او دلش میخواهد که عروسک کوچکش را نوازش کند و با شانه زدن بر موهای طلایی عروسک، حس محبت را تخلیه کند اما تنها کاری که از دستان کوچکش برمیآید آن است که چاقویی بردارد و هر دو چشم آبی عروسک را کور کند، اما به محض اینکه صدای فریاد نامادریاش را میشنود همین عروسک را محکم در آغوش میفشارد.
ستاره از دیگران شنیده که هفت سال دارد، او دلش میخواهد هر چه زودتر بزرگ شود تا بتواند انتقام تمام ناعدالتیها را از زمین و زمان بگیرد، او شب و روزش را در آرزوی دست پر محبتی که به آرامی گونههایش را نوازش کند، تلف میکند و شبها با شمردن تکتک ستارهها، آرزوهای دست نیافتنیاش را در ذهن کوچکش تجسم میکند.
همه قد و قواره کوچک ستاره زیر مشت و لگدهای ناپدری ضجه میزند با اندام نحیف و کودکانش نمیداند محکوم به چه جرمی است که بارها و بارها شاهد خشونت اطرافیانش است.
به جرات میتوان گفت که این روزها با وجود مشکلات معیشتی، اقتصادی،اجتماعی و سایر دغدغهها کمتر کودکی در ناز و نوازش بزرگ شده و به قول قدیمیها، این روزها کمتر کودکی لای پنبه بزرگ میشود.
روزی نیست که صفحات اجتماعی روزنامهها به کودکآزاری توسط پدر، مادر، ناپدری، نامادری، همسایه و ….. اختصاص پیدا نکند؛ البته در ایران چنین باب شده که اگر جای کبودی یا ضرب و شتم بر روی کودکان مشهود شود، آن را آزار به حساب میآورند. این در حالی است که روزانه موارد بیشماری از آزارهای روحی، روانی، جنسی و ….. بر کودکان اعمال میشود و کسانی هم از آن باخبر نمیشود.
قانونی که به نفع کودکان نیست
عضو هیات مدیره انجمن حمایت از حقوق کودکان با اشاره به اینکه قانون ایران در برابر کودکان قوانین حمایتگرانهای نبوده و ضمانت اجرایی برای کودکان ندارد، به ایلنا میگوید: ایران از جمله جوامع جوانی بوده که تعداد کودکان در آن به چشم میآید به همین علت لازم است که تصمیمگیران و تصمیمسازان، نگاه دقیقتری به شرایط جسمی، روحی و مهارتی کودکان داشته باشند.
او میافزاید:قوانین کودک باید یک قدم از عرف و قوانین رسمی جامعه پیشتاز باشد و از کودکان حمایت کند.
ثریا عزیزپناه با اشاره به رشد میزان کودکآزاری توسط خانوادهها ادامه میدهد: با توجه به آنکه کودکان مایملک خانوادهها نبوده و شاهد حجم وسیع کودکآزاری در شهریور و مرداد ماه توسط افراد نزدیک خانواده به کودک بودیم، باید به ماده 220 قانون مجازات اسلامی که بر اساس آن کودک به راحتی در داخل خانه تنبیه شده و تنبیهکننده به راحتی بتواند از زیر بار مسئولیت جرمی که مرتکب شده شانه خالی کند، نگاه دوباره شود. چرا که این ماده به حجم حوادث ناگوار رخ داده نسبت به کودکان میافزاید.
وقایع تلخ کودکآزاری با وجود پیماننامه جهانی حقوق کودک
به گزارش خبرنگار ایلنا حال که پیماننامه حقوق کودک 20 ساله شده و 20 سال از گردهمایی جهانیان برای پذیرفتن این کنوانسیون میگذرد راهها مشخص و اما و اگرها شفاف است.
هر چند ایران از سال 72 به پیماننامه جهانی حقوق کودک جواب مثبت داده ولی طی سالهای اخیر شاهد رشد پدیده کودکآزاری بودیم به طوری که اغلب از منابع رسمی و غیررسمی شنیده شده که این معضل در حال تشدید شدن است.
در عین حال چندان هم نمیتوان دلخوش به آمارها و گزارشات فعلی در مورد کودکآزاری شد چرا که اغلب این موارد در هیچ آماری به ثبت نرسیده و در میان محافظهکاریهای مسئولان،خانوادهها و …. ناپدید میشود.
لیلا ارشد یکی از اعضای هیات رئیسه انجمن حمایت از حقوق کودک در این ارتباط به خبرنگار ایلنا اعلام میکند 16 سال از پیوستن ایران به کنوانسیون حقوق کودک میگذرد اما هیچ نهاد مدنی و ملی برای حمایت از حقوق کودک وجود ندارد.
