طلاق از طرف مرد به علت عدم علاقه زن به همسرش چگونه است؟

سلام یکساله که ازدواج کردم از قبل از ازدواج سر عقد کردن که چه روزی باشه با هم بحث داشتیم چونکه خود عروس میگفت عقد باشه شش ماه دیکه اینکه چرا شش ماه دیگه اینو من هیچ وقت نفهمیدم چون دلیل های غیر منطقی داشتن( این که من روم نیست جلو دوستام و غیره که خیلی مسخره بود) حالا که با هزار بدبختی عقد کردیم تو شب عقد به مشکل خوردیم( هدیه ای که براش خریدم رو گم کرد بد از پایان عروسی شکسته شده و کوبیده شده تو کوچه پیدا کردم اینکه تو کوچه چی میخواست رو پرسیدم ولی بهشون برخورد) و  که برای اینکه زندگیمون به مشکل بر نخوره چیزی نگفتیم و به زندگیمون ادامه دادیم ولی دوباره هر از چندگاهی ماه یکبار دوماهی یکبار بی خودی معرکه درست میکرد که من فکر می کردم شخص دیگری در میان است که ازش برسیدم اگه تمایل به زندگی با من نداری بگو ولی از بدر و مادرش ترس داشت چون اونا متقاعدش کرده بودن که با من ازدواج کنه خودش زیاد میل نداشت تا روزی که آخر دوام نیاوردم پدرش دعواش کرد  به حر حال بد گوشی تلفنشو از من مخفی میکرد تا میرفتم سراغش میگفت بهم شک داری سر همین دوباره بحثمون شد  میگفت تو میری سرکار دیر میایی من مجبور با کس دیگه درد دل کنم برا همین آیا میشه این حرف رو باور کرد من فکر میکنم علاقه ای به ازدواج با منو نداشته باشه ولی با اسرار پدر و مادرش قبول کرده و بد می خواسته به من بفهمونه که اون به من علاقه نداره که این کارا رو میکنه آخه گوش به حرف من هم نمیده اگرم چیزی بهش میگم از ده تا شاید چار تا شو انجام بده مثلا مسافرت می برمش ولی به چشمش نیست کلا اگه کاری هم براش میکنم بهم میگه وظیفته حالا نمیدونم چه کنم به زندگیم ادامه بدم بی خیالش بشم طلاقش بدم تو رو خدا راهنمایی کنید البته هنوز سر خونه زندگی نرفتیم.