شجاعت مرد جواهرفروش کافی بود تا دزد هفتتیرکش پشت کرکرههای بسته مغازه زندانی شود و چارهای جز تسلیم نبیند.
وقتی ساعت 5/12 ظهر سیام اردیبهشت ماه سال جاری سرقت مسلحانهای از یک طلافروشی در منطقه فلاح تهران رخ داد، مأموران در تحقیقات میدانی خود پی بردند یک مرد هفتتیرکش وقتی در داخل مغازه تیراندازی کرده است با سرعت عمل همسایهها و کشیدن کرکره در آنجا حبس شده و موفق به فرار نشده است.
به این ترتیب دزد مسلح بازداشت شد و با دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ناحیه 34 تهران برای افشای اقدامات مسلحانهاش در اختیار تیمی از اداره یکم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
در ابتدای تحقیقات مرد جواهرفروش به افسر بازجو گفت: ساعت 12:20 ظهر بود که این مرد وارد مغازهام شد و خواست یک سرویس طلا را به او نشان دهم در حالی که پشت خود را به وی کرده بودم ناگهان از پشتسر تپانچهاش را روی سرم گذاشت و تهدید به شلیک کرد. ترسیده بودم اما از غفلت وی هنگام سرقت طلا و جواهرات از داخل پیشخوان استفاده کردم و با او درگیر شدم.
همان لحظه ماشه را چکاند و گلولهای به شیشه ویترین مغازه برخورد کرد و کل آن فرو ریخت و همین باعث شد همسایهها متوجه سرقت مسلحانه شوند. آنها ابتدا اقدام به بستن کرکره آهنی کردند و در حالی که دزد در نزدم حبس شده بود پلیس را در جریان قرار دادند. از شانس من تپانچه این دزد پشت پیشخوان افتاده بود و نتوانست مرا تهدید کند.
دزد 34 ساله که سعید نام دارد نیز در بازجوییها گفت: من با تپانچه به طلافروشی واقع در خیابان سجاد شمالی رفته و یک سرویس طلا انتخاب کردم. بعد از اینکه مغازهدار سرگرم کار شد، تپانچهام را از داخل کیف بیرون کشیده و پشت سرش گذاشتم. با وجود تهدید من، طلافروش درگیر شد که زمین خوردم و در کشمکش بین من و مغازهدار یک گلوله شلیک شد و با شکستن شیشه همه متوجه ماجرا شدند و…
با اعترافات این دزد مسلح مخفیگاه سعید در فلاح و میدان بهاران شناسایی و مأموران در بازرسی از آنجا خود را با مدارکی روبهرو دیدند که نشان میداد دزد مسلح تبهکاریهای دیگری نیز داشته است.
وقتی زن جوانی که مدارکش در خانه سعید پیدا شده بود احضار شد، نزد مأموران گفت: این مرد خودش را مأمور ارگانهای دولتی معرفی کرد و با ادعای داشتن ارتباطات نزدیک با برخی از مسئولان و اعضای خانواده آنها اقدام به کلاهبرداری از من کرده است.
زن جوان ادامه داد: از چندین ماه پیش با سعید آشنا شدم و در این مدت وی بارها ادعا کرد که اگر کاری دارم به وی مراجعه کنم چون افراد زیادی را در ارگانهای مختلف میشناسد.
در فروردین ماه امسال من تصادف سختی با خودرویم داشتم و به همین خاطر مجبور به فروش آن شدم. از آنجایی که سعید چندین بار ادعا کرده بود یکی از بستگان نزدیکش در یکی از شرکتهای خودروسازی دارای پست مدیریتی است از وی برای تحویل یک خودرو تقاضای کمک کردم و او نیز ادعا کرد که میتواند در کوتاهترین زمان و با شرایط مناسب اقدام به تحویل یک خودرو از شرکت خودروسازی برای من کند و به این بهانه پول حاصل از فروش خودرو را از من تحویل گرفت.
زن جوان به کارآگاهان گفت: در روز تحویل پول سعید به در خانه ما آمد و کیف خود را باز و یک تپانچه را به من نشان داد و گفت که او با برخی از مسئولان و اعضای خانوادههای آنها ارتباط نزدیکی دارد و پس از آن مدعی شد که خودرو را در کمترین زمان از شرکت خودروسازی تحویل گرفته و به من تحویل خواهد داد اما پس از آن دیگر هیچ خبری از وی نشد.
سعید که با مواجهه حضوری با زن جوان چارهای جز اعتراف و بیان حقیقت نداشت، پذیرفت که وی را هدف حیلهگریهای خود قرار داده است. مرد مسلح وقتی لو داد که تپانچه را در ازای 11 میلیون تومان از مردی در منطقه گوهردشت کرج خریده است. کارآگاهان بلافاصله مخفیگاه این مرد را شناسایی کردند و روز 6 خردادماه وی را نیز به دام انداختند.