قیم و وظایف او چیست ؟محجوران از جمله اشخاصی هستند که نیاز به حمایت اشخاص دیگر دارند. در این خصوص اولیای یک طفل یا مجنون، شایسته رسیدگی به امور وی هستند. اما در مواردی که این شایستگی را از دست میدهند یا فوت میکنند، محجور بدون سرپرست باقی میماند. در این وضعیت باید برای وی قیمی از سوی دادگاه تعیین شود. قیم دارای همان وظایف اولیای صغیر و مجنون است.
قیم و وظایف او
ممکن است قیم در امر نگهداری از آنها کوتاهی کرده و یا حتی نسبت به اموال آنها خیانت کند. در این موارد طبق قانون میتوان عزل آنها را از دادگاه خواست. در ضمن به حکم قانون صغیر ممیز استثنائا میتواند از اعمال قیم به دادگاه حقوقی و کیفری شکایت کند.
واژه «حجر» عنوانی کلی است که شامل اشخاصی میشود که ناتوان از اداره امور حقوقی خود هستند. از جمله این افراد میتوان به صغیر، مجنون و سفیه اشاره کرد. صغیر، نابالغین را شامل میشود. مجنون اشخاص فاقد قوای عقلی هستند. سفیه نیز اصطلاحا غیررشید است. ورشکسته هر چند از اداره اموال خود به حکم قانن منع شده، اما به هیچ عنوان محجور نیست. زیرا محجورین معمولا فاقد تکامل عقلی هستند. اما اتفاقا تاجرین از شم اقتصادی بالایی برخوردار هستند.
لزوم تعیین قیم و وظایف او
قانون اعمال حقوقی محجورین را نامعتبر دانسته است. لازم به ذکر است، صغیر به دو نوع ممیز و غیرممیز قابل تقسیم است. صغیر ممیز دارای قوه تشخیص و تمییز است، اما صغیر غیرممیز فاقد این تشخیص است. هر چند قانون اعمال حقوقی صغیر و مجنون را بدون اثر دانسته است، اما اگر صغیر ممیز باشد، تملکات مجانی یا ضامن چنین طفلی شدن، کاملا صحیح است. با توجه به منع قانونگذار نسبت به انجام امور حقوقی توسط محجورین، آنها به طور قطع نیازمند به حمایت شخصی در کنار خود هستند. شخصی که بنا به مصلحت صغیر یا مجنون انجام امور آنها را عهدهدار شود. در حالت عادی ولی طفل یعنی پدر و جدپدری وی طبق قانون حامی فرزندان خود در این خصوص هستند.
طبق قانون پدر یا مادر محجور مادام که شوهر ندارد، با داشتن صلاحیت بر دیگران مقدم هستند. در ضمن قانن اعلام میکند که اگر محجور ولی داشته باشد، دادستان یو دادگاه حق دخالت در اداره امور او را ندارند. اما ممکن است محجورین بنا به دلایلی نظیر فوت والدین یا عدم شایستگی آنها، فاقد چنین افرادی هستند. اصولا هر زمان که هر یک از دادگاهها در جریان یک دعوا از وجود یک محجور فاقد ولی یا قیم اطلاع پیدا کنند، باید به دادستان محل موضوع را اطلاع دهند. در این موارد دادستان یا معاونان وی باید به موضوع رسیدگی کرده و برای انتخاب قیم برای محجور اقدام کنند.
قیم و وظایف او
وظایف قیم از سوی قانون مدنی و قانون امورحسبی تعیین میشود و بستگی به اموری دارد که برای آن قیم انتخاب میکنند، مثلا اگر برای اداره اموال باشد، قانون خاص خودش را دارد و اگر برای تربیت باشد نیز از قانون خاص خودش پیروی میکند. قیمی که برای کودک از سوی دادگاه تعیین میشود، باید ظرف سه روز پس از ابلاغ مراتب، قبول یا عدم قبول قیمومت را به دادستان اطلاع دهد. اگر وی قبول خود را اطلاع نداد یا این تفویض اختیار را قبول نکرد، دادستان، دادگاه را برای تعیین شخص دیگری به سمت قیمومت مطلع میکند. در صورتی که قبل از تعیین قیم جدید، شخصی که قبلا به قیمومت معین شده، قبول قیمومت را به دادستان، اطلاع دهد، شخص دیگری معین نخواهد شد.
