برائت به معنی پاکی و مبرا بودن از گناه است. به زبان سادهتر، وقتی شک میکنیم که موضوعی آیا درحقیقت به وجود آمده یا خیر، اول از همه «نه» میگوییم و اصل را بر آن میگذاریم که همه چیز مثل روز اولش است. بهطورمثال میدانیم که قتل جرم است و یکباره قتلی هم اتفاق افتاده و شخصی هم به عنوان متهم به دادگاه احضار شده است، اما دلیلی بر مجرم بودن او نداریم. از طرفی خود متهم سخت منکر قضیه است و بر بیگناهی خود اصرار دارد، پس حکم بر برائت وی صادر میشود.
همه بیگناه هستند، مگر…!
نمیدانیم تا حالا چقدر با پروندههای کیفری سر و کار داشتهاید یا به نوعی از موضوعهای آن آشنایی دارید یا نه، اما باید بگوییم یکی از اصول مهم همه پروندههای کیفری در یک جمله خلاصه میشود و آن اصل برائت است، به این معنی که هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت شود.
کاسه داغتر از آش نشوید
کاش گذر هیچکس به دادگاه نیفتد اما زیاد هستند افرادی که در راهروهای آن یکدیگر را خطاب قرار داده و با صدای بلند جرمی را به دیگری نسبت میدهند البته این در حالی است که هر کدام از ما فقط حق شکایت داریم و نباید جای قاضی، دست به قضاوت بزنیم. قاضی است که تشخیص میدهد جرمی انجام شده است یا فردِ مورد اتهام قرار گرفته، بیگناه است. این قضیه خیلی دقیق است و فقط اهل فن از پس آن برمیآیند. به قول معروف، مانند «کشیدن مو از ماست» است چراکه هیچکس از نظر قانون،، مجرم و گناهکار محسوب نمیشود، مگر اینکه در دادگاه، آن هم با دلایل قانونی ثابت شود که عمل مجرمانهای مثل سرقت یا هر جرمی دیگر را انجام داده است.
چهره متهم در برابر قانون
کار از محکمکاری عیب نمیکند؛ فقط برای تأکید بیشتر باز هم یادآوری میکنیم: چهره شخص متهم یا مدعیعلیه در برابر قاضی مثل کودکی است که از مادر متولد شده است. به زبان دیگر، قاضی او را فردی پاک و بیگناه میداند که شایستگی حمایت و پشتیبانی دارد و او را تا زمان اثبات گناهکاریش مجازات نمیکند. اگر شخصی به جرمی متهم شده و دلایل اثباتی علیه او وجود نداشته باشد، عقل و وجدان بر تبرئه آن شخص و عدم ارتکاب هرگونه مجازاتی حکم میکند.
برائت؛ اصلی بیحرف و حدیث
لابد این سئوال برای شما هم پیش آمده است که به چه دلایلی باید اصل بیگناهی یا برائت را پذیرفت. خب جواب این سئوال واضح است زیرا هیچ جایی را در کرهخاکی پیدا نمیکنیم که حرفی را بهخصوص اگر اتهامی به کسی باشد، بدون سند و مدرک بپذیرند. به علاوه، مردم این دوره زمانه سادهبین و کوتهفکر نیستند و برای هر اصل و حرفی، سند و مدرک معتبر میخواهند. حالا چه مدرکی مهمتر و با ارزشتر از قانون وجود دارد؟ اصل برائت یا بیگناهی را در لابهلای مواد قانونی میتوان دید و حرف اول و آخر قانونگذار این است که شما برای انجام هر کاری آزاد هستید، مگر بعضی باید و نبایدهایی که در قانون برایش مجازات درنظر گرفته شده است. در ضمن، فقط کسی مجازات میشود که گناهش با مدرک و دلیل در دادگاه صالح اثبات شود.
اصل استصحاب یا «آب از آب تکان نخوردن»
دست آخر، از همین ضربالمثل معروف «آب از آب تکان نخوردن» برای بیان آخرین دلیل پذیرش اصل برائت استفاده میکنیم. در واقع، هر حالت و هر شکلی که انسان یا هر موضوعی دیگر در گذشته داشته باشد، در زمان بعد هم باقی است. به قول معروف، فرض را بر آن میگذاریم که آب از آب تکان نخورده و اتفاقی نیفتاده است، مگر آنکه دلیل قطعی بر تغییر آن داشته باشیم. بهطورمثال هرگاه در زنده بودن یا مرگ سربازی که به جنگ رفته تردید داریم، فرض را بر زنده بودنش میگذاریم، زیرا تا چندی پیش به این موضوع یقین داشتهایم. پس آخرین دلیلی که میتوانیم بر پذیرش اصل برائت بگوییم، بقای حال متهم است؛ با این توضیح که چون در گذشته، متهم پاک بوده و جرمی مرتکب نشده، الآن که به او شک کردهایم که آیا مرتکب جرم شده است یا نه،، حالت سابق او را که همان پاکی (برائت) است، در نظر میگیریم و به این ترتیب اصل «برائت» ظاهر میشود.
بار اثبات جرم بر دوش مدعیعلیه است
بار اثبات دعوی به عهده مدعی است و از متهم دلیل بر بیگناهیاش نمیخواهند. متهم میتواند در این حالت سکوت اختیار کند و نظارهگر مجلس باشد. بنابراین، این مدعی است که باید خلاف اصل را ثابت کند و اگر قادر به اثبات ادعای خود نباشد، حکم به نفع متهم صادر خواهد شد. البته باید بدانیم که اگر چه میگویند سکوت علامت رضایت است، اما این سکوت نمیتواند دلیلی علیه متهم باشد، بلکه میتواند قرینهای در کنار سایر ادله باشد؛ یعنی اگر هیچ دلیلی هم وجود نداشته باشد، سکوت نمیتواند بهه تنهایی دلیل بر محکومیت متهم باشد.
ضرورت آزادی در اصل برائت
لازمه به نتیجه رسیدن پرونده کیفری، بالا و پایین کردن پلههای دادگاه است که خود هفتهها، ماهها و گاهی سالها بهطول میانجامد. سوالی که ذهن را درگیر میکند این است که آیا متهم باید در تمام این مدت گوشه زندان بماند؟ در جواب سوال باید گفت که قانون راهی را پیش پا گذاشته که حتیالمقدور متهم آزاد باشد و آن عبارت است از قرارهایی که میتوان جایگزین بازداشت موقت شود، بهطورمثال متهم قول شرف بدهد که هر موقع قاضی از او خواست، به دادگاه بیاید یا سند خانهاش را در قبال این آزادیی گرو بگذارد. بدین ترتیب، متهم تا صدور حکم، آزادانه در جامعه به کارهای خود میپردازد و این از نتایج اصل برائت است.
عقل پابهپای قانون
تصور کنید شخصی را که هنوز نمیدانیم مجرم است یا خیر، مورد مؤاخذه قرار دهیم. آیا این کاری قبیح، زشت و غیرمنطقی نیست؟ عقل حکم میکند در صورتی که نمیدانیم شخصی گناهکار است یا خیر، محکم جلوی شک خود بایستیم و به آن «نه» بگوییم. از قلم نیفتد که این یک قاعده کلی است که اختصاص به مذهب، قانون کشور و مردم خاصی ندارد و زمان و مکان در آن بیتأثیر است.
علیرضا توحیدی