به نظر میرسد در ادیان ابراهیمی دیگر به جز اسلام نه تنها امر طلاق بسیار منفور و ناپسند شمرده شده است بلکه در متون مقدسشان نیز احکام مرتبط با این پدیده مهم به ندرت دیده میشود.
نکته قابل تامل آن است که اگرچه در سه دین اسلام، یهودیت و مسیحیت مفهوم طلاق مفهومی ناپسند و قبیح معرفی شده است اما این سه دین درباره ی حق طلاق آداب و قوانین مشابهی نداشته و در آیات مندرج در کتابهای آسمانیشان احکام طلاق یکسان نیست.
برای نمونه در عهد عتیق در باب دوم از کتاب ملاکی، نفرت خداوند از طلاق به این صورت آمده است: «خداوند، خدای اسرائیل میفرماید: من از طلاق نفرت دارم، همچنین از مردان سنگدلی که زنان خود را طلاق میدهند، پس مواظب باشید که به همسر خود خیانت نکنید». در تورات نیز نمونههای ناقصی از احکام برای طلاق مردان آورده شده است که شامل مطالبی نظیر واگذاری طلاق فقط به مردان و بیان شرایط طلاق میباشد.
در عهد جدید مسأله طلاق بسیار قبیحتر از تورات و حتی قرآن ذکر و در کل حق طلاق از افراد گرفته شده است. در انجیل متی مضامینی اینچنینی را از زبان حضرت عیسی میخوانیم که در آغاز خلقت، خداوند مرد و زن را برای هم آفرید تا آن دو یک تن شوند، از اینرو معتقد است پیوند زناشویی، پیوندی خدایی است که کسی حق بر همزدن آن را ندارد و شرایط بسیار محدود و سختگیرانهای را برای جاری ساختن حکم طلاق برای افراد مطرح مینماید.
در کتاب آسمانی مسلمانان توصیه به طلاق نشده و تمام آیات در جهت محدود کردن افراد برای انجام طلاق و ترغیب ایشان به رجوع و بازگشت میباشد و اصل بر رفع اختلافات زناشویی گذاشته است. با وجود این طلاق در قرآن کریم، عملی حرام تلقی نشده و چنانچه امید اصلاح و حفظ کانون زناشویی امکانپذیر نباشد، استفاده از این روش به رسمیت شناخته شده است. هرچند این روش در آموزههای قرآنی برای حل اختلافات خانوادگی همیشه جز آخرین راهها بوده است!
یکی از احکام اسلام که کم بیش مورد انتقاد برخی از افراد است و از طرف گروه های طرفدار حقوق زنان و برابری حقوق زن و مرد مطرح می شود، حق طلاق برای مردان است.
در اسلام بر طبق آیات قرآن و احادیث و سنت امامان و پیامبر، حق طلاق برای مردان است.
با رجوع به آیات قرآن و احادیث و سنت پیامبر و امامان به روشنی مشخص می شود که اسلام حق طلاق در یک کانون خانواده را برای مردان قرار داده است.
چند سوال
- چرا اسلام حق طلاق را به مردان داده است؟
- آیا دادن حق طلاق به مردان تبعیض نیست؟
- آیا اسلام حقوق زنان را نادیده گرفته است؟
- چرا باید حق فسخ تعهد ازدواج فقط برای مردان باشد؟
- چرا زنان نباید حق طلاق داشته باشند؟
- آیا بهتر نبود، زن و مرد هر دو حق طلاق را داشتند؟
- چرا یک زن باید به زور همسر یک مرد بماند، چون حق طلاق برای مرد است؟
مسلم است احکام اسلام بی دلیل و منطق نیست و حکم، حق طلاق برای مردان نیز خالی از حکمت نیست و نشان دهنده عمق توجه اسلام به فطرت و روحیات و خصوصیات زن و مرد است و این نکته که اسلام برای خانواده و تحکیم خانواده و پیمان مقدس ازدواج تا چه اندازه اهمیت قائل است و احکامی را برای تداوم و سلامت این پیمان و خانواده تعیین کرده است که یکی از ان ها دادن حق طلاق به مردان است.