او ادامه میدهد: بیشترین کودکآزاریهای از نوع جسمی، عاطفی و جنسی توسط خانوادهها صورت میگیرد که این آزارها مطابق با آمارهای ارائه شده، کودک آزاری در سال گذشته سه برابر و نیم افزایش داشته که اکثر آنها بین محارم و بچه رخ میدهد و اصولا به دلیل حفظ آبرو فاش نشده و مهر سکوت به خود میگیرد.
این عضو انجمن حمایت از حقوق کودک میگوید: قوانین هم در این میان به حمایت از کودک نمیآید، درست است که ایران کنوانسیون دفاع از حقوق کودک را پذیرفته اما تلاشها برای آنکه قوانین به مفاد این پیماننامه نزدیک شود بینتیجه مانده به همین دلیل است که کودکآزاریها در خانواده رشد داشته است.
ثبت میزان کودکآزاری در کشور نقص جدی دارد
ارشد به کاستیهای مربوط به سیستم گزارشدهی در مورد پدیده کودک آزاری اشاره و میافزاید: بخش بسیار کمی از رخدادهای مربوط به کودکآزاری در مطبوعات منعکس میشود و بخش اعظمی از آنها نیز مطرح نمیشود.
به عنوان نمونه پزشک قانونی اگرچه موارد کودکآزاری را ثبت میکنند اما هرگز به صورت آماری اعلام نمیکنند که ماهیانه و سالیانه چه تعداد کودک به علت چنین آزارهایی به بیمارستان و درمانگاهها انتقال داده شدهاند.
او با اعلام اینکه نظام گزارشدهی جامعی برای ثبت و اطلاعرسانی در زمینه کودکآزاری در کشور وجود ندارد، تصریح میکند: چون قوانین ما، قوانین حمایتی برای کودکان نیست به همین علت نهادی هم وجود ندارد که کودکآزاری و مشکلاتی که پس از آن برای کودک به وجود میآید را ثبت کند و به دلیل نداشتن آمار دقیق از میزان کودکآزاریها و کودکان افلیج انجمنهای حمایتی هم نمیتوانند به طور کامل در این زمینه اقدام و یا حتی کار مطالعاتی انجام دهند.
مطابق با گزارشی که با همکاری مشترک وزارت بهداشت و یکی از نهادهای دولتی تهیه شده، 15 درصد از کودکآزاریها از نوع جنسی بوده که از این آمار حدود 30 درصد به آزار جنسی پسران و بیش از 70 درصد به دختران تعلق دارد اما آنچه که هماکنون اغلب انجمنهای فعال در حیطه کودکان به آن اشاره دارند آن است که میزان کودکآزاریهای جنسی به پسران در حال افزایش است.
آزار جنسی کودکان، پنهان در خانوادهها
نرگس سلیمانی عضو کانون فرهنگی ـ حمایتی کودکان کار در گفتوگویی ویژه ، به کار کودک و میزان کودکآزاریهای اعمال شده در این راستا اشاره و تاکید میکند هر چقدر سن کودک پایینتر بوده و در خانوادههای آسیبدیده باشند احتمال آزار آنها بیشتر است . به طوریکه اغلب کودک آزاریها نسبت به پسران اعمال میشود و البته آزار کودکان دختر به دلیل تابو بودن کمتر فاش میشود به طوریکه تابو بودن این موضوع در میان خانوادههای سنتی بیشتر است.
او با بیان اینکه اغلب کودکآزاریهایی که از سوی افراد خارج از خانه اعمال میشود، خواه جسمی، روحی و یا جنسی باشد هرگز فاش نمیشوند ادامه میدهد: کودکآزاری از جانب افراد نزدیک به کودک مانند پدر، مادر، ناپدری، نامادری و برادر کودک شایع است که متاسفانه به دلیل حقوق خاصی که برای پدر در قوانین ایران وجود دارد بسیار کم پیش میآید که پیگیری حق و حقوق کودک شود.
لیلا ارشد عضو انجمن حمایت از حقوق کودک با بیان اینکه قوانین سختگیرانهای برای منع خشونت وارده بر کودکان وجود ندارد، به نقص در قوانین اشاره میکند و ادامه میدهد: قوانین دست والدین نزدیک کودک را برای آزار باز گذاشته است چرا که کودک مایملک پدر محسوب میشود و در صورت آزار رساندن به کودک، جرمش نیز جرمی عمومی به حساب میآید.
