تاجر آهن زیر شکنجههای آدمربایان مجبور شد با برادرش تماس بگیرد و برای آزادیاش درخواست یک میلیارد تومان کند اما وقتی برادرش بدقولی کرد، دست بهکار شد تا هر طور شده از اسارت گروگانگیران فرار کند. چند روز پیش وقتی تلفن تاجر 35 ساله زنگ خورد، آن طرف خط مردی بود که خودش را مهرداد معرفی کرد و مدعی شد یک محموله آهن برای فروش دارد. تماسهای تلفنی ادامه داشت و در نهایت تاجر آهن با مهرداد بر سر قیمت محموله به توافق رسید و برای انجام معامله با او قرار گذاشت. محل قرار یکی از خیابانهای پایتخت بود. آن روز تاجر آهن سوار خودروی مهرداد شد و با هم به سمت حاشیه تهران حرکت کردند. دقایقی بعد هردو وارد سولهای شدند اما تاجر آهن خبر نداشت که حادثهای شوم در کمینش است.
24 ساعت بعد، مرد تاجر درحالیکه سر و صورتش زخمی بود راهی اداره پلیس شد. وی وحشتزده به مأموران گفت که دقایقی قبل از مخفیگاه آدمربایان فرار کرده است. او گفت: وقتی برای بازدید محموله آهن به همراه فروشنده به داخل سوله رفتم، ناگهان مردی به سمتم حمله کرد. او و همدستش دست و پایم را با طناب بستند. آنجا بود که متوجه شدم همه اینها بهانهای بوده تا مرا به آنجا بکشانند. 24 ساعت در سوله زندانی بودم و در این مدت مردان آدمربا که دو نفر بودند مدام مرا شکنجه میکردند. حتی یکی از آنها با چاقو مرا زخمی کرد و آثار خون من هم در محل موجود است. وی ادامه داد: آدمربایان وقتی متوجه شدند که پولی همراهم نیست، با تهدید چاقو از من خواستند تا با خانوادهام تماس بگیرم و درخواست پول کنم. میگفتند درصورتی آزاد خواهم شد که یک میلیاردتومان پول بهحساب آنها واریز کنم.
من از ترس جانم مجبور شدم با برادرم تماس بگیرم و به دروغ به او بگویم که برای انجام یک معامله بزرگ نیاز به یک میلیارد تومان پول دارم. از برادرم خواستم تا پول را بهحساب همان مرد گروگانگیر که در اختیارم قرار داده بود واریز کند اما برادرم بدقولی کرد و پولی بهحساب آنها نریخت. میدانستم که آدمربایان فقط در ازای دریافت پول آزادم میکنند و اگر به خواستهشان نرسند جانم در خطر است.
در چنین شرایطی از آدمربایان خواستم تا آزادم کنند. با چربزبانی به آنها وعده دادم که بلافاصله پس از آزادی پول را به حسابشان میریزم. به آنها گفتم که میتوانم مبلغ درخواستیشان را جور کنم اما برای جور کردن آن باید به خانه بروم. آنها که چارهای جز اعتماد کردن به من نداشتند آزادم کردند و گفتند اگر ظرف 24ساعت پول را به حسابشان واریز نکنم، یکی از اعضای خانوادهام را به قتل میرسانند. با این حال وقتی رهایم کردند راهی اداره پلیس شدم تا شکایت کنم.
شروع تحقیقات
با این شکایت، تیمی از کارآگاهان با دستور قاضی سهرابی، بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران تحقیقات خود را شروع کردند و با انجام بررسیها، جوانی را در این خصوص دستگیر کردند.او وقتی پیش روی قاضی قرار گرفت خود را بیگناه دانست و مدعی شد نقشی در گروگانگیری نداشته است. او گفت پشت ماجرا یکی از آشنایان شاکی است که با توجه به شناختی که از او داشته و میدانسته تاجر است و وضع مالی خوبی دارد این نقشه را کشیده تا از او اخاذی کند. او گفت که شاکی همیشه در حسابش پول دارد. با اطلاعاتی که از این مرد بهدست آمده، تیمی از کارآگاهان با دستور قاضی جنایی تحقیقات خود را برای دستگیری متهم اصلی پرونده آغاز کردهاند.