانکی یا پیغامرسان شما نیستند.
۴. سوء رفتار در رسانه های اجتماعی در اثرات طلاق
طلاق ویرانگر است. به اشتراکگذاری برخی چیزها در فیس بوک مثل اضافهکردن نمک به زخمها است. ما در فرهنگی زندگی میکنیم که باعث به اشتراکگذاری بیش از حد میشود، اما این بدان معنا نیست که شما هم باید همرنگ جماعت شوید. علاوه بر این، این کار باعث میشود ما احساس ناراحتی کنیم و در نتیجه شاید دیگر شما را دنبال نکنیم.
تأثیرات بر رشد اجتماعی-عاطفی: بچه ها فقط میخواهند در جای خود قرار بگیرند و از گروه همسالانشان متفاوت به نظر نرسند. دیدن تصویر غروب آفتاب از مادر و دوست پسر او کمک نخواهد کرد که سارا هویت خود را به عنوان بخشی از یک خانواده بیعیب توسعه دهد. بچهها در تلاش برای گذر از بلوغ، فشار همسالان و آخرین عجایب رسانههای اجتماعی به اندازه کافی احساس “شکسته” بودن میکنند.
چه باید کرد: همسر سابق خود را در رسانههای اجتماعی به خاطر حریم خصوصی و احترام به او آنفالو کنید. از افراد نزدیک خود بخواهید که از ارسال مطالب در مورد خانوادهتان خودداری کنند، و آنها را تشویق به آتش افروزی در مورد اتفاقات گذشته نکنید.
در این زمینه: من نمیتوانم آنچه که دیگران در رسانههای اجتماعی میگویند کنترل کنم، و آنها حق دارند که نظرات خود را بیان کنند. درخواست از دیگران برای انجام کارهای ناشایست به همان اندازه شفاف و قابل اعتماد است، که اعضای خانوادهای که ادعاهای دروغین در مورد سوء استفاده از کودکان را گزارش میکنند، قابل اعتماد هستند.
لازم نیست درگیری برای همیشه ادامه داشته باشد. زخمهای دوران کودکی طلاقهای پر درگیری بسیار مستند و معتبر هستند و اثرات آن نیز طولانی مدت است. با تعهد به چهار مرحله بالا، والدین میتوانند درگیریها را حل کنند، صلح را از سر بگیرند و با موفقیت به رشد اجتماعی و احساسی کودکان خود را بپردازند. اولین قدم مهم این است که پدر و مادر همانقدر مسئول، بالغ و دلسوز باشند که فرزندشان انتظار آن را دارد. در واقع، توانایی او در تنظیم احساسات و روابط سالم در آینده، ممکن است تا حد زیادی به آن بستگی داشته باشد.