او میافزاید: قوانین یا کمرنگ است و یا خشن. به طوری که برنامهریزیها در این زمینه همهجانبه نبوده و شاهد اقدامات موازی در این راستا هستیم، حتی تمام دستگاههای متولی مثل آموزش و پرورش، بهزیستی، وزارت رفاه، وزارت بهداشت و …. هر کدام ساز خود را میزنند و کارهای متفاوتی را انجام میدهند که نمونه آن جمعآوری کودکان کار از سطح شهر است که با وجود متولیان بیشمار بینتیجه مانده است.
پدران محکومان ردیفاول کودک آزاری
اگر اعلام کنیم که آمار میزان کودکآزاریها به دلیل عدم ثبت شدن آنها ناقص است اما فراموش نکنیم که بر اساس سرشماری سال 87 که تمام آمارها به آن زمان استناد میشود، نزدیک به سه میلیون کودک کار و خیابان در کشور وجود دارد که در معرض جدی کودکآزاری جسمی و جنسی قرار دارند و از این میان درصدی هم به کودکان افغانی تعلق دارد که این روزها صدایشان به جایی نمیرسد و حتی از حق آموزش نیز محروم هستند.
کودکان کار، خیابان، زبالهگرد،بازماندگان از تحصیل، کودکان فاقد شناسنامه و اجارهای یا همان نانآوران کوچک و …. زنگ خطری برای مسئولان هستند.
به گفته ارشد و بر اساس آمارهای مربوط به کمیته مددکاری انجمن حمایت از حقوق کودکان، پدران با 60 درصد همچنان در صدر آزاردهندگان کودکان هستند که 20 درصد توسط مادران، 10 درصد مادری، 7 درصد مسئولان مدارس و سه درصد دیگر توسط ناپدری بر کودک اعمال میشود.
او ادامه میدهد: پدری که بیکار بوده یا بیسواد است، حقوق کافی و اولیه نیز ندارد با وجود شرایط اقتصادی وارد آمده، وقت کافی برای توجه به کودک در خانواده ندارد و حتی کمبودها و ناکامیها را با خشونت بر کودک جبران میکند حق کودک را نادیده گرفته و فرزند پرخاشگری را به جامعه تحویل میدهد.
طاهره پژوهش یکی دیگر از اعضای هیات رئیسه انجمن حمایت از حقوق کودک در گفتوگو با ایلنا تاکید میکند: مقابله با کودکآزاری نیازمند عزم ملی و حمایت طلبی است؛ قبل از هر اقدامی آموزش جدی خانوادهها را در این ارتباط میطلبد چرا که این چرخه میتواند ابتدا توسط خانوادهها متوقف و پس از آن به ردههای بعدی سرایت کند.
او با بیان اینکه متاسفانه خانوادهها آموزش کافی در این زمینه ندیدهاند، اضافه میکند بسیاری از خانوادهها از سر ناچاری کودک خود را آزار میدهند چرا که خودشان روزگاری توسط والدین آزار دیدهاند و این خانوادهها آموزش ندیدهاند که شیوه برخورد با کودکان در مواقع عصبانیت به چه صورت است.
پژوهش میگوید: از سازمانهای مدنی و نهادهای درگیر میخواهیم که چگونگی و نحوه برخورد با کودکان را به عنوان یک حق مسلم مطالبه کرده و در این زمینه گام جدی بردارند به طوری که در حال حاضر به نیروهایی نیازمندیم که خانوادهها را در مدارس به اشکال گوناگون آموزش داده و این روند را متوقف کنند.
پژوهش ادامه میدهد: در روزنامه مطلع شدم که در کشور آلمان کودکآزارهای بالای 25 سال را به جرم کودکآزاری و با نظر پیماننامه جهانی حمایت ازحقوق کودک عقیم میکنند، کاش چنین قوانین سختگیرانه و بازدارندهای در ایران اعمال میشد.
چرخه معیوب کودکآزاری به سن کودکی فرد محدود نمیشود بلکه کودک را در بزرگسالی دستخوش هزاران عقده عاطفی ـ روانی و غیره قرار داده و از این کودک فردی خشن و انتقامجو میسازد و مطابق با پژوهشهای به عمل آمده، کودکان در معرض آزار تمایل بیشتری به استعمال دخانیات و مصرف مواد مخدر دارند…
اگر فرصتی پیدا میشود که یک صدا فریاد بزنیم «کودکآزاری را متوقف کنید» در اصل میخواهیم این ندا را دهیم که «بیایید از کودکی شروع کنیم» و ریشه به تیشه سلامت جامعه نزنیم.
کودک آزاردیده امروز، کودک آزاردهنده فردا است، فکری کنیم.