با انتشار خبر اجرای حکم قصاص آرمان عبدالعالی که در نوجوانی دوست خود را به قتل رسانده بود، بسیاری از مخاطبان نسبت به ان واکنش نشان داده و نظرات مثبت و منفی خود را اعلام کرده اند.
در این مطلب سعی داریم تا جزئیات این خبر و ماجرای قتل و رسیدگی به پرونده را بررسی نماییم.
ماجرای قتل غزاله
آغاز این جریانات و شروع رسیدگی به پرونده غزاله از سال 1392 بود.
وقتی که ناپدید شدن غزاله از سوی خانواده اش اعلام شد و مشخص شد آخرین بار، غزاله هجده ساله به خانه دوستش که پسری 17 ساله بود رفته بوده و آخرین تماس ها و پیامک ها در گوشی غزاله نیز مربوط به آرمان بوده است.
در نهایت پس از بررسی ها، آرمان به عنوان مظنون دستگیر شد و پس از چند روز به قتل غزاله اعتراف کرد و بازداشت شد. چند مدت بعد، وی منکر قتل شد و گفت آن روز از غزاله خواستم برای صحبت و خداحافظی به خانه ما بیاید چون می خواست برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود.
آرمان همچنین بیان نمود: چون او را دوست داشتم و نمی خواستم برود سر این موضوع با هم بحث کردیم اما او از پله ها پرت شد و سرش به لبه پله خورد، من هم ترسیدم و جسدش را در یک چمدان گذاشتم و در سطل زباله خیابان انداختم.
بعد از اعترافات آرمان تلاش برای پیداکردن جسد آغاز شد اما هیچ جسدی پیدا نشد و همانطور که بیان شد، آرمان نیز اعترافات خود را پس گرفت و منکر این موضوع شد.
او برای انکار نقش خود در کشتن غزاله گفت: غزاله به خانه ما آمده بود که موقع بازگشت در راه پله پایش لیز خورد و روی پله ها افتاد و جانش را از دست داد. من هم ترسیده بودم، او را بلند کردم و در یک چمدان گذاشتم و نزدیکی سطل زباله رها کردم. من غزاله را نکشتم.
اما در نهایت همه چیز بر علیه آرمان بود و اعتراف دروغ وی راه به جایی نبرد و در حالی که وی در آستانه 18 سالگی بود، در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد. رای صادرشده مورد تایید دیوان عالی کشور قرار گرفت و پرونده برای اجرای حکم آماده شد.
البته در ادامه مادر غزاله اعلام کرده بود که اگر آرمان محل دفن جسد را بگوید، از خون وی می گذرد که این اتفاق نیوفتاد.
باز هم با مدارک جدید یافت شده، آرمان به پای میز محاکمه رفت و در شعبه ۵ مورد محاکمه قرار گرفت و در پی آن، مجددا اعلام کرد که قتل کار او نیست و نمی داند جسد کجاست و ممکن است غزاله زنده باشد.
روند رسیدگی به پرونده ادامه داشت تا اینکه در آخر قضات دادگاه کیفری استان تهران وارد ماجرا شدند و آرمان، قاتل شناخته شد و برای بار دوم به قصاص محکوم شد. این حکم دوباره در دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفت.
در ادامه لازم به توجه است که اتهام دیگری نیز متوجه آرمان شده بود و خانواده غزاله، به دلیل پنهان کردن جسد دخترشان نیز علیه وی شکایت کرده بودند. این اتهام به این دلیل بود که پلیس نیز نتوانسته بود جسد وی را پیدا کند و خانواده غزاله درباره اخفای جسد از سوی متهم، شکایتی در شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت مطرح کردند.
این بخش از پرونده که به اخفای جسد مرتبط بود نیز به شعبه ۱۱۵۴ دادگاه بعثت فرستاده شد و در نهایت، سه ماه و یک روز حبس برای آرمان در نظر گرفته شد.
جزئیات اظهارات اعلام شده در دادگاه ها
با توجه به اینکه برای رسیدگی به این پرونده دو دادگاه تشکیل شد، مشخص می شود که اظهارات و بیانات زیادی در آن دو بوده که نمی توان به تمامی آن ها پرداخت.
در دادگاه اول او اختیاری نماینده دادستان گفت: آرمان در سال ۹۲ دختری به نام غزاله را به قتل رسانده است و همه مدارک موجود در پرونده این موضوع را ثابت میکند. او به قتل اعتراف کرده و به یکی از دوستانش هم گفته مرتکب قتل شده است اما از آن جایی که جسدی از غزاله پیدا نشده است، در پرونده شبهه ایجاد شد.
