تعداد کمی از افراد بالغ و پدر و مادرها هستند که از چالشها و سختیهای بالقوهای که طلاق بر فرزندان میگذارد، آگاه نیستند. تا کنون هزاران کتاب در رابطه با تاثیرهای مثبت و منفی طلاق بر کودکان نوشته شده است. خبر خوب این مطالعه در قیاس با مطالعات افسردهکننده این است که والدین، از طریق اقدامات خود نسبت به فرزندان و همچنین نسبت به یکدیگر، تأثیر زیادی بر نحوه اداره کودکان طلاق در کوتاهمدت و بلندمدت دارند. هیچ پدر و مادر درگیر طلاقی وجود ندارد که دچار استرس و نگرانی مضاعف در رابطه با تاثیر منفی کارهایشان بر فرزندان خود و ارتباط طلاق با آن ها، نباشند. با فهم چگونگی حداقلکردن جنبههای منفی طلاق برای کودکان، اطلاع از واکنشهای رایج کودکان به طلاق، تمرکز هر دوی پدر و مادر بر حفظ محبت و محیط پرورش کودک حین طلاق، والدین میتوانند به فرزندان خود برای تنظیم سبک زندگی جدیدشان کمک کنند. فشار گذاشتن بر والد دیگر برای همکاری و ارتباط به دلیل رشد صحیح کودک یا کودکان ضروی است، ولی میبایست در چهارچوب قانون، مودبانه و مثبت و همچنین با توجه به تواناییهای آن فرد برای ایفای نقش پدری یا مادری خوب برای آن کودک باشد.
بسیاری از والدین برای کمک به فرزندان خود در مقابله با درد عاطفی طلاق تلاش میکنند و به فرزندان خود زندگی با مادر و پدر در دو خانه مجزا را میآموزند. تعداد خیلی کمی از کودکان یا والدین درگیر با این مسئله یافت میشوند که زمان کافی را برای کنارهمبودن صرف میکنند. پدر و مادر با هم همکاری میکنند تا برنامههایشان را با یکدیگر هماهنگ نموده و و برنامهها و نیازهای بچهها نیز در رسیدگی به مسائل مربوط به زندگی کودکان پس از طلاق، تاثیرگذار خواهد بود.
امروزه دیگر در بسیاری از کشورهای جهان، طلاق، یک اتفاق غیرمعمول تلقی نمیشود. درحالی که کشورهای امریکای شمالی نرخ طلاق بالاتری در قیاس با دیگر کشورهای توسعهیافته یا درحالتوسعه دارند، هنوز هم برخی روندها و ارقام مشترک برای طلاق در جهان وجود دارد.
ارتباط طلاق
تخمین زده میشود که نرخ کلی طلاق در ایالات متحده حدود 51 درصد، در کانادا حدود 48 درصد، در ژاپن و استرالیا به ترتیب حدود 27 و 40 درصد، و در بریتانیای کبیر حدود 38 درصد است. تعداد طلاق در هر سال در بسیاری از مناطق رو به افزایش است، بنابراین پذیرش فرهنگی طلاق نیز بالارفته است.
تنها در ایالات متحده، هرسال حدود 5/1 میلیون کودک، طلاق را تجربه میکنند و این صرفا آماری است که توسط دادگاهها منتشر میشود. بسیاری موارد مثل طلاق پدرخوانده یا مادرخوانده در این آمار به حساب نمیآید، طلاق پدرخوانده یا مادرخوانده میتواند مشکل بزرگی برای کودک در ارتباط طلاق با آن ها تلقی شود، به ویژه اگر آن فرد در زندگی کودک، نقش حمایت کننده داشته باشد.
ارتباط با هر یک از والدین
شاید یکی از آسیب های طلاق و ارتباط طلاق با کودکان، عدم دخالت پدر و یا مادر در زندگی کودک، حین طلاق باشد. اگر والدین نتوانند نیازهای فرزندانشان را تامین کنند و به آن ها امنیت احساسی دهند، باید خطر آسیب روابطشان با کودکانشان را پذیرفته و بدانند که احتمال مشکلات رفتاری و احساسی در این کودکان بالاست.