اگر به صورت سطحی نگاه کنید و خیلی ساده و بدون تامل شعار برابری حقوق زن و مرد را در نظر بگیرید، در می یابید که حق طلاق باید برای زن و مرد یکسان باشد، چرا که زن و مرد دارای حقوق یکسانی در زندگی زناشویی هستند و هر دو باید حق طلاق داشته باشند و دادن حق طلاق به مردان یک تبعیض و ظلم به زنان است.
فلسفه احکام اسلام بسیار عمیق است و تمامی احکام اسلام منطبق بر فطرت زن و مرد است. حکم حق طلاق برای مردان، از طبیعت و فطرت زن و مرد نشات می گیرد و بر اساس فطرت و درونیات و روحیات زن و مرد تعیین شده است.
طبیعت و فطرت زن و مرد
- مرد و زن به صورت طبیعی و فطری خصوصیات منحصر به فردی دارند.
- مردان تمایل دارند شریک زندگی خود را انتخاب کنند و زنان برعکس ، بیشتر تمایل دارند انتخاب بشوند. حتی در مورد حیوانات نیز غالبا جنس نر طالب جنس ماده است.
- مردان تمایل دارند علاقه و احساسات خود را ابراز کنند و از زن پاسخ دریافت کنند و زنان بر عکس، تمایل دارند به انها ابراز علاقه و محبت شود و انها نیز متقابلا ابراز احساسات کنند. شاید شنیده باشید که به مرد ها توصیه می شود که جمله ” دوستت دارم ” را به زن خود بگویند چرا که زنان این ابراز علاقه را دوست دارند و به سبب ان پاسخ می دهند.
- طبیعت مرد، ناز کشیدن و ابراز علاقه را می پسندد و طبیعت زن، ناز کردن و دل ربایی را.
زنان زود تر می رنجند و ظریف تر و احساسی تر تصمیم می گیرند. البته ظریف بودن و احساسی بودن برای زنان نقص محسوب نمی شود، بلکه یک خصوصیت زیبای زنانه و مادرانه است.
با کمی دقت در تفاوت های زن و مرد و خصوصیات و روحیات انها به خوبی در می یابیم که بسیاری از روابط شکل گرفته در بین انسانها تحت تاثیر این ویژگی ها و تفاوت ها می باشد. اسلام نیز طبیعت و خصوصیات زن و مرد را خوب می شناسد و در احکام خود ان ها را لحاظ کرده است.
چرا اسلام حق طلاق را به مرد داده است ؟
دین اسلام با توجه به طبیعت و فطرت زن و مرد و نحوه ارتباط ان ها و پیوند زناشویی بین انها، حق طلاق را به مرد می دهد و حق طلاق را حق طبیعی مرد می داند. البته این حق در مواردی به زن نیز داده می شود. برای این مطلب چند دلیل منطقی و منطبق بر فطرت و طبیعت زن و مرد وجود دارد.
قبل از پیوند ازدواج بر حسب فطرت و طبیعت، مرد از زن خواستگاری می کند، این خواستگاری به این معنا است که مرد، ان زن را انتخاب کرده است و احساس می کند می تواند در کنار او و با او زندگی کند.
بر اساس کشش طبیعی، مرد طالب زن است و زن مطلوب مرد، و زن حق انتخاب دارد که او را برگزیند. زن نیز بر اساس فطرت و طبیعت خود و ابراز علاقه و درخواست مرد، یا او را به عنوان زوج خود بر می گزیند و یا رد می کند. وقتی انتخاب و پیمان به این صورت و بر حسب فطرت و طبیعت هر دو انجام می گیرد،
مسلم است تا زمانی که مرد طالب زن باشد و زن مطلوب او، این کشش و جاذبه در مرد وجود دارد و زن نیز که بر اساس ابراز علاقه و درخواست مرد این پیمان را پذیرفته است، بر پیمان خود باقی خواهد ماند. اما زمانی که به هر دلیلی، این طلب و خواست در مرد خاموش شود و زن دیگر مطلوب مرد نباشد، اصل و اساس شکل گیری این رابطه و پیوند متزلزل شده است،
در این جا اسلام در ابتدا دعوت به اصلاح و رفع مشکل می کند اما زمانی که یقین حاصل شود که این میل و طلب در مرد از بین رفته است و زن دیگر مطلوب مرد نیست، اسلام حکم طلاق را ارائه می کند و چون مرد بر اساس ساز و کار طبیعت و فطرت، نقشی محوری و اساسی را در شروع این زندگی و پایان ان دارد لذا، حق کسستن این پیمان به مرد داده شده است.
