مهریه و به اجرا گذاشتن آن، در یکی از کاربردیترین اشکالش، حربهای است برای رسیدن به جدایی و راضی کردن شوهر به طلاق ( حقی که زن ندارد ) و گاه نیز وسیله اخاذی و تهدید و فشار. به بیانی دیگر هنگامی که زن قصد جدا شدن از همسرش را دارد به او توصیه میشود: نگو طلاق میخواهم، بگو میخواهم زندگی کنم اما مهریهام را میخواهم!
با تحت فشار گذاشتن شوهر بهوسیله مهریه سنگین،مرد راضی به طلاق دادن زن میشود و نیز هنگامیکه مرد در زندگی با همسرش به بن بست رسیده و قصد جدایی دارد اما قادر یا مایل به پرداخت مهریه نیست، وکیل به او توصیه میکند: بگو، باشه مهریهاش را قسط بندی کنید، مهریه را میپردازم اما زنم را طلاق نمیدهم و میخواهم با او زندگی کنم و چنان سرد و بیمهر با او زندگی کن تا مهریهاش را ببخشد و جدا شود! واقعیت آن است که داشتن فرصتهای قانونی یک سویه و ناعادلانه میتواند زن یا شوهر را به سوی رفتار و توقعات غیرمنطقی و غیرانسانی براند و چنین برخوردهایی موجب عکسالعملهای مشابه (رفتار ظالمانه و غیرمنطقی) خواهد شد.
اکنون مسئله مهر یا همان «عبارت معروف کی داده، کی گرفته…؟!»، به عنوان رکن اصلی ازدواج، چنان عرصه را بر زندگیها تنگ گرفته که «عاقلان از دست دادند اختیار خویش» و به قولی، ازدواج، آب زندگی است که خورده، پشیمان و نخورده هم پشیمان! در حال حاضر، مطالبه مهریه، نخستین دعوی حقوقی بین زن و مرد بوده که در صورت عدم پرداخت آن از سوی زوج، زندان پذیرای وی به عنوان محکوم علیه میباشد. |
در واقع برای فرهنگهایی که در آن زنها نمیتوانند به راحتی طلاق بگیرند مهریه ممکن است بهعنوان ابزاری برای چانهزنی زن در زمانی که شوهر حاضر به طلاق نیست عمل کند. زن مهر خود را به اجرا میگذارد و از آنجایی که مهریه ضمانت اجرا دارد مرد یا وارد معامله با زن میشود یا به طلاقی که فقط حق مردان است، رضایت میدهد.
در واقع برای فرهنگهایی که در آن زنها نمیتوانند به راحتی طلاق بگیرند مهریه ممکن است بهعنوان ابزاری برای چانهزنی زن در زمانی که شوهر حاضر به طلاق نیست عمل کند. زن مهر خود را به اجرا میگذارد و از آنجایی که مهریه ضمانت اجرا دارد مرد یا وارد معامله با زن میشود یا به طلاقی که فقط حق مردان است، رضایت میدهد
البته گزینه دیگری نیز وجود دارد که شیخاوندی درباره آن میگوید: مهریه برای عدهای از زنان ابزاری برای ترساندن شوهران است که یا باید طلاق بدهند یا به شرایط بانوی خانه تن در دهند. برخی از مردان به عهد خود عمل نمیکنند و پولی را که بایستی همان ابتدا بدهند پرداخت نمیکنند و معمولا ترجیح میدهند میزان آزار و اذیت را افزایش دهند تا زن راضی به بخشیدن مهریهاش شود یا با همان آزارها بسازد و تن به طلاق عاطفی بدهد که اثرات سوئی هم بر خود آنها و هم بر بچهها میگذارد.
به گزارش خبرنگار حوادث، زنی با مراجعه به دادگاه خانواده 2 (ونک) دادخواست مهریه خود را به قاضی حسن عموزادی، رئیس شعبه 268 این مجتمع قضایی خانواده ارائه کرد.
زن در حضور قاضی این شعبه با بیان اینکه مهریهام 5/5تن گل یاس است، اظهار داشت: تنها مهریهام را خواسته و قصد جدایی ندارم چون زندگیام را دوست دارم.
وی ادامه داد: شوهرم باید این میزان مهریه را بپردازد و هیچ چیز دیگری جز این مهریه را از او نخواسته و قبول نمیکنم در واقع شوهرم نباید خود را خسته کند بلکه باید حق مرا بدهد و به این موضوع فکر نکند.
بخشش
مرد در دادگاه خانواده حضور داشت و با اشاره به اینکه حدود 6 سال از زندگی مشترکمان میگذرد، گفت: حاضرم به خاطر آینده فرزند 4 سالهام و حفظ زندگیام مهریه همسرم را بپردازم ولی نمیدانم به چه شکل آن را تهیه کنم.
