هدایت طلاق : وقتی به سمت طلاق گرفتن حرکت میکنید، نمیتوانید تا همیشه از موضوع طفره بروید. دیر یا زود بلاخره باید به سوالات فرزندانتان پاسخ دهید و توضیح دهید که واقعا چه اتفاقی رخ داده است.
هدایت طلاق
سخت است، واقعا سخت است. شما همیشه میخواهید که چهره شجاعی را از خود در مقابل مشکلات برای فرزندانتان نشان دهید حتی زمانی که مشکلات بزرگ و حل نشدهای بوجود آمده است: شبها وقتی بیدار به این فکر میکنید که حضانت فرزندان با چه کسی خواهد بود؟ آیا مجبور میشوید که خانه را بفروشید؟ آیا درآمدی که اکنون دارم کفاف زندگی را خواهد داد؟
بروز احساسات به شما کمکی نخواهد کرد. گاهی از نامزدتان ناراحت هستید؛ برخی مواقع دیگر اینکه که آنها دست رد به سینه شما زدهاند برایتان ویران کننده است. گاهی احساس راحتی خیال به شما دست میدهد و کمی بعد وحشت زدهاید.
تصمیمات بزرگی در انتظار شما است اما در این شرایط درست فکر کردن و تمرکز کار دشواری است.
الان زمانی است که از دیگران کمک بگیرید چون نمیتوانید همیشه به غریزه خود اعتماد کنید. در این آشفته بازار هدایت طلاق پدر و مادر همیشه راهی را انتخاب میکنند که درد و رنجشان را کاهش دهد غافل ازینکه انتخابهای آنها ممکن است بصورت غیر ارادی منجر به آزار بیشتر فرزندانشان شود. به منظور اینکه پدرومادر بتوانند تصمیمات بهتری به جای فرزندانشان بگیرند، مشاورین ما کتاب روانشناسی “کمک به فرزندان برای نجات پیدا کردن از طلاق” از Archibald hart را توصیه میکنند.
در زیر چندین موضوع طبق آقای هارت آورده شده که طبق آنها شما در لحظه حس میکنید تصمیمتان درست است اما بخاطر فرزندانتان باید احتیاط کنید.
مشتاقید که از سلامت فرزندتان اطمینان حاصل کنید؟ بیاد داشته باشید که باید به آنها فرصت دهید
طبق آقای هارت، والدین ناامیدانه دوست دارند فکر کنند که فرزندانشان با مقوله هدایت طلاق سریع کنار خواهند آمد. این نگرانی شدید میتواند والدین را وارد به شرایط انکار کند. فرزندان با عجله وارد فرآیند سخت طلاق میشوتد تا والدین این اطمینان را بخود بدهند که “بچهها حالشان خوب است”. هارت دیده که بسیاری از والدین، زمان مورد نیاز فرزندان برای بهبود و هضم طلاق را دست کم میگیرند و به آنها زمان کافی نمیدهند.
هارت میگوید که زوجهایی که در حال طلاق هستند عموما دید خود را نسبت به نیاز بیشتر فرزندان به زمان برای هدایت طلاق از دست میدهند. این فاصله زمانی برای فرزندان ممکن است زود اتفاق افتد و خیلی زود هم توسط والدین فراموش شود. وقتی “زمان گفتن به فرزندان” پیش می آید خیلی از والدین فکر میکنند که بچهها توقع طلاق را از سمت پدرومادر دارند و نیمه آماده هستند که این خبر را بشنوند.
درصورتی که برای اکثریت فرزندان خبری شکه کننده است.
هارت میگوید که حتی در زمانی که بین پدر و مادر در خانه کشمکش وجود دارند فرزندان جدیت این کشمکش را در ذهن خود انکار میکنند. آن ها هیچوقت به قریب الوقوع بودن جدایی فکر نمیکنند. تعداد بسیار کمی از بچهها بعد از طلاق حس بهتری پیدا میکنند چون طلاق برای آنها به معنی نزاع کمتر است. اما بسیاری از آنها نابود میشوند. بنابر هارت، عکس العمل تقریبا همیشه یکسان است: شکه شدن که بدنبال آن انکار می آید، سپس عصبانیت، ترس و نهایتا افسردگی.
فرزندانی که به آنها فرصت کافی داده نمیشود که احساسات خود را با صحبت کردن بروز دهند و مرحله به مرحله هدایت طلاق را پشت سر بگذارند، احساسات مخرب مانند عصبانیت، اضطراب و افسردگی ناشی از طلاق را با خود به دوران بزرگسالی خود خواهند برد.