تا زمانی که طلب و خواست در مرد وجود دارد، زندگی دارای حیات است و زمانی که این طلب در مرد از بین برود، زن نیز خود به خود از زندگی سرد می شود، چرا که در ابتدا، علاقه زن و قصد زناشویی او، بر اساس خواست و طلب مرد و ابراز علاقه ی او، شکل گرفته است. اما زمانی که زن از زندگی سرد شود و مرد هنوز طالب زن باشد، همانند زمان شروع زندگی است که مرد طالب زن بود و زن او را انتخاب کرده است، در این شرایط، امکان سامان گرفتن زندگی وجود دارد.
اسلام به سبب نقش مرد در شکل گیری پیمان ازدواج، حق طلاق را به مرد می دهد.
مرد پس از ان که زن درخواست او را برای پیوند زناشویی قبول کرد، بخشی از مال خود را به عنوان هدیه و پیکشش، به نام مهریه به زن می دهد. یعنی مرد بخشی از مال خود را به نشانه ابراز علاقه و میزان تمایل او به زندگی زناشویی، با میل و رضای خود، به زن تقدیم می کند و از زن انتظار دارد که همسر و همراه او باشد.
اگر ازدواج دائم باشد مرد انتظار دارد که او تا اخر عمر همسر او باشد و اگر ازدواج موقت باشد ، انتظار دارد که تا پایان مدت مقرر شده همسر او باشد.
پس از طلاق و جدایی مرد تا پایان عده، باید نفقه زن را بپردازد که این نیز برای مرد از نظر مالی هزینه دارد.
با کمی دقت در می یابید این پیوند و فسخ ان، از نظر مالی برای مرد هزینه دارد و در ازای این پیوند بخشی از مال خود را پیشکش کرده است و بخشی هم به عنوان نفقه پرداخت می کند، پس بسیار منطقی است که مدت این زناشویی فقط توسط مرد قابل تغییر باشد چرا که از نظر مالی فسخ این پیمان برای مرد ضرر و زیان خواهد داشت اما برای زن از نظر مالی نه تنها ضرری نخواهد داشت، بلکه مالی را به عنوان مهریه و نفقه دریافت می کند.
با کمی تفکر خواهید دید که زمانی که مرد برای این پیمان از نظر مالی هزینه کرده است روا است حق طلاق هم به او داده شود.
دادن حق طلاق به مرد از بسیاری از سو استفاده ها جلوگیری می کند. اگر حق طلاق دو طرفه بود، زنان سود جویی هم پیدا می شدند و فقط به جهت دریافت مهریه ازدواج می کردند و سپس درخواست طلاق می کردند. دادن حق طلاق به مردان از این نوع سود جویی ها جلوگیری خواهد کرد.
زنان دارای احساسات ظریف و حساسی هستند و همین خصوصیت ممکن است باعث تصمیمات عجولانه و غیر منطقی شود. زنان در مقایسه با مردان در مشکلات و مسائل زندگی زودتر رنجیده شوند و ممکن است در مورد مسائل و مشکلات زندگی، چنان احساساتی تصمیم بگیرند که در نهایت به خود و زندگی مشترک خود اسیب بزنند. در مورد حق طلاق نیز این خصوصیات زنان در نظر گرفته شده است و برای حفظ و بقای کانون خانواده و اسیب های احتمالی، حق طلاق به مردان داده شده است.
با کمی تامل خواهید دریافت که حق طلاق به معنی سلطه مرد بر زن، کالا قرار دادن زن، مالکیت مرد، ضایع کردن حق زن، کوچک شمردن زن و … نیست. از نظر اسلام زندگی میدان جنگ نیست، ازدواج، رابطه مملوک و مالک نیست، ازدواج مقدس است،
زندگی زناشویی با ارزش و محترم است و ساز و کار این پیمان و فسخ ان باید بگونه ای باشد که کمترین تهدید را برای کانون خانواده داشته باشد، از این رو اسلام با قرار دادن احکامی در مورد ازدواج، مهریه، نفقه و حق طلاق به مردان، سعی در تحکیم این پیمان مقدس دارد.