نماینده دادستان نیز در رابطه با پس گرفتن رای دو نفر از قضات بیان نمود: آن ها رای خود را پس نگرفتند و به دلیل اینکه وکیل سابق مقتول مدعی شده بود مدارک جدیدی در پرونده پیدا شده خواستار بررسی بیشتر پرونده شدند.
دو موضوع به عنوان مدرک جدید مطرح شد؛ یکی دفترچه بیمه غزاله بود و دیگری تمدید مرخصی دانشگاه او. هر دو مورد به دقت مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که هیچ کدام دلیلی بر زنده بودن غزاله نیست. ما همچنان با توجه به مدارک موجود در پرونده بر مجرم بودن متهم اصرار داریم.
سپس پدر و مادر مقتول در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. پدر غزاله در توضیح تمدید دفترچه بیمه دخترش گفت: همسر من بیمه خویش فرماست؛ غزاله را هم خودش بیمه کرده بود. بعد از قتل غزاله وقتی همسرم برای واریز حق بیمه و تمدید دفترچه رفته بود، به صورت اتوماتیک دفترچه غزاله هم تمدید شده بود. این مسئله پیچیده نبود که به عنوان مدرک جدید عنوان کردند.
من باور نمی کنم دخترم مرده است!
مادر غزاله نیز در پاسخ به چرایی تمدید مهلت دانشگاه اعلام کرد: غزاله از دانشگاه مرخصی گرفته بود؛ می خواست در خارج از کشور درس بخواند و برای این کار آماده می شد اما این اتفاق افتاد. وقتی از دانشگاه با من تماس گرفتند و گفتند مرخصی غزاله تمام شده و او برنگشته من موضوع را تعریف کردم و گفتم باور نمی کنم دخترم مرده است.
آن ها هم از سر دلسوزی گفتند یک ترم دیگر تمدید می کنند. آن ها به خاطر ناراحتی من چنین کاری کردند. مدرک جدیدی وجود نداشت؛ خواستند که من را آرام کنند. بعد از حادثه من روزهای سختی را گذراندم. تا زمانی که آرمان به قتل غزاله اعتراف کند، من در خیابان ها دنبال دخترم می گشتم. ساعت ها در خیابان با ماشین می رفتم که دخترم را پیدا کنم. به هر دختری که شبیه غزاله بود می رسیدم، جلویش را می گرفتم. من خیلی سختی کشیدم.
پس از آن، وکیل اولیای دم در جایگاه قرار گرفت و بیان نمود: متاسفانه وکیل سابق متهم در این پرونده کارهایی کرد که پرونده با چالش رو به رو شود. ما بر اساس مدارک پرونده درخواست صدور حکم قانونی را داریم.
انکار اتهام قتل عمدی!
در ادامه جلسه دادگاه، آرمان در جایگاه متهم قرار گرفت و از خود دفاع کرد. او بیان نمود: من قتل عمدی را قبول ندارم. من و غزاله مشکل خاصی با هم نداشتیم. او به خانه ما آمد و با هم صحبت کردیم و بعد رفت. من صدایی شنیدم، وقتی در را باز کردم، غزاله را دیدم که در راه پله افتاده است. خیلی ترسیدم. او را به داخل خانه کشیدم و بعد سعی کردم کمکش کنم. آنقدر ترسیده بودم که نمی دانستم چه می کنم. من خیلی بچه بودم. غزاله را داخل کیسه گذاشتم. متوجه شدم نفس می کشد اما ترسیده بودم و فقط می خواستم او را از خانه دور کنم. بعد کیسه را به نزدیکی سطل زباله اطراف پارک ملت بردم.
وی در پاسخ به سوال قاضی که: “چرا با اورژانس تماس نگرفتی؟ چرا جسد را به چندین متر آن طرف تر از خانه بردی؟” بود، بیان کرد: به فکرم نرسید با اورژانس تماس بگیرم. من بعد متوجه شدم که باید با اورژانس تماس می گرفتم و جسم غزاله را هم از ترس به کمی دورتر بردم. من اصلا متوجه کارهایم نبودم.
قاضی پرسید: لکه های خون روی دیوار، کاغذ دیواری دستگیره کمد و جاهای دیگر خانه شما بوده است. اگر غزاله خارج از خانه افتاده بود و تو او را به داخل آوردی، چرا این خون ها در خانه بود. آرمان پاسخ داد: من دقیقا نمی دانم از چه صحبت می کنید و من در جریان نیستم.