هارت میگوید که بر اساس نظر بسیاری از متخصصان برای فرزند حدود سه تا چهار سال طول میکشد تا خودش را جمع و جور کند و به دوران پیش از طلاق خود برگردد. برخی بر این باورند که در دوران هدایت طلاق واکنش فرزند باید توسط یک مشاور و متخصص بررسی شود. عموما پدر و مادر نمیتوانند بر اساس گمانه خود رفتار کنند زیرا آنها همیشه یک نیاز بزرگ ذهنی دارند که بخود بقبولانند که همه چیز خوب است. بنابراین حدود ۲۳ درصد از فرزندان طلاق دچار عصبانیت روانی میشوند.
برای شروع یک زندگی جدید عجله دارید؟ فرزندانتان نیاز دارن که در این کار عجله نکنید
یکی از اشتباهات اساسی که پدر و مادر در قبال فرزندان انجام میدهند این است که بچهها را خیلی سریع وارد وادیه تغییر میکنند. از نقطه نظر والدین، اشتیاق زیادی وجود دارد که سریع این این رابطه ناخوشایند خارج شوند و با جدایی سریع و نزدیک شدن به دیگر اعضای خانواده خود را تسکین دهند.
اما برای فرزندان این تغییر نابههنگام و سریع حس اضطراب و تشویششان را افزایش میدهد.
به گفته هارت، فرزند عزیزترین دلبستگی خود را که یک خانواده سالم است را ازدست داده. این زمان مناسبی برای دور کردن آنها از بقیه چیزهایی که برایشان عزیز است نمیباشد.
قانون اصلی در اینجا این است که “تا آنجا که میشود تغییرات کمی اعمال کنید”. یک بچه زمانی که میتواند به منطقه امن خود بازگردد بیشترین مقاومت و سختی را از خود نشان میدهد…بدین دلیل است که من از تغییرات کم در محیط پیرامون، مدرسه، خانه، در هنگام و پس از هدایت طلاق حمایت کردم. هرچه دنیای فرزند تغییر بیشتری داشته باشد، نیاز به هماهنگی با آن تغییرات بیشتر شده و خود کنار آمدن با تغییرات سختتر میشود و احتمال عدم موفقیت فرزند نیز افزایش مییابد. به خاطر فرزندانتان هم که شده ترک کردن محله خود را به تعویق بیاندازید و زمانی این کار را انجام دهید که فرزند شما بتواند غم از دست دادن یکی از والدین خود را هضم کند.
نمیخواهید با نامزد قبلی خود روبرو شوی؟ فرزند شما بیش از هر موقعی به او نیاز دارد.
زمانی که والدین جدا میشوند، طرفی که با فرزند در خانه است، از حد التهاب فرزند برای دیدن پدر یا مادر غایب تعجب خواهد کرد. فرزندان فقط دلتنگ پدر یا مادر غایب نمیشوند؛ آنها از لحاظ روحی دچار عقده برای دیدنش میشوند. بنظر میرسد که بیش از هر زمانی به پدر یا مادر غایب خود نیازمند میشوند.
اگر همچین موردی را در فرزند خود مشاهده میکنید. فکر نکنید که اون تصور میکند که نیازش افزایش یافته است، نه؛ نیاز شدید آن ها واقعی است.
زمانی که هر کدام از والدین غایب باشد، سلامت روانی فرزندان در طلاق در بلند مدت آسیب خواهد دید. هارت میگوید قصد پدر و مادر هرچه باشد، فرزند حس رها شدن و تنهایی دارد و این حس در بلند مدت مشکلات ماندگار روحی همراه با اضطراب و عدم اعتماد برای فرزند به جا خواهدگذاشت. غیبت پدر یا مادر یک احساس نیاز تشدید شدهای در فرزند ایجاد میکند و زمانی که این حس نیاز برطرف نشود اضطراب فرزند افزایش مییابد.
بله داشتن ارتباط به نامزد قبلی دشوار است و بخاطر مسائل امنیتی خود و فرزندان باید فاصله خود را از آن نگه دارید اما سعی کنید که طرف مقابلتان را متقاعد کنید که ارتباط خود را با فرزندات قطع نکند. تداوم ارتباط پدر یا مادر غایب با فرزند بشدت در روند بهبود فرزند از مقوله طلاق تاثیر گذار است. هارت میگوید فرزندانی که تماس زیادی با هر دو پدر و مادر دارند، کمتر توسط طلاقآسیب میبینند و این تماس دوطرفه باعث بهبود شرایط فرزند میشود.
