زن و مرد جوان ۳ روز روی نقشه دستبرد به یک طلافروشی کار کردند و موفق شدند نقشهشان را عملی کنند اما نمیدانستند یک اشتباه باعث میشود یک روز بعد از سرقت به دام بیفتند. چند روز قبل صاحب یک طلافروشی در بلوار آفریقا با مأموران کلانتری 103گاندی تماس گرفت و گفت که دزدان به مغازهاش دستبرد زدهاند. چند دقیقه بیشتر از این تماس نمیگذشت که مأموران تجسس کلانتری خود را به طلافروشی رساندند. با اینکه هیچ قفل، در و شیشهای شکسته نشده بود اما صاحب طلافروشی میگفت مقدار زیادی از جواهراتش سرقت شده است.
او گفت: « ساعتی قبل محل کارم را ترک کردم تا همراه یکی از دوستانم برای دیدن سنگهای قدیمی به طلافروشی دیگری برویم. آن موقع برادرم که معمولا در مغازه همراهم بود، حضور نداشت. بهخاطر همین خیلی سریع رفتم و برگشتم ولی وقتی برگشتم متوجه شدم مقدار زیادی از جواهرات سرقت شده است.» این مغازه به سیستم دوربینهای مداربسته مجهز بود و بازبینی تصاویر ضبط شده میتوانست نشان دهد که در نبود صاحب مغازه چه اتفاقی افتاده است. بررسی این تصاویر نشان میداد که درست دقایقی بعد از خروج صاحب مغازه زنی جوان با استفاده از کلید در طلافروشی را باز کرده و با خونسردی وارد مغازه شده و یک سینی انگشتر و چند گردنبند را برداشته و از آنجا خارج میشود. مرد طلافروش این زن را نمیشناخت و معلوم نبود او کلید طلافروشی را از کجا آورده است. اما یک نکته برای مأموران مسجل شد:«پای یک آشنا در میان است.»
اولین سرنخ
افسران تجسس کلانتری در جریان بررسیهای خود فرضیههای مختلفی را مورد بررسی قرار دادند و فهرستی از مظنونان تهیه کردند اما در این میان بررسی تصاویر دوربینهای مداربستهای که در اطراف طلافروشی نصب شده بود سرنخ تازهای به آنها داد. این تصاویر زن سارق را نشان میداد که در اطراف طلافروشی برای یک لحظه با یک مرد روبهرو شده است. آنها برای چند ثانیه با ایما و اشاره با یکدیگر صحبت کرده بودند و همین تصویر میتوانست سرنخ سرقت از طلافروشی را در اختیار پلیس قرار دهد. وقتی همین چند ثانیه فیلم به مالباخته نشان داده شد او گفت مردی که با زن جوان در تصاویر دیده میشود یکی از دوستان صمیمیاش است. او گفت:« این مرد با من روابط صمیمی و نزدیکی دارد. او همان فردی است که برای دیدن سنگهای قدیمی همراهش رفته بودم و وقتی برگشتم فهمیدم به مغازهام دستبرد زده شد.»
افشای نقشه سرقت
اطلاعات بهدست آمده نشان میداد بهاحتمال زیاد دوست صمیمی مرد طلافروش در این سرقت دست دارد. به این ترتیب وی بازداشت شد و در اعترافاتش به طراحی نقشه این سرقت اقرار کرد. او گفت: «من و نامزدم قصد داشتیم یک خودروی لوکس بخریم اما پول کافی نداشتیم. وقتی با یکدیگر صحبت کردیم به این نتیجه رسیدیم که با سرقت از طلافروشی دوستم این پول را بهدست بیاوریم. برای این کار 3روز تحقیق کردیم تا اینکه نقشه مان کامل شد. یک روز وقتی به طلافروشی رفته بودم دور از چشم دوستم کلیدش را برداشتم و از روی آن کلید یدک ساختم. در ادامه مرحله بعدی نقشه را اجرا کردیم. دوستم همراه برادرش در طلافروشی کار میکرد و میدانستم که آن روز برادرش سرکار نمیآید. به همین دلیل سراغش رفتم و به او اصرار کردم تا همراهم بیاید تا سنگهای قیمتی نشانش دهم. او هم قبول کرد و درست در همان ساعت نامزدم با کلیدهایی که در اختیارش گذاشته بودم وارد طلافروشی شد و طلاها را سرقت کرد.»
با اعترافات این مرد مأموران راهی مخفیگاه زن سارق شدند و او را دستگیر کردند. در جریان بازرسی از مخفیگاه این زن مأموران توانستند 29 انگشتر و 2رشته گردنبند طلا کشف کنند. سرگرد محمد افشاری، رئیسکلانتری 103گاندی با اعلام این خبر گفت: «هماکنون 2متهم با صدور قرار قانونی در بازداشت به سر میبرند و تحقیقات تکمیلی از آنها ادامه دارد.»