قانونگذار ایران در ماده 642 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی و ذیل عنوان «جرایم بر ضد حقوق و تکالیف خانوادگی»، به جرمانگاری ترک نفقه زوجه و سایر افراد واجبالنفقه اقدام کرده است.
به موجب ماده 642 قانون مجازات اسلامی، «هر کس با داشتن استطاعت مالی، نفقه زن خود را در صورت تمکین ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجبالنفقه امتناع کند، دادگاه او را از سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس محکوم میکند.» در این ماده، دو جرم ترک انفاق زوجه و ترک انفاق افراد واجبالنفقه غیر از زن، مورد جرمانگاری قرار گرفته است.
ترک انفاق زوجه
به موجب ماده 1107 قانون مدنی،
«نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از قبیل مسکن، البسه، غذا، اثاث منزل و هزینههای درمانی، بهداشتی و خادم در صورت عادت یا احتیاج، به واسطه نقصان یا مرض.»
بر این اساس، نفقه عبارت است از همه نیازهای متعارف و متناسب با وضع زن که برای دانستن کمیت و کیفیت آن وضع زوجه در نظر گرفته میشود. در استحقاق زوجه نسبت به نفقه، فقیر بودن و احتیاج او شرط نیست و در هر حال نفقه زوجه بر مرد واجب است، گرچه زن از ثروتمندترین مردم باشد.
با توجه به اطلاق کلمه نفقه در ماده 642 که شامل تمامی نیازهای متعارف و متناسب با شخصیت زوجه است، نپرداختن قسمتی از نفقه زوجه نیز جرم و مشمول ماده است. مدت امتناع از تأدیه نفقه نیز مهم نیست و ترک انفاق ولو به مقدار یک روز، مشمول ماده این خواهد بود.
در مورد مطالبه نفقه در گذشته، اداره حقوقی قوه قضاییه در یک نظریه مشورتی، جنبه جزایی این جرم را موکول به پرداخت نکردن نفقه حال کرده و مطالبه نفقه ایام گذشته (ولو روز گذشته) را فاقد جنب کیفری دانسته است. این نظر قابل ایراد است؛ زیرا با عدم پرداخت نفقه، جرم محقق شده و اسقاط مجازات فقط با یکی از موارد قانونی سقوط مجازاتها امکانپذیر است.
به عبارت دیگر، رکن مادی ماده 642 قانون مجازات اسلامی، ترک انفاق زوجه است و مشروط کردن تحقق جرم به حال بودن نفقه، فاقد توجیه قانونی است. یکی از شرایط شمول ماده 642 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی، این است که زن شرعاً همسر مرد به حساب آید. کلمه «زن» با توجه به ظهور ماده و لزوم تفسیر مضیق قوانین جزایی، ناظر به زوجه دائمی است و ترک انفاق زوجه موقت در صورت شرط شدن انفاق در ضمن عقد، مشمول ماده نخواهد بود. فقها نیز وجوب انفاق به زن را منوط به دائمی بودن ازدواج دانستهاند.
ماده ۱۱۰۹ قانون مدنی میگوید:
«نفقه مطلقه رجعیه در زمان عده بر عهده شوهر است؛ مگر اینکه طلاق در حال نشوز واقع شده باشد؛ اما اگر عده از جهت فسخ نکاح یا طلاق بائن باشد، زن حق نفقه ندارد؛ مگر در صورت حمل از شوهر خود که در این صورت تا زمان وضع حمل حق نفقه خواهد داشت.»
شرایط تحقق جرم ترک انفاق
شرایط تحقق جرم ترک انفاق نسبت به زوجه بدین شرح است:
استطاعت مالی مرد
استطاعت مالی مرد، از شروط وجوب نفقه زوجه نیست، اما از شروط تحقق جرم موضوع ماده 642 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی است. به عبارت دیگر، مجازات تعزیری ترک انفاق، فقط بر کسی اعمال میشود که با وجود استطاعت مالی، از تأدیه نفقه زن خود خود امتناع کند. تشخیص استطاعت مالی مرد با دادگاه است که باید وجود این استطاعت را در زمان ترک انفاق احراز کند.
همچنین به نظر میرسد در حالی که زوج فقط استطاعت پرداخت قسمتی از نفقه زوجه را داشته است و از تأدیه همان قسمت امتناع کند، مشمول ماده 642 خواهد بود. قانونگذار در ماده ۱۱۹۸ میگوید: «کسی ملزم به انفاق است که متمکن از دادن نفقه باشد یعنی بتواند نفقه بدهد؛ بدون اینکه از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه شود. برای تشخیص تمکن باید تمامی تعهدات و وضع زندگانی شخصی او در جامعه در نظر گرفته شود.»
این ماده، در صورتی نفقه را واجب دانسته است که شخص قادر به پرداخت نفقه باشد، بدون این که از این حیث، برای گذران زندگی خود دچار مضیقه و کمبود شود.
تمکین زوجه
قانونگذار یکی از شرایط تحقق جرم ماده 642 را تمکین زوجه دانسته است. اطلاق کلمه تمکین، شامل تمکین عام و خاص بوده و عدم تحقق هر یک موجب عدم تحقق جرم خواهد شد.
ترک انفاق افراد واجبالنفقه غیر از زن
قسمت دوم ماده 642 بخش تعزیرات قانون مجازات اسلامی، امتناع از تأدیه افراد واجبالنفقه غیر از زن را جرمانگاری کرده و برای آن مجازات سه ماه و یک روز تا پنج ماه حبس پیشبینی کرده است. کلمه «هر کس» در صدر ماده، در قسمت اول ماده 642 ناظر به شوهر و در قسمت دوم ماده ناظر به هر شخص اعم از مذکر یا مونث است که نفقه افراد واجبالنفقه خود را نپردازد.