حالت ایدهآل این است که پدر یا مادری که خانه را ترک کرده در دوران جدایی هروز و پس از آن حداقل هفته ای یکبار فرزند را ببیند. اگر نمیخواهید در روزهای اول جدایی بصورت حضوری طرق مقابلتان را ببینید، مدیریت دیدار فرزند با پدر یا مادر غایب راههایی دارد. برای مثال صبح به بهانه خوردن قهوه از خانه خارج شوید در حالی که نامزد شما به خانه میآید و برای فرزند صبحانه آماده میکند یا زمان به مدرسه بردن یا آوردن فرزندتان از مدرسه را بصورت نوبتی اجرا کنید.
علاوه بر عشق به فرزندتان باید این آزادی را به فرزندتان بدهید که پدر یا مادر دیگر خود را نیز دوست داشته باشد. به گفته هارت ما همیشه مطمئن نیستیم و نمیدانیم که دقیقا چه پیغامی را به فرزندان خود منتقل میکنیم بنابراین تا آن جایی که امکان دارد در پیغامهای خود واضح باشید حتی اگر بنظرتان هشو آمیز باشد. همیشه به فرزنداتان بگویید که پدر یا مادر غایب خود را دوست دارد. در نهایت با این کار این شما هستید که احترام فرزند را بدست میاورید. به یاد داشته باشید که هیچ کس نمیتواند چیزی که فرزند از پدر یا مادر واقعی خود دریافت میکند را به اون القا کند، اگر ازدواج مجدد میکنید فرزندتان دارای یک پدر خوانده یا مادرخوانده میشود اما حضور پدر یا مادر واقعی در زندگی آنها تاثیر بسیار بیشتر و بسزایی در سلامت روانی فرزند خواهد داشت.
نیازی نمیبینید که با نامزد قبلیتان همکاری کنید؟ فرزندانتان نیاز دارند که دست لجبازی بردارید.
حتی زمانی که طلاق توافقی گرفته میشود، مقاصد خوب برای نشان دادن یک شخصیت خوب است که باعث میشود از سختیهای طلاق نجات پیدا کنید. به گفته هارت، عموما زمانی که طلاق حتمی میشود، طرفین تمایل زیاد برای آسیب به یکدیگر پیدا میکنند.
و محض اطلاع، او زوج مسیحی را نیز جز این دسته از افراد آورده است.
حسادت و رقابلت در عشق فرزندان، و تداوم و لجبازی در آزار رساندن به طرف مقابل به هر طریقی ممکن است اتفاق افتد: دیرکرد در پرداختها، دیر آمدن سر قرارها، اعتراض به زمان نامناسب رساندن فرزندان در حالی که میدانید این گونه نیست.
هارت هشدار میدهد که آیا واقعا ارزش آن را دارد؟ آیا واقعا بازی آزار رساندن پدر و مادر به یکدیگر ارزش این را دارد که فرزند شما دچار اضطراب یا افسردگی طولانی مدت شود؟ این چیزی است که فرزندان شما بخاطر شما متحمل آن میشوند.
شاید نامزد شما دیگر در آن خانه نباشد ولی فرزند شما حس دشمنی و ستیزه جویی که در وجود شما هست را حس میکند و احساس میکند که در یک کشمکشی گیر افتاده که هیچوقت تمامی نخواهد داشت. این موضوع آنها را دچار یک درد احساسی بیپایان خواهد کرد.
هارت میگوید که شما باید هرچه سریعتر نفرت، و حس انتقام جویی را در خود آرام کنید. رها شدن از حس یکدندگی و خودخواهی موجب بهتر شدن فرززنتان میشود.
بر اساس هارت، فرزند ما به عشق پدر یا مادر دیگرش نیاز دارد، و ادامه میدهد که، تخریب این موضوع باعث ایجاد حس ازدست رفتگی و نهایتا افسردگی در فرزند میشود. زمانی که بین پدرومادر در حین هدایت طلاق کمترین کشمکش موجود باشد، فرزند بسیار سالمتر خواهد بود.
در طولانی مدت، فرزندان به پدر یا مادری که به دیگری احترام میگذارد حس احترام بیشتری خواهند داشت تا به طرفی که به دیگری بیاحترامی و بدگویی میکند.
همانطور که درگیر احساسات و درک اتفاقات و مسائل بوجود آمده شدهاید باید احساسات فرزندان خود را نیز بفهمید. هارت میگوید که “فهمیدن فرزند خود” را در اولویتهای اول خود قرار دهید. نتیجه اینکار رفتار و برخورد درست خواهد بود. اگر واقعا بدانید که فرزند شما چه احساسی دارد، همیشه نقشه بهتری خواهید کشید و پاسخ و اعمالتان بهتر خواهد بود.