ادعای شرف یا به اصطلاح حقوقی اعاده حیثیت به این معناست که هرکس به هرنحو امور غیر واقع را به دیگری نسبت دهد به شکلی که این کار باعث پایمال شدن حقوق وی(اعم از مادی یا معنوی) بشود یا نه، به موجب قانون برای وی حقی در جهت اعاده ی حقوق ازدست رفته ایجاد شده تا به واسطه آن بتواند آثار جرم انگاری یا احتمالا محکومیت بلاوجه خود را زایل کند. توضیح بهتر این مطلب را در ماده 698 ق. م . ا میتوان دید:
ماده 698 :«هرکس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی یا مقامات رسمی به وسیله ی نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضاء یا بدون امضاء اکاذیبی را اظهار نماید یا به همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت راسا یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات رسمی تصریحا یا تلویحا نسبت دهد اعم از این که به طریق مزبور به نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر واقع شود یا نه علاوه بر اعاده حیثیت در صورت امکان ، باید به حبس از 2 ماه تا 2 سال و یا شلاق تا 74 ضربه محکوم شود»
اعاده حیثیت نیاز به شاکی خصوصی دارد پس با مراجعه به دادسرا و طرح شکایت علیه فرد مزبور میتوان به این کار مبادرت ورزید.
تفاوت اعاده حیثیت با اعاده حقوق اجتماعی
در قانون مجازات اسلامی شخصی که محکوم شده است در شرایط خاصی مشمول محرومیتهای اجتماعی میشود، اما با گذشت زمان معینی این محرومیتها از بین میرود.
آیا این موضوع هم عنوان اعاده حیثیت دارد یا خیر؟ اعاده حیثیت در علم حقوق و در مفاهیم اجتماعی در واقع مربوط به افرادی میشود که مرتکب جرم نشده و بیگناهند و بیگناهی آنها نیز اثبات شده است. به عبارت دیگر موضوع اعاده حیثیت در خصوص مجرمان مطرح نمیشود. درباره مجرمان وضعیت دیگری پیش میآید؛ وضعیتی که از آن تحت عنوان اعاده حقوق اجتماعی یاد میشود.
قانونگذار ارتکاب برخی از جرایم را موجب محرومیت مرتکبان آنها از حقوق اجتماعی دانسته است؛ محرومیتی که با گذشت مدت زمان مشخص از ارتکاب جرم یا اجرای مجازات از مجرم زدوده میشود. به عبارت دیگر مجرمانی که به دلیل ارتکاب جرایم خاص از حقوق اجتماعی خود محروم شدهاند با گذشت زمان خاصی مجددا دارای همان حقوق از دست رفته خواهند شد؛ بنابراین در اینجا اعاده حیثیت به آن معنایی که قبلا مورد توضیح قرار گرفت مفهوم پیدا نمیکند، بلکه حالت دیگری تحت عنوان اعاده حقوق اجتماعی مطرح میشود.
تفاوت اعاده حیثیت با عفو عمومی
- عفو عمومی ممکن است قبل از هر محکومییتی اعطاء شود در صورتیکه در اعاده حیثیت باید یک محکومیت قطعی وجود داشته باشد. بعلاوه غیر از موارد استثنایی لازم است که مجازات اصلی کاملاً به موقع اجرا گذارده شده باشد.
- اعاده حیثیت عطف به گذشته نمیشود تا موجب فراموشی جرمی که ارتکاب شده بشود تنها اثر آن نسبت به آینده است و موجب میشود که آثار قضائی بعضی از نتایج محکومیت را قطع کند.
- علل تأسیس این دو نهاد یعنی اعاده حیثیت و عفو عمومی یکسان نیست زیرا هدف اعاده حیثیت این است که محکوم را در اصلاح کردن خود تشویق نماید و سیرت نیک او را پس از انقضاء مجازات پاداش دهد اعاده حیثیت باعث احیاء اخلاقی شخصی میشود که در معرض محکومیت عادلانه قرار گرفته و شایستگی او را برای خدمت به اجتماع فراهم میسازد. البته اعاده حیثیت جزائی را نباید با اعاده حیثیت تجاری اشتباه کرد موضوع اعاده حیثیت تجاری این است که آثار ورشکستگی را قطع نماید و غیر از موارد استثنائی(مانند قوانین 1925 و 1921) واجد اثر جزائی نمیباشد همینطور نباید آن را با اعاده حیثیت انتظامی که بعضی از قوانین آن را پیش بینی نمودهاند اشتباه نمود.