لازم به ذکر است که :
- 40 درصد کودکانی که طلاق را تجربه کردهاند، در یک سال اول بعد از طلاق با پدر خونی خود ارتباط منظم نداشتهاند.
- معمولا کودکانی که تنها با یکی از پدر یا مادر زندگی میکنند، فقر را تجربه کردهاند، و احتمال همکاری آنها با باندها و فعالیتهای مجرمانه بالاست. همچنین غالبا از دبیرستان فارغ التحصیل نخواهند شد.
- کودکانی که نقش پدر یا مادر را در زندگی خود نداشتهاند، معمولا دچار رفتارهای پرخطر مثل بلوغ زودرس جنسی، کمبود اعتماد به نفس و همچنین تلاش برای جلب توجه کافی از دیگران خواهند شد.
- 75 درصد نوجوانان تحت درمان به دلیل سوء مصرف مواد، از خانوادههاییاند که تنها دارای یکی از نقشهای پدری یا مادری است.
- براساس مطالعات، کودکانی که تنها با یکی از والدین زندگی می کنند و با دیگری هیچ ارتباطی ندارند، بیشتر در خطر ابتلا به شرایط خاص سلامت مثل آسم ( ریسک بیش از 50 درصد) ، سردردها، مشکلات گفتاری، مشکلات یادگیری، اضطراب جدایی، و همچنین مشکلات رفتاری در مدارس قرار دارند.
- کودکانی که یک ارتباط مثبت، معمول و ثابت با هر دوی پدر و مادر دارند، براساس مطالعات اخیر کمترین مشکلات سلامتی، احساسی و رفتاری را خواهند داشت.
- کودکانی که هردوی پدر و مادرشان در فرآیند آموزش آنها در مدرسه مشارکت دارند، حتی اگر پدر و مادر جدا شده باشند، نرخ تحصیلات بالاتری داشته و نمرات بالاتری کسب میکنند و احتمال اخراج آن ها از مدارس به شدت کمتر است.
کاملا روشن است که مسئله ما تنها طلاق نیست، بلکه ارتباط طلاق با آن ها و اثراتی است که بر روی فرزندان میگذارد. به عبارت دیگر عدم مشارکت یا حذف پدر و یا مادر است که اثرات جدیای بر کودکان خواهد گذاشت. پدر و مادر باید با یکدیگر و همچنین با کودک همکاری کرده تا مطمئن شوند که ارتباطشان پس از طلاق نیز به استواری سابق باقی خواهد ماند.
ارتباط بین خواهرها و برادرها
در ارتباط طلاق با کودکان و در حین طلاق رابطه بین خواهرها و برادرها و حتی خواهران و برادران ناتنی نیز می تواند آسیب ببیند، همان طور که رابطه بین پدر و مادر و فرزندان تحت تاثیر قرار میگرفت. معمولا پدر و مادرها از فرزندان بزرگتر خود میخواهند که مراقب خواهران یا برادران کوچکترشان باشند و همین مسئله منجر به ایجاد خشم در فرزندان بزرگتر خواهد شد.
گاهی اوقات فرزندان کوچکتر نیز سعی میکنند نقش پدر یا مادر را ایفا کنند، اگر ببینند که پدر و مادر تحت تنشند یا این که نمیتوانند وظیفه پدری یا مادری خود را به خوبی انجام دهند. ضروری است که تا حد امکان روابط بین کودکان در خانواده به صورت طبیعی حفظ شود تا مجبور به ایفای نقشی که آمادگیاش را ندارند، نشوند. طبیعتا تنشهایی بین کودکان وجود خواهد داشت، به ویژه اگر یکی از آنها به شدت از طلاق والدین ناراحت و عصبی باشد، و تمایلی به همکاری یا وقت گذراندن با پدر و مادر نداشته باشد. باز نگه داشتن خطوط ارتباطی، صحبت مثبت درباره فرزندان و با آنها و تشویق آنها به ایفای نقش خواهر و برادری خوب برای یکدیگر، برای حفظ رابطه بین فرزندان ضروری است.