البته بعدها ممکن است زمانی که به سند ازدواج احتیاج پیدا شد یک مرور سرسری به شرایط و امضاهای داغی که پایش زده ایم بیندازیم و تازه متوجه می شویم که این مقوله شرایط ضمن عقد چیست؟
ناگفته نماند در دنیای پر هیجانی که هر روز یک پدیده جدید، زندگی های مشترکمان را تهدید می کند عده ای فهمیده اند دنیا دست چه کسی است و گاهی نه تنها پای هیچ موضوعی را امضا نمی کنند بلکه شرایط دیگری را هم به آن اضافه می کنند.
زنان زیادی بر این باورند که در قوانین و شرایط حاضر نکاح و زندگی مشترک توجه کمتری به حق و حقوق آن ها شده است و قریب به اتفاق از نفع مردها در این قوانین سخن می گویند.
کافی است سری به راهروهای دادگاه خانواده بزنید و از نزدیک شاهد این سخنان باشید. |
خانمی می گوید: 6 ماه است به دلیل اعتیاد شوهرم درخواست طلاق داده ام اما هنوز نتوانسته ام راه به جایی ببرم.
دیگری که مهریه اش را طلب کرده می گوید: مردهای ما در ایران فقط زمانی که اختلاف داشته باشند و نخواهند زندگی مشترک را ادامه بدهند مهریه همسرشان را پرداخت می کنند.
زن جوانی که انگار هنوز جوهر امضاهایی که به سند ازدواجش زده خشک نشده، می گوید: شوهرم قبلا زن داشته و من تازه فهمیدم.
الان که برای طلاق اقدام کردم، قاضی می گوید: اگر می خواهی زود کارت انجام شود مقداری از مهریه ات را ببخش، ولی من تمام حق و حقوقم را می خواهم.
در رابطه با شرایط ضمن عقد و شرایط درخواست طلاق یک طرفه از سوی زن گفت و گویی با سید محمد حسن علوی معین، وکیل پایه یک دادگستری انجام داده ایم که در ادامه آن را می خوانید:
زوجین چه شرایطی را می توانند در هنگام تنظیم سند درخواست کنند و آیا این شرایط جزو شرایط ضمن عقد محسوب می شود، به طور کلی زن در چه شرایطی حق طلاق دارد؟
زوجین آزاد هستند هر شرطی را که خلاف قانون نباشد در شرایط نکاح و عقد در سند ازدواج و یا در سند جداگانه ای بیاورند و در صورت قبولی زوج یا زوجه آن سند امضا می شود.
الان آن چه که معمول است شروط 12 گانه ای است که در سند ازدواج وجود دارد که از شرط عدم پرداخت نفقه از طرف شوهر به مدت 6 ماه، سوء رفتار، غیبت بیش از 6 ماه، بیش از 5 سال حبس شدن (محکوم شود)، همسر دیگری بدون رضایت همسر اولش بگیرد یا بین همسران عدالت را رعایت نکند و امثال این شروط، شروطی است که اگر تحقق پیدا کند زن در طلاق خودش وکیل است و الان محاکم به تعداد زیادی از آن توجه می کنند.
اما مشکلی که هست اثبات تحقق این ها برای خانم هاست یعنی در دادگاه حضور پیدا کنند و ثابت کنند که همسرشان به عنوان مثال اعتیاد دارد.
آقا آزمایش می دهد و چون داروهای خاصی مصرف کرده اعتیادش ثابت نمی شود، تازه محاکمی هم هستند که می گویند چون در سند ازدواج قید شده است در اعتیاد مضری که خلل به اساس زندگی خانوادگی وارد آورد حق طلاق برای زن وجود دارد بنابراین این اعتیادی که همسر شما دارد به این نحو نیست و او می تواند زندگی کند همچنان که اعتیاد دارد کاسبی هم می کند و طلاق مورد پذیرش محاکم قرار نمی گیرد.
بنابراین در صورتی که شرایط ضمن عقد توسط همسر نقص شود و زوجه بتواند آن را ثابت کند حق طلاق خواهد داشت.
آیا شرایطی وجود دارد که برای طلاق نیاز به اثبات دلیل آن نباشد؟
بله، اگر زوج در شرایط عادی قرارداد برخی از شرایط زوجه از جمله حق طلاق و حق مسکن را قبول کند شرایط تغییر می کند.