در قرآن آیات طلاق بیشتر مربوط به دورانی میشود که صیغه طلاق جاری شده و زن و مرد در دوران “عده” میباشند. این دورهی زمانی یکی از دورههای بسیار حساس در دوران زندگی زناشویی میباشند که آیات بسیاری در خصوص احکام آن آمده است و تمام این آیات بیش از آن که به مسأله طلاق پرداخته باشد، مستقیم یا غیر مستیقم به تشویق برای بازگشت به زندگی خانوادگی اشاره نموده است.
به عنوان نمونه در آیات مربوط به طلاق در سوره مبارکه بقره دوازده بار کلمه “معروف” تکرار شده است که خود نشاندهنده احترام به حقوق دیگران و عدم سوء استفاده از حقوق ایشان و اتخاذ یک روش محترمانه و نیکوکارانه میباشد.
در کل روشی را که آیات قرآن برای برخورد با اختلافات خانوادگی پیش روی ما قرار میدهد به صورت یک قانون کلی است: یا به شایستگی و احترام زندگی کردن در کنار هم …یا به شایستگی و احترام از هم جداشدن و هیچ راه سومی توصیه نشده است.
سخن اخر
اگر اسلام برای پیوند مقدس ازدواج، حکم طلاق ارائه می کند و حق طلاق را به مرد می دهد، فقط و فقط به سبب فطرت و طبیعت زن و مرد و نقش زن و مرد در شکل گیری و حیات زندگی زناشویی است.
سلام وقت بخیر
سوالی که برای اینجانب مطرح است این است که با توجه به اینکه حق طلاق به مرد داده شده و تشخیص عسر و حرج زن برعهده دادگاه گذاشته شده ، در مورد زنی که همسرش سالها او را مورد اذیت و آزار روحی و روانی قرار داده و زن بخاطر حفظ آبروی خود و خانواده اش اقدام قانونی انجام نداده و حالا به مرحله ای رسیده که عملا” امکان ادامه زندگی بدلیل عسر و حرج برایش وجود ندارد .. اما مدارک کافی برای اثبات عسر و حرج در دادگاه ندارد و چند سالی جدا از شوهر زندگی میکند ، تکلیف این زن چیست ؟ مرد آزادانه به روابط خود میپردازد و سراغی از همسر و فرزند نمیگیرد .
حال زن ؛ با توجه به اینکه شوهرش او را طلاق نمی دهد ، چگونه نیازهای عاطفی و جنسی خود را برطرف کند ؟
چرا اسلام در این زمینه عدالت و تساوی حقوق زن و مرد را در نظر نگرفته ؟
چرا مردی که همسرش را طلاق نداده به راحتی میتواند تا چهار همسر اختیار کند ؟ اما زن حتی با وجود اینکه جدا از همسر زندگی میکند حتی حق دوستی و رابطه عاطفی با مردی دیگر را ندارد ؟
در مواردی مرد سالها به طلاق راضی نمیشود اما رفتارش را هم اصلاح نمیکند . حال این زن چند سال میتواند خویشتنداری کند و امیال و غرایز خود را سرکوب کند ؟
با توجه به روایات میل جنسی زن ده برابر مرد است و زن بسیار عاطفی است و نیاز به محبت و توجه دارد . زنی که همسرش او را طلاق نمیدهد و به او محبت هم نمیکند و امیال او را برطرف نمیسازد تکلیفش چیست ؟؟؟؟؟؟ نظر روشن و واضح اسلام در این مورد چیست ؟؟؟؟
لطفا پرسش حقوقی خود را در قسمت مشاوره حقوقی مطرح فرمایید.
