به بیانی ساده هر گاه در جریان رسیدگی به دعوای اصلی، طرفین دعوا، دعوای جدیدی را علیه یکدیگر اقامه کنند…یا اگر شخص ثالثی که برای خود در دعوای مطرح شده از سوی طرفین دعوا، حقی قایل است، وارد دعوای اصلی گردد، یا اینکه هر یک از طرفین دعوا، دعوت از شخص ثالثی را در جریان رسیدگی ماهیتی به دعوا خواستار شوند…در چنین مواردی مسئله ی دعوای طاری نمایان می گردد و اگر دعوای اصلی، با دعوای مطرح شده از سوی اشخاص ذینفع، دارای منشاء یکسانی باشد یا با هم ارتباط کامل داشته باشد به این دعوا طاری می گویند و در همان دادگاه مطرح، و به صورت همزمان رسیدگی خواهد شد.
اقسام دعوی طاری
قانونگذار چهار نوع از دعوایی طاری را مورد شناسایی قرار داده است که عبارتند از:
- دعوای اضافی
- دعوای ورود ثالث
- دعوای جلب ثالث
- دعوای متقابل
دعوای اضافی به بیانی ساده
اگر خواهان در هنگام رسیدگی به پرونده، خواستار تغییر خواسته دعوای خود باشد یا بخواهد خواسته جدیدی را به خواسته قبلی اضافه کند، اگر خواسته جدید با خواسته دعوای اصلی، دارای ارتباط کامل بوده یا دارای منشاء واحدی باشد، به خواسته جدید مطرح شده دعوای اضافی گویند.
یک مثال ساده:
مؤجری پس از اقامه دعوی تخلیه عین مستاجره، در هنگام رسیدگی به دعوای تخلیه، دعوای مطالبه اجور معوقه همان ملک را نیز اقامه می کند که در قالب دادخواستی مجزا به مرجع صالح برای رسیدگی به دعوای تخلیه ارائه می گردد. در این صورت خواهان با تغییر خواسته خویش در قالب یک دعوای جدید، به نوعی دعوایی اضافی (طاری) را اقامه نموده است.
نکته : اشتباه نکنید!
دعوای اضافی در خصوص تغییر خواسته را، نباید با ماده ی 98 قانون آیین دادرسی مدنی که در خصوص تغییر خواسته صرف می باشد، اشتباه گرفت.
«خواهان می تواند خواسته خود را که در دادخواست تصریح کرده در تمام مراحل دادرسی کم کند … » در ماده 98 صرفاً خواهان می تواند بدون تقدیم دادخواستی اضافی، خواسته خویش را تغییر دهد و نمی توان آن را مصداق دعوای اضافی قلمداد نمود.
احکام دعوای اضافی
- دعوای اضافی، دعوایی تمام عیار بوده و مستلزم تقدیم دادخواست و پرداخت هزینه دادرسی است، خواهان این دعوا همان خواهان دعوای اصلی است و خوانده این دعوا نیز، همان خوانده دعوای اصلی است.
- مدت دعوای اضافی تا پایان اولین جلسه دادرسی است و فقط در مرحله بدوی امکان اقامه دارد.
- استرداد دعوا در دعوای اصلی تاثیری در دعوای اضافی نخواهد داشت. عکس این قضیه نیز صادق است. همچنین در هر یک از دعاوی به هر دلیلی قرار ابطال دادخواست با رد دادخواست و یا هر قرار قاطع دیگری صادر شود، دادرسی نسبت به دعوای دیگر ادامه خواهد داشت.
خوانده دعوا می تواند در مقابل ادعای خواهان، متقابلا اقامه دعوا نماید. چنین دعوایی در صورتی که با دعوای اصلی ناشی از یک منشاء بوده یا ارتباط کامل داشته باشد، دعوای متقابل نامیده شده و تواماً رسیدگی می شود و چنانچه دعوای متقابل نباشد، در دادگاه صالح به طور جداگانه رسیدگی خواهد شد.
احکام دعوای تقابل
- دعوای متقابل، دعوای خوانده اصلی دعوا بر علیه خواهان اصلی می باشد که نوعی دفاع به معنای اخص محسوب می شود.
- مجلوب ثالث نوعی خوانده محسوب می شود؛ پس می تواند بر علیه خواهان خود، اقامه دعوای متقابل نماید. تحت همین شرایط، طرفین دعوای اصلی (خواهان و خوانده اصلی) چون خوانده دعوای وارد ثالث محسوب می گردند؛ بنابراین، می توانند بر علیه وارد ثالث دعوای متقابل اقامه نمایند.
- دعوای متقابل نیز مستلزم تقدیم دادخواست جداگانه و مستقل است.
- مهلت اقامه ی دعوای متقابل تا پایان اولین جلسه دادرسی است.
- بعد از اقامه دعوای تقابل، برای رعایت اصل تناظر، در صورت درخواست خواهان اصلی (خوانده تقابل)، دادگاه با یاد مهلت جدیدی را برای کسب ادله و دفاع از دعوا به وی اعطا نماید.
- دعوای متقابل در مرحله تجدید نظر خواهی امکان پذیر نیست.