مثلا برای حق طلاق، در شرایط ازدواج، شرط ضمن عقد به این نحو است که اگر 6 ماه نفقه ندهد زوجه بدون مراجعه به محکمه در طلاق خودش وکیل است اما در اجرا که می آید محاکم نمی پذیرند چون هر طلاقی که در کشور قرار است انجام شود باید با حکم دادگاه باشد، سر دفتری که بخواهد بدون حکم دادگاه صیغه طلاق را جاری کند متخلف محسوب می شود و مجازات های سختی حتی تا بسته شدن دفترش برای او در نظر گرفته شده است.
بنابراین باید محاکم رای طلاق بدهند محاکم هم می گویند این جا نوشته شده اگر 6 ماه نفقه پرداخت نشد شما عدم پرداخت نفقه به مدت 6 ماه را برای ما اثبات کن، همان طور که گفته شد این خود مشکل دیگری است و زوجه در موارد زیادی قادر به اثبات نیست، اما اگر سند ازدواج تنظیم شود و همان طور که گفته شد خانم حق طلاق را بخواهد و شوهر هم آن را پذیرفته باشد دیگر نیاز به اثبات امری برای طلاق در دادگاه نیست چون شرطی وجود ندارد تا تحقق آن موجب وکالت زن در طلاق خودش شود زیرا ابتدای ازدواج مرد حق طلاق را به همسرش داده است بنابراین زن می تواند اقدام به تقدیم دادخواست طلاق کند و یا زوجین به یک دفتر اسناد رسمی مراجعه می کنند سند ازدواج را به دفتردار نشان می دهند و زوج می گوید: می خواهم حق طلاق را به نحو بلا عزل به همسرم واگذار کنم، دفتر اسناد رسمی هم این کار را انجام می دهد و سند را تنظیم می کند حتی بعضی از دفاتر برای این موضوع 50 و در مواردی 90 سال را قید می کنند.
اما از نظر دادگاه همین که قید شود حق طلاق بلاعزل با خانم است دیگر نیاز به استعلام هم نیست.همین که زوجه به دادگاه مراجعه و این سند را ارائه دهد دادخواستی تنظیم و مراحل قانونی طی می شود.
دادخواست چگونه باید تنظیم شود؟
چون طلاق یک طرفه است، زوجه یک وکیل دادگستری انتخاب می کند، زیرا دادخواست باید از طرف وکیل ارائه شود.
مهریه کاملا دریافت می شود؟
بله، در این وکالت زوجه با تمام حق و حقوقش می تواند طلاق بگیرد و در تمام مراحل دادخواست و مراجعه به دادگاه و … نیازی به حضور مرد نیست چون وکالت را به خانم داده است و اگر در همان سند وکالت اجرای صیغه طلاق را نیز قید کرده باشد، سر دفتر طلاق نیازی به اخطار دادن به زوج نخواهد داشت و با همان وکالت نامه، طلاق می دهد و سند طلاق را برای زوجه صادر می کند.
اگر زوجه حق طلاق نداشته باشد و واقعا زندگی برایش مشکل و برای اثبات هم به زمان زیادی احتیاج باشد آیا باز هم سیر مراحل قانونی طول می کشد؟
دادگاه ها برای طلاق شروط 12 گانه را مد نظر قرار می دهند، یک عبارت کلی دیگر با عنوان عسر و حرج وجود دارد یعنی اگر احراز شود که ادامه زوجیت برای زوجه سختی به دنبال دارد دادگاه حکم به طلاق می دهد.در رابطه با طولانی بودن مراحل قانونی که می گویید زوجه از همه چیز می گذرد، این گونه نیست و به لحاظ قانونی این مسئله جایگاهی ندارد.
