یکی از مسائلی که برای افراد، هنگامی که میخواهند از هم طلاق بگیرند و یا با هم ازدواج کنند و یا در طول زندگی مشترکشان پیش میآید و با آن مواجه میشوند، تعیین مقدار مهریه و اجرتالمثل و یا دریافت یا عدم دریافت آن و… میباشد. در این مقاله قصد داریم تا به این موضوعات نگاهی حقوقی داشته باشیم و ببینیم که اصلا با این موضوع چگونه باید برخورد شود و راه درست آن چیست.
پیش از هر چیزی لازم به ذکر است که در این مقاله از نظر شخصی خود نویسنده و تحقیقات وی در رابطه با حقوق زنان و برابری استفاده شده است.
منبع قانونی مهریه و اجرتالمثل و نفقه:
با استناد به ماده 1107 قانون مدنی، نفقه همه نیازهای متعارف و متناسب با وضعیت زن از جمله مسکن و البسه، غذا، اثاث خانه و هزینههای درمان و بهداشت و خادم در صورت نیاز وی و وجود بیماری و نقصان او را در بر میگیرد.
مهریه نیز در قانون مدنی، مواد 1078 تا 1101 را به احکام خود اختصاص داده است و در حالت کلی از هنگامی که عقد دائم صورت میگیرد، مهریه به طور کامل برای زن است و مالک آن محسوب میشود و هر زمانی که بخواهد از زمان انعقاد عقد دائم میتواند آن را مطالبه کند.
همچنین اجرتالمثل طبق ماده 336 قانون مدنی اینگونه تعریف شده است که هر زمان کسی با توجه به امر شخص دیگری کاری را انجام داده باشد که آن عمل طبق عرف در مقابل اجرت انجام میشده است، مستحق دریافت اجرت خواهد بود و در تبصره آن نیز آمده است که چنانچه زوجه کارهایی را که شرعا بر عهده وی نبوده و عرفا برای آن اجرتالمثل باشد را به دستور زوج و بدون قصد تبرع انجام داده باشد و این برای دادگاه ثابت شود، دادگاه مقدار اجرتالمثل را محاسبه کرده و زوج باید به زوجه، آن را پرداخت کند.
آیا دریافت حق طلاق، حضانت، خروج از کشور همراه با مهریه و سایر چیزها جایز است؟
بسیاری از فعالان حقوق زنان در ایران که به اشتباه میخواهند به بهانه برابری، طرف دیگر وزنه را برای خودشان سنگین کنند و نابرابریهایی را به نفع خودشان رقم بزنند و با این اقداماتشان فمینیسم را برای افرادی که از این جنبش اطلاع زیادی ندارند بدنام میکنند و باعث میشوند که اینگونه به ذهنشان متبادر شود که که یک فمینیست قصد دارد علاوه بر گرفتن حقوق برابر در مسئله ازدواج، حقوق مالی بیشتری را هم برای خودش داشته باشد و کلیه چیزهایی را که اسلام و نیز قانونگذار برایش در نظر گرفتهاند، علاوه بر حقوقش، مطالبه کند.
اما در اصل به عقیده بسیاری از فمینیستها که هدفشان رسیدن به برابری واقعی و نه سواستفاده از موقعیتشان میباشد، هدف اصلی جنبشهای برابریخواهانه، مطالبه حقوق کاملا برابر و عادلانه است. پس همانطور که گرفتن حق طلاق، حق حضانت فرزندان، حق خروج از کشور و… از حقوق طبیعی یک زن است که باید به او داده شود و در شروط ضمن عقد ذکر شود، در مقابل نیز باید بسیاری از حقوقی که صرفا به واسطه زن بودن به زوجه داده شده است نیز مطالبه نشود و بخشیده شود. مثلا اگر قرار است که حقوق مذکور برای وی به صورت برابر گرفته شود، باید در مقابل، مقدار مهریه بسیار کم تعیین شده و یا اصلا گرفته نشود چرا که در صورتی که فردی، هم بخواهد حقوقش را مطالبه کند و هم مهریه بالا درخواست کند، نوع جدیدی از نابرابری شکل میگیرد که اینبار، سنگینی وزنه نابرابری سمت زنان است و باعث نادیده شدن بسیاری از حقوق مردان میشود.