شرایط طرح دعوای طاری
برای اینکه دادگاه بتواند به دعوای تقابل و دعوای اضافی همزمان با دعوای اصلی رسیدگی نموده و به عبارتی دقیق تر، برای اینکه بتوان دعوای اقامه شده از سوی یکی از اصحاب دعوا یا ثالث را «طاری» دانست، حتما بایستی یکی از شرایط ذیل وجود داشته باشد:
- دعوای طاری با دعوای اصلی دارای منشا واحد باشد.
- یا دعوای طاری با دعوای اصلی دارای ارتباط کامل باشد.
نکته: البته نیازی نیست که هر دو شرط با هم وجود داشته باشد، بلکه اگر یکی از شروط حاصل شود کافی است که دعوای طرح شده طاری محسوب شود.
منشا واحد و ارتباط کامل از سوی حقوقدانان اینچنین تعریف شده است:
منشا واحد: منظور از منشا واحد، همان سبب واحد است یعنی سبب دعوای اصلی با سبب دعوا طاری اقامه شده (اعم از اضافی، متقابل، وارد ثالث و جلب ثالث) یکسان باشد. به بیانی دیگر حقی که مورد مطالبه قرار میگیرد را منشا یا سبب دعوا گویند.
ارتباط کامل: بین دو دعوا وقتی ارتباط کامل موجود است که اتخاذ تصمیم در هریک، موثر در دیگری باشد. به عبارت دیگر وقتی بین دو دعوا ارتباط کامل موجود است که صدور رأی در یکی از دو دعوی موجب بی نیازی از انشاء رأی در دعوی دیگر باشد، یا به بیان ساده تر اثبات یکی از دو دعوا موجب اثبات یا رد دعوی دیگر گردد. این ارتباط را ارتباط کامل گویند.
مثال هایی برای تفهیم موضوع
قیمت یک معامله زمینی پرداخت نشده، فروشنده برای مطالبه قیمت در دادگاه محل اقامت خریدار اقامه دعوی می کند، در عین حال خریدار نیز در محل وقوع ملک دعوی فسخ معامله را طرح می نماید. این دو دعوی مرتبط هستند، زیرا اگر بیع فسخ شود ذمه خریدار نسبت به قیمت بری خواهد شد.
گاهی ممکن است دو دعوا ناشی از یک منشا باشند ولی بین آنها ارتباط کاملی وجود نداشته باشد. برای روشن شدن موضوع مثالی می آوریم:
خواهان (مالک) دعوایی را به خواسته الزام به استرداد عین مستاجره به دلیل پایان مدت اجاره، بر مستاجراقامه می نماید و در اثنای جلسه اول نیز، دعوای الزام به تحویل اجور معوقه را بر علیه همان خوانده اقامه و مطالبه می نماید(دعوای اضافی). منشا این دو دعوا، هر دو عقد اجاره است و یکی می باشد. بنابراین در صورت رعایت سایر شرایط، دادگاه بایستی به هر دو دعوا یکجا رسیدگی کند، در حالی که بین این دو دعوا ارتباط کامل وجود ندارد. زیرا احتمال دارد دادگاه در دعوای اول خوانده را محکوم و در دعوای دوم خوانده را پیروز بداند، پس تصمیم گیری در هریک از دو دعوا تاثیری در دعوای دیگر نخواهد داشت. به عبارتی روشن تر، اگر دادگاه در دعوای مطالبه عین مستاجره خواهان را پیروز اعلام نماید، این پیروزی تاثیری در دعوای دیگر او یعنی مطالبه اجور معوقه ندارد؛ زیرا احتمال دارد مدت اجاره به درستی پایان یافته باشد ولی در مقابل مستاجر اجور عین مستاجره را سابقا پرداخت نموده باشد.
صلاحیت دادگاه رسیدگی کننده به دعوای طاری
در اقامه دعوای طاری، صلاحیت ذاتی دادگاه رسیدگی کننده را در هر حال باید رعایت کرد، ولی به صلاحیت محلی توجهی نمی شود. دعوا در دادگاهی اقامه و رسیدگی می شود که به دعوای اصلی رسیدگی می شود، حتی اگرصلاحیت محلی رسیدگی به دعوای طاری را نداشته باشد. دقت شود که اگر دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی، صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به دعوای طاری را نداشته باشد، نمیتواند به آن رسیدگی نماید. و خواهان این دعوای بایستی دعوای خود را در دادگاهی که صلاحیت ذاتی برای رسیدگی را دارد مطرح نماید. ولی، دادخواست در هر حال باید به دادگاه رسیدگی کننده به دعوای اصلی تقدیم شود. زیرا این دادگاه باید از اقامه دعوای طاری مطلع باشد تا اگر رسیدگی به دعوای اصلی را منوط بر مشخص شدن نتیجه دعوای طاری تشخیص دهد، رسیدگی به دعوا اصلی را تا مشخص شدن نتیجه دعوای طاری متوقف کند.
شما می توانید ادامه مطالب در خصوص دعاوی طاری(جلب ثالث و ورود ثالث) را در بخش دوم و سایر مقالات ما در این حوزه را در پایگاه خبری یاسا دنبال نمایید.