قاضی دادگاه همچنین پرسید: چرا به دوستت گفته ای که غزاله را کشته ای؟ اگر تو واقعا این کار را نکرده بودی، چرا این حرف را به او زدی و درخواست کمک کردی.
متهم گفت: من اول گفتم غزاله زمین خورده؛ حرفم را باور نکرد. بعد گفتم دعوا کردیم؛ باز باور نکرد و بعد گفتم او را کشتم که حرفم را باور کند و کمک کند. سپس ادامه داد: من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم. در مدتی که با هم دوست بودیم، سه بار با هم دعوا کردیم. یک بار من پیش قدم شدم که آشتی کنم و دو بار غزاله پیش قدم شد. آن روز هم مشکلی با هم نداشتیم و او خداحافظی کرد و رفت و بعد این اتفاق افتاد.
غزاله: از دست آزارهای آرمان خسته شده ام!
قاضی افزود: از غزاله نامه ای به جا مانده که در آن به تو اشاره کرده و گفته از دست آزارهای تو خسته شده است. در این باره چه می گویی؟ آرمان اظهار کرد: من نمی دانم آن نامه چیست. من و غزاله هیچ مشکلی با هم نداشتیم.
او همچنین در پاسخ به اینکه چرا در ابتدا به قتل وی اعتراف کرده بیان نمود: بعد از بازداشت به من خیلی سخت گذشت. مدام به من می گفتند پدر و مادرت در اتاق بغلی هستند و بازجویی می شوند و من اذیت می شدم به همین دلیل اعتراف دروغ کردم.
حکم قصاص آرمان اجرا شد!
در نهایت به گزارش یاسا به نقل از خبرگزاری مهر، پس از بررسی پرونده و گذشت چند سال از وقوع آن، با تقاضای قصاص و عدم گذشت خانواده غزاله شکور، حکم قصاص آرمان عبدالعالی متولد ۱۹ اسفند ۷۴ که از سال ۹۲ در زندان به سر می برد، صبح روز چهارشنبه ۳ آذر 1400 در زندان رجایی شهر اجرا شد.
رای صادره نیز مورد فرجام خواهی قرار گرفت و دیوان عالی کشور هم دادنامه رای صادره را در تاریخ ۳۰ تیرماه ۹۵ تایید کرد.
همانطور که پیش تر نیز در متن بیان شد، محکوم علیه در چند مرحله از رای صادره تقاضای اعاده دادرسی نمود، دیوان عالی کشور در دادنامه ای مورخ ۱۹ بهمن ۹۸ با توجه به طرح برخی ابهامات از سوی مشاور دادگاه (امکان حیات غزاله شکور)، رای صادره را نقض نمود و جهت رسیدگی به شعبه هم عرض دیگری در دادگاه کیفری یک تهران ارجاع داد.
اعتراض وکلای آرمان حتی پس از موضوع دانشگاه و دفترچه بیمه!
شعبه مذکور، بعد از اینکه تمامی تشریفات قانونی طی شد و دفاعیات متهم به استماع رسید، به روشی که در متن بیان شد، رفع ابهام شد و پس از حل شدن موضوع تمدید مرخصی تحصیلی و دفترچه درمانی مقتول توسط والدین او، بر اساس دادنامه مورخ اول مهر سال ۹۹ نامبرده به قصاص نفس محکوم شد.
اما به دلیل اینکه دوباره وکلای مدافع آرمان اعتراض کردند، پرونده برای رسیدگی فرجامی به دیوان عالی کشور ارجاع داده شد که دادنامه صادره مورد تأیید قرار گرفت و پرونده در تاریخ ۱۳ اسفند سال ۹۹ به واحد اجرای احکام ارسال شد.
احراز برخورداری کامل آرمان از سلامت روانی!
در پرونده های قتل اگر قاتل بالای ۱۸ سال سن داشته باشد و بگوید که جنون دارم دادگاه او را برای معاینه سلامت روان به پزشکی قانون معرفی می کند ولی اگر در پرونده ای قاتل زیر ۱۸ سال داشته باشد، باید سلامت روان وی در پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گیرد و اثبات شود.
در این پرونده نیز که قاتل در زمان ارتکاب جرم ۱۷ سال و ۱۱ ماه و ۲۳ روز سن داشته، با وجود این که وی صرفا ۷ روز از ۱۸ سال کمتر داشته است، اما وفق مقررات و قوانین قضائی موجود، هشت روز بعد از ارتکاب قتل، در تاریخ ۲۰/۱۲/۱۳۹۲ به منظور آزمایش سلامت روانی به پزشکی قانونی معرفی می شود و سلامت روان وی مورد بررسی قرار می گیرد.