قانونگذار همچنین در ماده 1196 قانون مدنی مقرر داشته است: «در روابط بین اقارب فقط اقارب نسبی در خط عمومی اعم از صعودی یا نزولی ملزم به انفاق به یکدیگرند.» با توجه به این ماده باید گـفت، در صورتی که یکی از اقربای نسبی در خط عمودی، نفــقه اقربای دیگر آن خط را چه صعودی و چه نزولی ندهد، طبق ماده 642 قانون مجازات اسلامی قابل تعقیب و مجازات است.
در نتیجه، اولاد در صورت امتناع از پرداخت نفقه پدر و مادر و اجداد پدری و مادری و جدات پدری و مادری همچنین پدر و مادر و اجداد و جدات پدری و مادری در صورت عدم تأدیه نفقه اولاد، تحت شمول ماده 642 و قابل مجازات هستند؛ در نتیجه نفقه ندادن به اقربا در خط افقی مانند خواهر و برادر یا اقربای سببی مانند مادر زن و زن پسر و امثال آنها، واجب نیست و جرم نخواهد بود.
مشروع یا غیر مشروع بودن ولادت طفل نیز، ملاک نیست و طبیعی بودن رابطه خویشاوندی برای انفاق، به موجب رأی وحدت رویه شماره 617 – 3 خرداد سال 1376 کفایت میکند.
شروط تحقق جرم ترک انفاق افراد واجبالنفقه
تحقق جرم ترک انفاق افراد واجبالنفقه، مستلزم وجود شرایطی به شرح ذیل است:
فقر انفاقشونده
یکی از شرایط وجوب انفاق به اقارب، فقر و عدم قدرت بر اکتساب روزی توسط منفقعلیه (انفاقشونده) است. ماده 1197 قانون مدنی مقرر کرده است: «کسی مستحق نفقه است که ندار بوده و نتواند به وسیله اشتغال به شغلی وسایل معیشت خود را فراهم کند.»
قدرت انفاقکننده
یکی دیگر از شرایط وجوط انفاق به اقارب، قدرت انفاقکننده است که عدم وجود آن، علاوه بر عدم تحقق جرم ماده 642، از لحاظ مطالبه نفقه نیز حقی برای اقارب ایجاد نخواهد کرد. به استناد ماده 1109 قانون مدنی که نفقه معتده رجعیه در زمان عده و نیز در صورت حمل از شوهر تا زمان حمل را برعهده زوج میدانـد، ترک انـفاق در این حالت را نیـز جرم به شمار آوردهاند.
در این مورد، ماده 1198 قانون مدنی در صورتی نفقه را واجب دانسته است که شخص متمکن از دادن نفقه باشد، بدون این که از این حیث در وضع معیشت خود دچار مضیقه شود. این شرط برگرفته از متون فقهی است که بعد از نفقه به خود و سپس به زوجه و در صورت اضافه آمدن، نفقه اقارب را واجب میدانند.
نفقه اقارب به استناد ماده 1204 قانون مدنی شامل مسکن، لباس و وسایل خانه به قدر رفع حاجت و با در نظر گرفتن درجه استطاعت منفق است.
رکن معنوی
جرم ترک انفاق، از جرایم مادی صرف است و نیازی به احراز رکن معنوی برای تحقق این جرم وجود ندارد؛ از این رو به صرف این که شخص نفقه اشخاص واجبالنفقه خود را به هر علتی ترک کند، جرم محقق خواهد شد. البته ترک انفاق باید نتیجه خواست فرد باشد، در غیر این صورت، اگر به عللی که خارج از اراده او است، نتواند اقدام به انفاق کند، جرم محقق نخواهد شد.
تعدد جرم ترک انفاق
پرسشی که مطرح میشود، این است که آیا عمل زوج از باب تعدد جرم یا جرم واحد است؟ در این مورد هیأت عمومی دیوان عالی کشور در رأی شماره 34 مورخ 30 آبان سال 1360 ترک انفاق زن و فرزند از ناحیه شوهر را که معمولاً یکجا و بدون تفکیک سهم هر یک از آنها پرداخت میشود، ترک فعل واحد دانسته است.
این در حالی است که ترک انفاق همسران متعدد از سوی شوهر، از مصادیق تعدد مادی جرایم مشابه است که میتواند موجب تشدید مجازات شود؛ زیرا در این حالت زوج مرتکب چند ترک فعل جداگانه شده است. زوج باید مبادرت به انفاق برای زنان متعدد خود به صورت جداگانه میکرد که ترک این کار ترک چند فعل است که هر کدام منجر به تحقق جرم واحدی میشود.
طبق رأی وحدت رویه فوقالذکر، چیزی که سبب خروج ترک انفاق زن و فرزند از حالت تعدد میشود، این است که انفاق آنها معمولاً یکجا و بدون تفکیک صورت میگیرد. در نتیجه در حالتی که شخص نفقه زن و فرزندان خود را که مثلاً در دو شهر مختلف زندگی میکنند، ترک کند، مشمول عنوان تعدد مادی جرایم از نوع مشابه شده است؛ زیرا در این حالت، فرد دو ترک فعل جداگانه مرتکب شده است.
آیا با رای مجازات کیفری هفت ماه حبس تعزیری می توان درخواست طلاق داد؟