وی ادامه داد: حاضرم یک خانه مسکونی به نام همسرم کنم ولی این مهریه که 5/5 تن گل یاس است را ندهم چون پیدا کردن این همه گل یاس برایم غیرممکن است و همسرم باید کوتاه بیاید.
قاضی این شعبه بعد از شنیدن اظهارات طرفین، مرد را محکوم به پرداخت مهریه زن که 5/5 تن گل یاس بود، کرد و تعیین میزان قیمت مهریه را به خاطر اصرار مرد، از کارشناسی خواهان شد.
در واقع در این مثال به وضوح می توان عدم رضایت زن از زندگی و همچنین عدم پذیرش درخواست وی مبنی بر طلاق توسط همسرش را مشاهده نمود.
معاون اسبق قوه قضائیه گفت: البته باید این را در نظر داشت که مهریه تعریفی دارد و نمیتوان هر چیزی را به عنوان مهریه ثبت کرد. بر اساس قانون، مهریه باید مالیت داشته باشد یعنی اینکه نوع مهریه باید ارزش معاملاتی داشته و بتوان آن را تبدیل به ارزش ریالی کرد. به عنوان مثال بال مگس و پروانه یا اعضای بدن را نمیتوان به عنوان مهریه ثبت کرد زیرا مالیت نداشته و قابل معامله نیست و ثبت اینگونه مهریهها غیرقانونی است.و حتی اگر زوجین هم مهریه ای نامتعارف را شرط کرده و مورد توافق شان باشد دفترخانهها نباید آن را ثبت کنند.
افزایش میزان مهریه تا جایی غیر واقعی می گردد که شاید اکثر مردانی که در ابتدا آن میزان مهریه را می پذیرند حتی کل داراییشان به اندازه نیمی از مهریه پذیرفته شده نباشد |
از سویی دیگر برخی دختران و خانواده هایشان با بالا بردن میزان مهریه درخواستی به جستجوی خوشبختی در میان سکه های انبوه دلخوش می نمایند و این افزایش میزان مهریه تا جایی غیر واقعی می گردد که شاید اکثر مردانی که در ابتدا آن میزان مهریه را می پذیرند حتی کل داراییشان به اندازه نیمی از مهریه پذیرفته شده نباشد. در نتیجه مهریه باید با شرایط زوج و زوجه و محیط همگونی داشته باشد، ما باید فرهنگ مهریه را در کشور تغییر دهیم و به خانوادهها اطمینان دهیم که مهریه نمیتواند عامل دوام زندگی باشد و عامل دوام زندگی علاقه است که باید در دو طرف وجود داشته باشد.
البته مجلس ساز و کارهایی را اندیشیده است ولی می بایست در مجلس کمیسیونهایی که در رابطه با خانواده هستند دست به کار شوند و در این زمینه قوانینی در جهت حمایت از خانواده بگذارند تا این مسائل پیش نیاید.
مهریه
در واقع برای داشتن زندگیهای مشترک پایدار، بهتر است به دختران خود بیاموزیم بهجای مطالبه مهریههای سنگین، بیش و پیش از هر چیز در شناخت و انتخاب همسر دقت کنند، مهارتهای فکری و تواناییهای روحی و آگاهیهای خویش را برای انتخاب همسر شایسته و ساختن زندگی مشترک گسترش دهند و در پی داشتن شغل و درآمد و استقلال اقتصادی باشند تا بهجای گشتن بهدنبال شوهر پولدار و چشم بستن برهمه معیارهای انسانی، یار و همراه و دوستی شایسته برای زندگی مشترک برگزینند یا اگر زندگی مشترک به بنبست رسید، بهدلیل نداشتن توانایی مالی، محکوم به سوختن و ساختن یا نیازمند مهریه نباشند و حق طلاق، حق حضانت فرزند، داشتن شغل و حق ادامه تحصیل و… را به شکل مساوی با شوهر در عقدنامه رسما برای خود به ثبت برسانند
فرهنگسازی هم به این صورت باید باشد که هم صدا و سیما و رسانهها پیشگام باشند و هم علما و روحانیون دست به کار شوند تا این فرهنگ در جامعه جا بیفتد و نهادینه شود که مهر با اینقدر بالا نگیرند و به فکر زوجها هم باشند. و چه نیک و منصفانه بود اگر این دو حربه (مهریه سنگین و حق مطلق مرد در مورد طلاق) از دست زن و مرد گرفته میشد زیرا این دو حربه آنقدر جنگ افروز است و کارآمد! که سوءاستفاده از آن حتی توسط وکیل نیز توصیه میشود.