2 پسرجوان وقتی به اتهام سرقت پشت میلههای زندان بودند نقشه کشیدند تا پس از آزادی دست به سرقت از مشتریان بانکها بزنند.
این دو هم سلولی شگردهای مختلفی برای اجرای سرقت داشتند و از آنجا که سابقهدار بودند چهره خود را گریم کرده بودند تا شناسایی نشوند.جست و جو برای دستگیری آنها همزمان با شکایت مردی در اداره پلیس پاکدشت شروع شد. او که در دام سارقان گرفتار شده بود در توضیح ماجرای سرقت گفت: صبح زود برای وصول یکی از چک هایم به بانکی در پاکدشت رفتم و بعد از گرفتن 5میلیون تومان پول، آن را داخل کیف دستیام گذاشتم.
پس از آن از بانک بیرون آمدم و به سمت ماشینم که در نزدیکی بانک پارک کرده بودم، رفتم. پس از طی مسافتی متوجه شدم که لاستیک ماشینم پنچر شده، آنجا بود که پیاده شدم تا نگاهی به لاستیک بیندازم که درهمین هنگام 2نفر که سوار موتور بودند به سمت ماشینم آمدند و با سرقت کیفم که روی صندلی بود پا به فرار گذاشتند.
این شکایت، شروع تحقیقات برای شناسایی سارقان فراری بود. مأموران در ابتدا به بانک مورد نظر رفتند و با بررسی تصاویر دوربینهای مداربسته موفق شدند زاغزن باند سرقت را شناسایی کنند اما او خیلی حرفهای عمل کرده بود تا تصویر کاملش در دوربینها ثبت نشود. آنطور که بهنظر میرسید او پیش از این بانک را شناسایی کرده بود و خوب میدانست که دوربینها کجا نصب شده است. در شرایطی که کارآگاهان همچنان سرگرم تحقیق در این پرونده بودند چند شکایت مشابه دیگر پیش روی تیم تحقیق قرار گرفت که نشان میداد سارقان به شکل سریالی دست به سرقت از مشتریان بانکها میزنند.
بررسی اظهارات مالباختهها نشان میداد که دزدان شگردهای مختلفی برای سرقت از طعمههای خود داشتند. سارقان پس از زاغ زنی و شناسایی طعمهشان با پنچر کردن لاستیک خودروهای آنها، شکستن شیشه ماشین هایشان و ایجاد تصادف صوری نقشه سرقت را اجرا میکردند. آنچه در میان بیشتر سرقتها مشترک بود، وجود پسرجوانی در بانکها بود که نقش زاغ زنی را بهعهده داشت و همیشه سعی میکرد چهره خود را از دوربینهای مداربسته مخفی کند.
شکایتها یکی پس از دیگری مطرح میشد و پلیس درحال تکمیل تحقیقات بود تا هرچه زودتر به دزدان برسد تا اینکه یکی از مشتریان بانک با زیرکی هرچه تمامتر سرنخی از سارقان پیش روی پلیس قرار داد. او گفت: برای گرفتن پول به بانک رفتم و متوجه رفتارهای مرموز جوانی شدم که مرا زیرنظر گرفته بود. از آنجا که همیشه صفحه حوادث روزنامهها را میخواندم و با شگرد این گروه از سارقانی که زاغ زن استخدام میکردند آشنایی داشتم، پس از وصول چک، پولم را بهحساب دیگری واریز کردم و آنجا بود که متوجه شدم زاغ زن رو دست خورده است. با این حال تصمیم گرفتم او را به دام بیندازم.
این مرد زیرک ادامه داد: او را زیرنظر گرفتم و وقتی از بانک خارج شد تعقیبش کردم. پسرجوان به سمت خودروی پرایدی که راننده آن در نزدیکی بانک منتظرش بود رفت و سوار ماشین شد. پس از آن شماره پلاک خودرو را یادداشت کردم و در اختیار پلیس قرار دادم. همین سرنخ، پلیس را به دزدان تحت تعقیب رساند.
2 متهم وقتی دستگیر شدند به سرقتهای سریالی از مشتریان بانک اقرار کردند. آنجا بود که مشخص شد هردو سابقه دارند و پس از آزادی با تغییر چهره و گریم بازهم به سراغ خلاف رفتند. آنها که در زندان با هم آشنا شده بودند اعتراف کردند که نقشههای خود را وقتی در زندان بودند طراحی کرده بودند و پس از آزادی سناریوی آن را کلید زدند.
این دو سارق سابقه دار در بازجوییها به 30فقره سرقت از مشتریان بانک اقرار کردند. یکی از آنها نقش زاغ زن را داشت و دیگری با پیچ گوشتی خودروی طعمه هایش را پنچر میکرد و یا زمانی که سوژه مورد نظرشان ماشینش را کنار خیابان پارک میکرد در فرصتی مناسب هردو شیشه ماشین را میشکستند و دست به سرقت میزدند.هماکنون متهمان برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار پلیس آگاهی پاکدشت قرار گرفتند.