جناب،سوال ایشان سوال منم هست ولی نه از طریق این قانون مریض ….زن مثل برده ای در دست مرده ….چرا؟ چون به قول مزخرفاتی که بالا نوشته شده مرد از جهت مالی هزینه کرده …..پس حق طلاق باید با مرد باشه …شیوا خانوم پاسخ شما اینه که زن باید دستش تو جیب خودش بره واز جهت عاطفی ومالی آویزون هیشکی نباشه ووکالت حق طلاق رو همون اول ازدواج بعلاوه تمام حقوقش ضمیمه عقد نامه کنه وحتی اسم مهریه رو هم بکوبه تو صورتشون تا به وسیله اون اینقدر مظلوم نمایی نکنن ….کودوم مهریه …کودوم مرد مهریه زن رو واقعا حق اومیدونه ….تکلیف زنی که مردش دیگه به او محبت نمیکنه وبه خاطر حقوق زن از طلاقشم خودداری میکنه مردنه…فقط مردن والسلام …
گل گفتی
البته من آیه ای در قرآن پیدا نکردم حق طلاق را به مرد داده باشه
تومملکت ما که زنها خوب کیف میکنن…مردگوشه ی زندان زن دنبال گرفتن سکه و…مردزندگیش نابودشده زن درحال خریدطلا والبسه وماشین وهرزه بازی توی خیابان…این است عدالت قرآن؟تومملکت ما مردبودن سخته..ازاول عمرتاآخرعمرت بتونی کارکنی یه خانه وماشین بخری آخرش بخاطرمهریه بدیش به باد
سلام
شمااز روز اول همسرتون اینگونه رفتار میکرد باهاتون یا بعداز مدتی
مطمئنن رفتار از سو شما بوده که باعث سردی و خشونت اون مرد شده
دمت گرم دقیقا همونطوره
سخن شما بیشتر منطبق بر فطرت و منطق بود تا متن اصلی…
البته قانون هم ضعف بزرگی دارد که میگوید زن باید ظلم مرد به خود را اثبات کند!!!
من از شما میپرسم:
ایا زن هنگامی ک از مرد کتک میخورد از خود عکس میگیرد؟
توهینات و فحش های او را ضبط میکند؟ و …
در ضمن؛ مردان زودرنج تر اند؛ لذا امکان خطا در عصبانیت بیشتر است تا در موقع ناراحتی
یک نکته متن داشت درباره
زنان سودجو ک برای کسب مهریه ازدواج میکنند و اگر حق طلاق داشتند به مرد ضربه میخورد:
اولا: مهریه در هرصورتی حق زن است
چه زن خیانتکار باشد چه عفیف
و زمانیکه خطبه عقد خوانده شود باید به او پرداخت کرد حتی پس از مرگش نیز باید به ورثه اش پرداخت نمود
بعد هم اگر فرضا زنی اینطور پیدا شود
نباید مهریه اش به او پرداخت شود؟
ایا صحیح است مرد بگوید که مهریه ات را ببخش تا طلاقت بدهم وگرنه در اینصورت زندگی را برایت جهنم میکنم و نمیتوانی طلاقم بگیری!!!!
این گروکشی عادلانه و منطبق بر احکام اسلام است؟ ظلم به زن نیست؟؟
از طرفی این نیز باعث میشود که مردان در انتخاب همسر دقت بیشتری کنند و عاقلانه تصمیم بگیرند نه بر اساس احساسات!
بنابراین نهاد خانواده بهتر و مستحکم تر میشود!
و ایضا باعث میشه که زنان هم برای بهتربودن و ارتقای خود تلاش کنند
متاسفانه احکام و قوانین کلی را در نظر میگیریم..درصورتیکه که عدالت یعنی نادیده نگرفتن حقوق و شرایط هرکس!
