این پسر در 16 سالگی تا یک قدمی مجازات اعدام پیش رفته بود
عامل یکی از جنجالیترین زورگیریهای پایتخت که تا یک قدمی اعدام پیش رفته بود دست از دنیای مجرمانه برنداشت. متهم که «شاهین» نام دارد تیرماه سال89 زمانی که 16سال بیشتر نداشت یکی از سرقتهای جنجالی پایتخت را رقم زد. وی آن روز با حمله به جوانی شهرستانی زیر پل امینحضور تهران، قصد سرقت کیف او را داشت اما زمانی که با مقاومت وی روبهرو شد، با ضربات متعدد چاقو، مرد جوان را مجروح کرد و تا یک قدمی مرگ برد. فیلم این زورگیری خونین کمی بعد در اختیار پلیس قرار گرفت و این در حالی بود که مالباخته همچنان در بیمارستان بستری بود و تلاش برای نجات جانش ادامه داشت.
ماموران با کمک فیلم توانستند هردو سارق جوان را دستگیر کنند و در این میان مشخص شد ضربات چاقو به بدن مالباخته را «شاهین» وارد کرده است. پس از آن مالباختگان دیگری هم با حضور در اداره آگاهی از این دو سارق به اتهام زورگیری شکایت کردند و به این ترتیب آنها در دادگاه کیفری پای میز محاکمه قرار گرفتند. با توجه به خشونت بیشازحدی که دزدان در جریان سرقتهایشان داشتند، نماینده دادستان آنها را محارب شناخته و برایشان درخواست صدور حکم اعدام کرده بود اما قضات دادگاه پس از محاکمه متهمان، آنها را از اتهام محاربه تبرئه کردند و به حبس، شلاق و رد مال محکوم کردند. «شاهین» پس از 5 سال با مرخصی از زندان گریخت و پلیس پی برد این پسر باز زورگیری میکند و توانست با اقدامات اطلاعاتی وی و همدستانش را در خانه پنهانیشان به دام اندازد.
گفتوگو با شاهین
جوان زورگیر نگران است و مرتب میگوید از زندان متنفر است.
- بچه کجایی؟ مولوی و دروازه غار.
- میدانی چهرهات خیلی آشناست؟ بله، میدانم.
- از مجرمان معروف تهران بودی درسته؟ بله، در سال 89 به خاطر زورگیری در امینحضور بازداشت شدم.
- همان پرونده جنجالی که زیر پل عکست را با موبایل گرفته بودند؟ بله، همان پسر هستم. در سال 89، فیلم زورگیری من در زیر پل امینحضور توسط مردم فیلمبرداری شد و پلیس توانست با استفاده از آن، من و دوستم میلاد را دستگیر کند.
- از آن روز بگو
یک مرد را که از بانک بیرون آمده بود تعقیب کردیم. زیر پل خلوت بود. من از موتور پیاده شدم تا کیف پول را از صاحبش بگیرم که او در برابرم مقاومت کرد. من نیز با چاقو به جانش افتادم و هفت یا هشت ضربه چاقو به کمرش زدم تا شاید کیف را رها کند اما او همچنان مقاومت میکرد. در همین زمان و با صدای مردم که میگفتند: «فیلمت را داریم میگیریم» متوجه شدم که همه لحظات زورگیری فیلمبرداری شده است. به همین خاطر بدون آنکه موفق به سرقت کیف شویم با موتور بسرعت فرار کردیم اما چند روز بعد از سوی پلیس آگاهی دستگیر شدیم.
- چند ساله بودی، سنی نداشتی درسته؟ 16 ساله بودم که دستگیر شدم. بعد از آن فیلمبرداری خیلی ترسیده بودم تا اینکه پلیس به خانهمان در دروازه غار ریخت، خواستم فرار کنم که پلیس شلیک کرد و هر دو پایم زخمی شد.
- در آن سن و سال چند تا زورگیری کرده بودی؟ در دادگاه نزدیک به 30 مالباخته مرا شناسایی کردند.
- رضایت دادند؟ رضایت نگرفتهام.
- پس از دستگیری چه حکمی برایت صادر شد؟ ابتدا برایم حکم محاربه و اعدام صادر شد اما به خاطر اینکه 16 سال بیشتر نداشتم، در دادگاه تجدیدنظر به من تخفیف داده شد و به 6 سال حبس محکوم شدم.
- پس توبه گرگ مرگ است؟! سکوت
- چند وقت است که از زندان آزاد شدی؟ چند ماهی است که از زندان آزاد شدم.
- آزاد شدی یا مرخصی گرفتی؟ مرخصی گرفتم.
- چطور موفق به گرفتن مرخصی شدی؟ خانوادهام 30 میلیون تومان به یک نفر دادند تا سند خود را برای آزادی من به ضمانت بگذارد و من بوسیله آن، آزاد شدم.
- 30 میلیون تومان برای ضمانت گذاشتهای اما راضی نشدی تا رضایت طعمههایت را بگیری؟! سکوت.
- برای چند روز مرخصی گرفته بودی؟10 تا 12 روز.
- پس چرا به زندان برنگشتی؟ سکوت.
- در زمان مرخصی هم که باز زورگیری کردی؟ سرقت نکردم.
- اما از سوی مالباختههایت تو را شناسایی کردهاند؟ بدون پاسخ.
- این بار چگونه دستگیر شدی؟ چند روز پیش با برادرم به نام حمید 26 ساله و دو تا از بچهمحلهایم به نام نقی و مهدی، در یک خانه مجردی در پاکدشت، به اتهام زورگیری و کیفقاپی دستگیر شدم.
- چه احتیاجی به خانه مجردی آن هم در پاکدشت داشتید؟ مگر خودتان خانه ندارید؟ سکوت.
- در سال 90 هم از کانون فرار کردی؟ سال 90 بود که از کانون فرار کردم؛ حدود یک ماه بیرون بودم که دوباره دستگیر شدم و به کانون انتقال یافتم.
- چرا زورگیر شدی؟ نمیدانم؛ شاید به خاطر محلهمان و بچههای محل که بیشترشان دزد یا کیفقاپ هستند.
- صورتت چرا زخمی است؟ در دعوا و درگیری ایجاد شد. سال 89 بود که با یکی از بچههای محل به نام حمید درگیر شدم که او با چاقو ضربهای به صورتم زد.
- پس اهل دعوا و درگیری هم هستی؟سکوت.
- چرا بدنت زخمی است؟ داخل زندان اقدام به این کار کردم. چون دیگر تحمل رفتن به زندان را ندارم.
- تحمل رفتن به زندان را ندارید و باز این همه دنبال کار خلاف هستید؟ سکوت.
- از پروندههای دیگرت بگو؟ چند نفر از دوستانم توسط پایگاه ششم به اتهام زورگیری دستگیر شدند و آنها مرا به عنوان عضو گروهشان معرفی کردند.
- چرا در پلیس امنیت پرونده دارید و به دنبال شما است؟ سکوت.