از جمله مسائل مهمی که در قانون مجازات اسلامی به آن اشاره شده است تشخیص حق الله و حق الناس است.
ماده 290 قانون اصلاح موادی از قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 16/6/1361 اینگونه تعریف شده است که «در جرایم و اموری که جنبه حقاللهی دارند محاکمه مرتکب، حتماً بایستی با حضور متهم صورت گیرد…»
در قانون مجازات اسلامی که سابقا وضع شده بود مقرر میدارد: «در حق الناس تعقیب و مجازات مجرم، متوقف بر مطالبه صاحب حق یا قائم مقام قانونی اوست»، وارد حقوق کیفری شد و پس از آن به صورت گستردهای در قوانین شکلی و ماهیتی مورد استفاده قرار گرفت؛ ولی در قانون هیچوقت تعریفی از حقالله و حقالناس و قانونی که بتوان این دو را تفکیک کرد ارائه نشده است.
هر چیزی که ذاتا معصیت خدا و بالعرض تجاوز به حقوق افراد باشد، حق الله و هر چیزی که برعکس این باشد حقالناس است.
به هر حال از جهت اینکه شهادت شاهد به عنوان اثبات دعوی یک شخص، او را در مقابل افکار عامه قرار میدهد یا شهادت او در قبال یک شخص او را صرفا در مقابل همان شخص قرار میدهد (شهادت) به حق الله و حقالناس تقسیم میشود که هر کدام شرایط خود را دارد.
حق الله چیست؟
حق الله دستورات و تکالیفی است که فقط مربوط به خود انسان و خدای خود است و پای هیچ فرد دیگری در میان نیست. مانند نماز و انجام عبادات واجبی که خدا دستور داده و یا اجتناب از نجاسات و آنچه که حرام است و خداوند آنها را نهی کرده است؛ مثل خوردن چیزهای حرام و یا دروغ گفتن و یا ریا و …
حق الناس چیست؟
در مورد حقالناس میتوان گفت که حقالناس عبارت است از حقوق متقابل میان افراد که این حقوق روابط انسانها و جوامع را در مناسبتهای مختلف اعم از سیاسی، فردی، اجتماعی، اقتصادی، حکومتی، مذهبی، فرهنگی، بینالمللی قانونمند میکند.
این حقوق را که خداوند واجب کرده است برای تأمین آسایش فردی و اجتماعی و اصلاح امور و جامعه انسانی است. باید در نظر داشت که مسئله حقالناس در محورهای مختلف مطرح است. مانند حقوق حق پدر و مادر به فرزند، حق فرزند به پدر و مادر، حقوق زن و شوهر (حقوق خانوادگی) حقوق برادری و حقوق اجتماعی.
موارد حق الناس در امور کیفری
الف) حدود: حدود الهی که شامل قذف (نسبت دادن زنا و یا لواط به دیگری) و حد سرقت میشود.
قذف یعنی نسبت دادن زنا یا لواط به شخص دیگر. بعضی میگویند که قذف از حقوق مشترک بین حقالله و حقالناس است. زیرا برای قضاوت کردن در مورد قذف باید مقذوف (کسی که به او نسبت قذف داده شده است) دعوا را مطرح کند و نیز با عفو مقذوف این حد ساقط میشود.
بعضی از نظرات هم بر حق الناس بودن آن دلالت دارند. در مورد حد سرقت،نظر اکثریت بر این است که این حد هم حقالله است و هم حقالناس که جنبه حقالناسی آن بر جنبه حقاللهی آن اولویت دارد.
ب) تعزیرات: تعزیر در باب حقالناس در خصوص مواردی است که کسی مورد اذیت و آزار روحی و معنوی قرار گرفته باشد. اگر فردی را به زنا متهم کردند، حد دارد. ولی اگر کسی فقط دشنام و ناسزا بگوید، مستحق تعزیر است. به دلیل اینکه میزان حد را شرع تعیین کرده است و میزان تعزیر در قانون تعیین شده است.
اکثر جرائم جنبه حق الناسی دارند که بعضی از آنها در شرع ذکر شده است. مانند افترا، توهین و اهانت و فحاشی که شامل آن میشود.
ج) قصاص: قصاص به دو بخش تقسیم میشود: یکی قصاص نفس و دیگری قصاص عضو.
قصاص نفس و قصاص عضو هر دو از حق الناس هستند، چون متعلق و صاحب آنها مردم اند و این حق نیز قابل اسقاط است.
د) دیات: باید گفت که دیه از حقالناس است، چون صاحب حق در آن، عبد (منظور انسان) است و حق دیه متعلق به عبد میشود. از طرف دیگر، اسقاط آن هم به دست مجنیعلیه یعنی انسان است و ارتباطی به جنبه حق اللهی ندارد.
کدام جرایم در قانون مجازات حق الناس و حق الله هستند؟
با توجه به تقسیم بندی های قانون مجازات اسلامی میتوان بیان کرد که تمامی جرایم مستوجب حدی به غیر از قذف و سرقت حق الله و همه دیات و قصاص (اعم از قصاص عضو و قصاص نفس) حق الناس هستند.
جرایم تعزیری مانند رابطه نامشروع مادون زنا حق الله هستند و جرایمی مانند افترا و توهین حق الناس میباشند.