البته! لازم به ذکر است که مطالبه این برابری در صورتی ممکن است که زنان در اجتماع و اقتصاد نیز جایگاه برابری با مردان داشته باشند! این که هنوز هم در برخی جاها، یک زن و مرد با مقدار کار یکسان، میزان حقوقشان با هم متفاوت است و به زنان به بهانه سرپرست خانوار نبودن حقوق کمتری تعلق میگیرد، به این معنا است که همچنان راه زیادی را برای رسیدن به برابری واقعی در پیش داریم.
آیا گرفتن مهریه و نفقه واقعا حق زنان است؟
گرفتن مهریه از لحاظ شرعی و قانونی حق زن است، اما اگر بخواهیم شرعا این موضوع را دقیقتر بررسی کنیم، این موضوع در زمانی بیان شده بود که زنان در آن زمان، هیچگونه اختیاری از خود نداشتند و تنها وظیفه آنها رسیدگی به امور منزل و انجام وظیفه همسرداری و نیز فرزندآوری بود و مهریه تنها پشتوانه آنها محسوب میشد. اما با گذشت زمان شاهد آن هستیم که شرایط فعلی زنان با 1400 سال پیش بسیار متفاوت است و بسیاری از آنها، پا به پای مردان در اجتماع حضور داشته و جایگاه اجتماعی بسیار پررنگی را دارا هستند.
در رابطه با نفقه هم که از لحاظ شرعی و قانونی حق زن است، اما در صورتی که زوجه ریاست زوج را نپذیرد و در اموری که شرعا و قانونا باید از او اطاعت کند، نافرمانی کند، ناشزه محسوب میگردد و حقی برای دریافت نفقه ندارد.
در ادامه لازم به ذکر است که با توجه به این موضوع که بسیاری از زنان از لحاظ اقتصادی هم دارای استقلال کامل هستند، دیگر نیازی به گرفتن نفقه و مهر ندارند. همچنین بسیاری از آنها گرفتن نفقه را نوعی تحقیر محسوب میکنند چرا که همانطور که میدانیم، گرفتن نفقه در صورت تمکین حق زن است و اگر زن تحت هر شرایطی تمکین نکند و وظایف زناشوییاش را انجام ندهد، مستحق دریافت نفقه نیست و مرد هیچ وظیفهای در قبال پرداخت آن ندارد. همچنین از لحاظ شرعی نیز در صورتی که زوجه صغیره باشد و یا توانایی انجام مسائل خاص زناشویی را نداشته باشد و یا حتی زوج صغیر باشد، زوجه حقی برای دریافت نفقه ندارد.
پس بسیاری از زنان برابریخواه که حقی را برای آزادی انتخاب خود و بدنشان قائلاند و صرف تمکین کردن و برقراری رابطه زناشویی را وظیفه خود نمیدانند، گرفتن نفقه در قبالش را هم حق خودشان نمیدانند و با استقلال مالی سعی در ایجاد وضعیتی بهتر برای زندگی و ایجاد برابری در تمامی حالات زندگی مشترک دارند.
گرفتن مهریه در مقابل تمکین!
همانطور که دیدیم، در مقالهای که در رابطه با انواع طلاق بود و پیشتر در رابطه با آن صحبت کردیم، در صورتی که زن تمام مهریهاش را ببخشد هیچ وظیفهای برای تمکین هم نخواهد داشت و میتواند بدون تمکین طلاق بگیرد اما در صورتی که مهریهاش را مطالبه کند و از مرد بگیرد، باید در مقابل، با استناد به قانون، تمکین نیز انجام دهد و مرد میتواند برای عدم تمکین از وی شکایت کند.
در نهایت میتوان گفت که با توجه به گوناگونی سبک زندگی افراد، هر فردی تصمیم خاصی را برای زندگی و گرفتن یا نگرفتن حقوقش اتخاذ میکند و نمیتوان هیچکس را برای متفاوت بودن سبک زندگیاش مورد سرزنش قرار داد و محکوم کرد.
اما در حالت کلی به نظر میرسد که اگر ما خواستار ایجاد برابری بین زن و مرد در همه جایگاههای اقتصادی و اجتماعی و… هستیم، بهتر است که به طور واقعی و عقلانی برای رسیدن به این جایگاه تلاش کرده و فقط سعی در مطالبه یکطرفه حقوق خود و ایجاد نابرابریهای جدید نداشته باشیم.