قیم باید در ترتیب محجور سعی خود را کرده و در امور او رعایت مصلحت را بکند. همچنین وی باید هزینه زندگی محجور و احیانا هزینه معالجه آنها را در بیمارستان بپردازد. در ضمن بعد از رفع حجر، قیم باید اموال محجور را به تصرف او بدهد. مطابق ماده 1245 قانون مدنی:
«قیم باید حساب زمان تصدی خود را پس از کبر و رشد یا رفع حجر به مولیعلیه سابق خود بدهد. هرگاه قیمومت او قبل از رفع حجر خاتمه یابد حساب زمان تصدی باید به قیم بعدی داده شود.»
خیانت قیم و وظایف او
ممکن است قیم در دوران حجر محجور، نسبت به اموال وی خیانت کند. در این وضعیت جرم «خیانتدرامانت» مفروض است. طبق قانون مجازات اسلامی: «هر گاه اموال منقول یا غیرمنقول یا نوشتههایی از قبیل سفته و چک و قبض و نظایر آن به عنوان اجاره یا امانت یا رهن یا برای وکالت یا هر کار با اجرتیابی اجرت به کسی داده شده و بنا بر این بوده است که اشیای مذکور مسترد شود یا به مصرف معینی برسد و شخصی که آن اشیا نزد او بوده آنها را به ضرر مالکین یا متصرفین آنها استعمال یا تصاحب یا تلف یا مفقود نماید به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.»
طبق قانون، اگر محجور ممیز باشد، میتواند در همان وضعیت استثنائا در مورد خیانت قیم شکایت خود را مطرح کند. اما ممکن است محجور، طفل غیرممیز یا مجنون باشد. در این حالت شخص دیگری غیر از قیم هم وجود ندارد تا نسبت به جرم ارتکاب یافته توسط قیم از وی در دادگاه شکایت کند. شاید گفته شود صغیر یا مجنون بعد از رفع حجر میتواند شکایت کند. اما در حال حاضر قانون جدید مجازات اسلامی مصوب 1392 یک تاسیس حقوقی به نام مرور زمان را داخل در نظام دادرسی کرده است. به این ترتیب که بعد از گذشتن مدتی از زمان ارتکاب جرم، دیگر شکایت راجع به آن جرم شنیده نمیشود.
بنابراین سوال این است که اگر بعد از رفع حجر از صغیر و مجنون مهلت شکایت گذشته باشد، چه راهکاری میتوان در این زمینه به کار برد. دراین خصوص ماده 106 قانون مجازات اسلامی جدید مقرر کرده است: «در جرایم تعزیری قابل گذشت هرگاه متضرر از جرم در مدت یکسال از تاریخ اطلاع از وقوع جرم، شکایت نکند، حق شکایت کیفری او ساقط میشود، مگر اینکه تحت سلطه متهم بوده یا بهدلیلی خارج از اختیار، قادر به شکایت نباشد که در این صورت مهلت مزبور از تاریخ رفع مانع خواهد بود. هرگاه متضرر از جرم قبل از انقضای مدت مذکور فوت کند و دلیلی بر صرفنظر کردن وی از طرح شکایت نباشد، هر یک از ورثه وی در مهلت شش ماه از تاریخ وفات حق شکایت خواهند داشت».
گفتنی است در این حالت قیم قابل عزل است. برای رسیدگی به درخواست عزل قیم، وی احضار میشود. اعمال حقوقی قیم بعد از ابلاغ حکم عزل او معتبر نیست. در نهایت باید اذعان داشت که شخص محجور میتواند در موارد رفع حجر، اعلام خروج از قیمومت را از دادگاه بخواهد و دادگاه پس از رسیدگی و احراز موجب رفع حجر، خروج محجور را از تحت قیمومت اعلام کند.