طلاقی که دادگاه صادر می کند ابتدا وارد بحث مهریه نمی شود، دلایل طلاق را بررسی می کند تا ببیند دادخواست زوجه آیا وارد است یا نه در واقع متکی به دلایل محکمه پسند هست یا نه بعد نوبت به صدور گواهی عدم امکان سازش برای اجرای صیغه طلاق می رسد ضمنا در دادخواست قید می شود که با مهریه یا بدون مهریه که این در اصل رسیدگی به طلاق نقشی ندارد، چون دادگاه مدعی مهریه نیست، در این زمینه یک نحوه طلاق به نام طلاق خلعی وجود دارد که بانوان برای این که راحت تر طلاق بگیرند و شوهر هم نتواند اذیت کند و دادخواست اثبات رجوع بدهد و در ایام عده نگوید که من رجوع کردم و با این کارش باعث شود که طلاق قطعی نشود محاکم به زوجه پیشنهاد می کنند که قسمتی از مهریه ات را بذل کن تا طلاق شما از نوع طلاق خلعی صادر شود.
در مورد طلاق خلعی بیشتر توضیح دهید؟
طلاق خلعی یعنی این که زوجه مثلا از 500 سکه بهار آزادی یک سکه یا بیشتر را می بخشد، دادگاه هم هیچ اجباری نمی کند، این باعث می شود نوع طلاق خلعی باشد و دست شوهر برای اذیت و اثبات رجوع و… بسته شود دفاتر طلاق هم این طلاق را راحت تر ثبت می کنند.در شرایط عادی، طلاق رجعی خواهد بود، چون این طلاق، ایام عده دارد و شوهر می تواند در ایام عده بگوید من رجوع داشته ام و طلاق مشکل تر صورت می گیرد بنابراین در این شرایط تمام حق و حقوقی که زن دارد باید نزد سر دفتر طلاق به امانت بماند تا ببیند بعد از 3 ماه که پایان عده است شوهر اعتراضی دارد یا نه تا بعد از آن طلاق قطعی شود اما در مورد طلاق خلعی چون این حق رجوع برای شوهر نیست زن فقط عده نگه می دارد به این خاطر، اگر محاکم می گویند یک قسمت از مهریه ات را ببخش حتما لازم نیست 50 درصد مهریه و یا تمام آن باشد.
به نظر شما شرایط ضمن عقد مثل حق طلاق و حق مسکن به استحکام بنای خانواده کمک می کند؟
به نظر بنده به میزان زیادی موثر است به این دلیل که در جامعه ما این طور که در پرونده ها شاهد هستیم متاسفانه بیشتر تخلفات از ناحیه مرد است و بانوان را در فروپاشی زندگی کمتر مقصر می دانم.
تکیه گاه زن همسرش و خانه ای که برایش فراهم شده است می باشد، ولی مردها ممکن است دنبال تکیه گاه ها و یا موارد دیگر بروند بنابراین هر چه مردها را بتوان بیشتر مقید کرد دوام زندگی بیشتر می شود و برای زندگی مشترک هم بهتر است.
آیا حق سکونت در تداوم زندگی مشترک تاثیری دارد؟
حق مسکن هم یک اختیار خوب است که زوجه می تواند در صورت اختلاف در منزل پدر و مادر یا بستگان و هر جا که خودش بخواهد زندگی کند و نفقه اش را هم بگیرد در چنین شرایطی شوهر هم دست به اقداماتی که منجر به ترک منزل زن شود نمی زند.طبق ماده 1114 قانون مدنی زن باید در خانه ای که شوهر تعیین می کند سکنی کند مگر انتخاب تعیین منزل به زن داده شده باشد زیرا در صورت توافق طرفین برای تعیین مسکن فقط اراده مرد مطرح است.در غیر این صورت اگر حق سکونت با زن باشد مرد مصلوب الاراده است و زن هر جایی که بخواهد می تواند سکونت داشته باشد و مرد هم به تعهدی که داده است باید عمل کند که البته بیشتر محاکم نظر به کشور و شهر محل سکونت دارند و در یک شهر محله را در تعیین حق سکنی برای زن مورد توجه قرار نمی دهند.
نظرتان در مورد مهریه به عنوان پشتوانه زندگی چیست؟
مهریه اگر معقول باشد تضمینی برای تداوم زندگی مشترک است بعضی ها برای احترام به آداب دینی بحث 14 یا 5 سکه را مطرح می کنند که متاسفانه نشان داده است در موارد زیادی زندگی مشترک را تهدید کرده است با توجه به این که آدمی همیشه یک طور نیست و ممکن است از لحاظ اخلاقی تغییر کند بهتر است مهریه های معقولی برای زندگی مشترک تعیین شود.