طرح شکایت افترا
کسانی که قربانی طرح شکایت واهی شدهاند و حیثیت آنها لکهدار شده است، معمولا به دنبال راهی هستند که به بهترین روش ممکن حیثیت خود را احیا کنند و افترازننده را به سزای عمل خود برسانند.
شخصی که از او شکایت بیدلیل شده است چگونه میتواند از حیثیت لکهدارشده خود دفاع کند؟ چنین شخصی میتواند با طرح شکایت افترا علیه شخصی که این شکایت غیرقانونی را مطرح کرده است برای اعاده حیثیت خود تلاش کند.
یعنی فرد بعد از اثبات بیگناهی خود میتواند طبق ماده 697 قانون مجازات اسلامی به عنوان مفتری شخص شاکی را تعقیب کند. معمولا در این خصوص شخص با طرح شکایت افترا به دادسرا، تقاضای تعقیب، تحقیق و محکومیت مفتری را میکند. در همین راستا مفتری احضار میشود و دفاعیات خود را ارایه میدهد؛ اما در صورت با اثبات سوء نیت وی، کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به اتهام مربوط به دادگاه عمومی جزایی ارسال میشود.
اعاده حیثیت در قانون مجازات اسلامی جدید
قانون جدید مجازات اسلامی پس از رفت و آمدهای بسیار در مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بالاخره برای اجرا به دولت ابلاغ شده است.
در قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 مجازاتها به 5 دسته حدود، قصاص، دیات، تعزیرات و کیفرهای بازدارنده تقسیم شده بودند. در قانون جدید، قسم آخر مجازاتها (یعنی مجازاتهای بازدارنده) حذف شد و سه بخش حدود، قصاص و دیات نیز مورد تغییر و بازبینی قرار گرفت. با وجود این اتفاقات در بخش تعزیرات تحولی صورت نگرفت و از آنجا که اعاده حیثیت در بخش تعزیرات پیشبینی شده است در این باره تحولی صورت نگرفت و اعاده حیثیت به همان وضع سابق باقی ماند.
در رویه قضایی ما اصولا محاکم خسارات معنوی ناشی از جرم را مورد توجه قرار نمیدهند و در خصوص آنها حکم صادر نمیکنند؛ متاسفانه در خصوص مطالبه خسارات معنوی ناشی از ارتکاب جرم، رویه قضایی ما ساکت است و با اینکه قانون مسئولیت مدنی در این مورد صراحت دارد، رویه قضایی هیچگونه واکنش مثبتی بروز نداده است؛ بنابراین با نگاه به رویه قضایی متوجه میشویم که درباره این دسته از خسارات از سوی دادگاهها حکمی صادر نمیشود.
برای اعاده حیثیت شخصی که با طرح شکایت کیفری واهی اعتبار او در جمع خویشان و آشنایان لکهدار شده است، دو راه وجود دارد؛
- اولین راه طرح شکایت افتراست. در صورتی که وقوع این جرم ثابت شود، مفتری که شکایت واهی مطرح کرده است مجازات خواهد شد و بدین ترتیب حیثیت لکهدار شده شهروندان جبران میشود.
- راهکار دیگری که برای جبران خسارت چنین اشخاصی وجود دارد، جبران خسارت معنوی آنهاست.
در ماده 1 قانون مسئولیت مدنی تاکید شده است: هرکس بدون مجوز قانونی عمدا یا در نتیجه بیاحتیاطی به جان یا سلامتی یا مال یا آزادی یا حیثیت یا شهرت تجارتی یا به هر حق دیگر که به موجب قانون برای افراد ایجاد گردیده، لطمهای وارد نماید که موجب ضرر مادی یا معنوی دیگری شود مسئول جبران خسارت ناشی از عمل خود است.
چنانکه معلوم است ضرر معنوی به صراحت در این ماده از قانون مسئولیت مدنی قابل جبران اعلام شده است و این ماده میتواند مستندی برای دادگاهها باشد تا با صدور رای به جبران خسارت معنوی وارد شده به شهروندان، از آنها در مقابل طرح شکایتهای واهی و بدون پشتوانه حمایت شود. اما رویه قضایی تمایل چندانی به صدور رای به جبران خسارت معنوی از کسانی که با طرح شکایت واهی خسارت دیدهاند وجود ندارد.