پس از آن، پزشکی قانونی در تاریخ ۱۷/۰۱/۱۳۹۳ اعلام می نماید که نامبرده در زمان ارتکاب جرم از سلامت کامل روانی برخوردار بوده و بر حرمت اعمال ارتکابی خود آگاهی داشته است و علامت خاصی مبنی بر وجود اختلال روانی که باعث فقدان کنترل اراده و قوه تمیز او می شود، مشاهده نشده است.
البته وضعیت مشارالیه دوباره در کمیسیون های پزشکی قانونی استان تهران مورد بررسی قرار گرفته بود که نتیجتا، کمیسیون روانپزشکی در تاریخ ۲۷/۰۸/۱۳۹۳ اعلام نمود که هیچگونه دلیلی بر وجود اختلال روانی که مانع قوه تمیز و تشخیص نام برده باشد، یافت نشده است.
قاتل بودن آرمان برای قضات شفاف است!
در پی این موضوع، قضات با توجه به مستندات و شواهد و مدارک، توانستند قاتل بودن آرمان عبدالعالی را احراز کنند و ادعاهای وی مبنی بر زنده بودن غزاله یا انکار قتل و غیره پذیرفته نمی شود.
نتایج آزمایش های دی.ان.ای از آثار خونی کشف شده در منزل متهم، اقرار صریح و مکرر وی مبنی بر کوبیدن سر مقتوله به دستگیره کمد و گوشه تخت و کوبیدن چندین باره میله بارفیکس به سر مقتوله و سپس قرار دادن جسد، داخل کیسه پلاستیکی و چسب زدن به کیسه و انداختن آن در سطل زباله شهرداری، هیچ تردیدی را برای این حکم و قاتل بودن آرمان به جا نمی گذارد.
علت وجود زمان زیاد تا اجرا شدن حکم قصاص
از زمان ارجاع پرونده به واحد اجرای احکام تا اجرای حکم، بیش تر از هشت ماه زمان برده است و علت این امر اصرار دستگاه قضائی برای برگزاری چندین جلسه ایجاد صلح و سازش بین اولیای دو خانواده بود که البته منجر به سازش نشد.
در این حین نیز خانواده مقتول بارها نسبت به تأخیر در اجرای حکم اعتراض نمودند و از آن جایی که مجرم هیچ نشانه ای از محل اختفا یا دفن جسد نداده است، احساسات خانواده مقتوله نیز بیش از پیش جریحه دار شده است و حتی بیان نموده بودند که اگر آرمان جای جسد غزاله را بگوید، از خون وی می گذرند.
ورود شورای حل اختلاف در خصوص رسیدگی به پرونده آرمان و غزاله
در رابطه با این موضوع، حجتالاسلام والمسلمین هادی صادقی رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور در زمان های گذشته در جمع خبرنگاران، در پاسخ به این سوال که آیا شورای حل اختلاف در خصوص پرونده آرمان عبدالعالی ورودی داشته است یا خیر، بیان کرد: بله؛ تلاش ها در این راستا ادامه دارد.
رئیس مرکز توسعه حل اختلاف کشور افزود: اولاً ما در مورد اینکه این فرد جرمی مرتکب شده یا خیر، نباید قضاوت کنیم؛ چرا که این پرونده جزئیات و مسائل مختلفی دارد که قضاوت را سخت می کند.
او همچنین اضافه کرد: ده ها قاضی در این پرونده ورود کردند و چند نوبت بررسی شده است. این پرونده دو نوبت به دیوان عالی کشور رفته و قضات دیوان عالی کشور پرونده را مجدداً بررسی کردند و قضات بدوی هم در دادسرا و هم در دادگاه کیفری موضوع را بررسی کردند و حکم دادند.
وی ادامه داد: ماده ۴۷۷ در خصوص این پرونده اعمال شده و مجدداً بررسی شده است. از لحاظ اتقان حکم تردیدی وجود ندارد و بر اساس شواهد موجود حکم قتل ظاهراً درست است.
آقای صادقی: طبیعتاً این قتل ناخواسته بوده و معلوم نیست که هدف قبلی داشته یا خیر؛ اما پیش آمده است و این جوان مرتکب این کار شده است.
او در رابطه با تحصیلات آرمان نیز گفت: آرمان عبدالعالی زمانی که به زندان می رود، در حال اخذ دیپلم بوده اما در زندان تا فوق لیسانس خود را نیز اخذ کرده است.