سلام . وقت بخیر
من نمیتونم وارد بخش مشاوره حقوقی بشم
صفحه بسته میشه و ارور میده . باید چیکار کنم ؟
زنحقطلاق دارد مهریه خودراپس بدهد که باان طلاق خلع میگویند
زن برای طلاق 12 شرط لازم داره ، البته یکی از 12 شرط ، که اون شروطم هر زنی نمیتونه پیدا کنه
حالا اگه شوهرتون آدمیه که موقع خوابیدن باهاش حس میکنید با سگ خوابیدین یه شب با مایتابه اونقد بزنیدش تا صدای سگ بده
دوستمون گفته با مهریه ، خیر با مهریه فقط میشه طلاق توافقی گرفت ، راستی خانوما ، موقع عقد بجای لاکچری بازی و شاخ بازی مهریه رو کم بخواید ولی حق طلاق رو زمان عقد بگیرید تقصیر خودتونم هست خو
راستی مرد باید زنشو نگه داره ، نه اینکه زن بمونه ، اگه شوهرتون نتونس نگهتون داره با گیف هندی بر….ن دهنش
والسلام
زنها هم خدارا میخواهند هم خرما،بخصوص جدیدا دارن معامله میکنن نه ازدواج ،میخوان مهر بگیرن طلاق هم بگیرن بعد برن نفر بعدی راتیغ بزنن،نمیفهمند که زندگی جای معامله کردن نیست،پول وسکه را برهمه چی ترجیح میدهند،باید مهرشون کامل خذف بشه تا یاد بگیرن زندگی کنن نه معامله
با سلام تکلیف من چیه که فریب خوردم بمن نگفتن که دخترشون بیماری لاعلاج داره بعدازعقدبه من گفتن وچون کاری ازم برنمیومد مهریه خواستن (شب کوری زنتیکی) همدانیهای(ربانی های)کلاهبردار
شما میری شکایت فریب در ازدواج میزنی و عقد نامه را باطل میکنی و خسارت هم میگیری
بعد از مردها اخلاقی عین ببخشید سگ دارند همسرشون رو در خانه ادم حساب نمی کنند احترام اصلا حالیشون نمی شه خود خواهن .. بعد می خواهند زنشون باهاشون بمونه.
کدوم هزینه؟نفقه وظیفه مرد هستش این پول رو در قبال خانه داری و بچه داری و روابط زناشویی پرداخت میکنه که حتی یک اپسیلون جبران نمیشه،مهریه هم که باد هواست ،وقتی میشه گفت مرد هزینه میکنه که بیاد مهریه رو اول بده نه بعد طلاق اونم اگه بده.ظاهرا قران ما با شما خیلی فرق داره
نفقه هیچ ارتباطی با خانه داری و… نداره چون اون ها در وظایف زن نیست و زن جدا به خاطر اون اعمال مالی دریافت میکنه.
بله صحیح است.
به عقیده من اینجور مطالب بیشتر از اینکه افکار عمومی و پر از سوال جامعه رو اقناع کنه، اسلام رو دین بی منطق و ناعادلانه نشون می ده
اینجور قوانین فقط و فقط ظلم و اجحاف در حق زنان است
به کتاب احکام بانوان در شریعت نبوی مراجعه کنید تا ببینید چقدر روایت صحیح و معتبر داریم که زن می تونه با بخشیدن بخشی یا همه مهریهاش، راسا اقدام به جدایی کنه و مرد صرفا میتونه در مورد میزان مالی که از زن میگیره نظر بده
هیچ کدام از دلایلی که آوردید منطقی، عقلانی و حتی شرعی نیست
اولا هیچ جای قرآن هم ق طلاق رو به مرد نداده ، یک آیه بیارید و فقط یک ایه
پوما دوران برده داری زنان تموم شده باید حق طلاق هم برای مرد و هم برای زن باشد
حق طلاق، حق قانونی و شرعی مرد نیست صرفا. حق طبیعی اوست. طبیعت ( nature ).
ازدواج سفید وسلام هر کی خواست میمونه نخواست میره .چه زن چه مرد حق مساوی
به نظرم قشر مظلوم در افغانستان و ایران زنان این دو کشور باید توجه شود
سلام میخواستم بدونم نفقه شامل چی میشه من همسرم فقط خوراک خونه رو میاره که من آماده کنم و هیچی پولی به من نمیده برای پوشاک خودم وبچه هام میخواستم بدون میتونم درخواست نفقه بکنم
خواهش میکنم اصلأ تو فضای شکایت و شکایت بازی وارد نشو. زندگیتون رو با فضای مشاوره اصلاح کنید و آرزو می کنم ان شاالله زندگی تون روز به روز بهتر بشه. شکایت و شکایت بازی بدتر شوهر رو به لج بازی میندازه. قطعا اگه خوب بررسی کنید زندگیتون قسمت های خوب زیادی داره. شاید هم واقعا حقوقش کمه و خرج ها هم خیلی زیاده. نصیحت خواهرانه میکنم. شاید شما هم بهش نمیرسید. نه فقط غذا و کارهای خونه. بلکه نیاز اساسی مرد عاطفی و “جنسی” هستش. که اگه عاطفی و جنسی اش اگه برطرف شد واقعاً رامت میشه. خیلی ب جنسی و عشوه گری و لوندی بهش برس. اونوقت با ملایمت رامت میشه