مرد جوان که خواهر و برادری برای تصاحب ارثیه ۳۲۰ میلیون تومانیاش، او را گروگان گرفته و شکنجهاش کرده بودند، زمانی که بهدنبال راهی برای شکایت از آنها میگشت در دام دیگری گرفتار شد. چندی قبل مرد جوانی به کلانتری 126تهرانپارس رفت و مدعی شد خواهر و برادری وی را ربوده و شکنجهاش کردهاند. این مرد گفت: مدتی قبل پدرم فوت شد و بخشی از اموالش به من رسید. دنبال سرمایهگذاری بودم که با خواهر و برادری که یک رستوران را اداره میکردند آشنا شدم. به من پیشنهاد کردند که باا آنها شریک شوم تا بخشی از پارکینگ آنجا را به سفرهخانه تبدیل کنیم. من هم قبول کردم و 320میلیون تومان به آنها دادم و در ازای آن چند چک گرفتم.
وی ادامه داد: حدود 2سال از این ماجرا گذشت و خواهر و برادر جوان برای راهاندازی سفرهخانه مدام امروز و فردا میکردند. به همین دلیل تصمیم گرفتم پولم را از آنها پس بگیرم. چند مرتبه تلفنی در اینباره صحبت کردیم تا اینکه یک روز وقتی به محل کار آنها رفته بودم ناگهان کارگران رستوران دست و پای من را گرفتند و به زور داخل اتاقی بردند. خواهر و برادر جوان هم آنجا بودند. آنها من را به باد کتک گرفتند. درحالیکه روی زمین افتاده و زیر مشت و لگد بودم زن جوان با انبردست من را شکنجه میکرد و میگفت باید چند برگه را امضا کنم. نتوانستم زیر شکنجههایشان دوام بیاورم و آنها 3 رسید را جلویم گذاشتند که نشان میداد من 30 هزار دلار همراه با 80 سکه بهار آزادی از خواهر و برادر جوان گرفتهام. من هم از ترس جانم رسید را امضا کردم و سرانجام آنها آزادم کردند.
فریب دوباره
اینها همه شکایت این مرد نبود، چرا که در ادامه مشکل بزرگتری گریبان وی را گرفت. وی گفت: نمیدانستم که چطور پولم را از خواهر و برادر جوان بگیرم تا اینکه یک روز یکی از اهالی محل سراغم آمد و گفت اگر مشکلی در دادسرا و نیروی انتظامی داشته باشم میتواند برطرف کند. آن زمان به اینکه او از کجا میداند که من مشکل دارم فکر نکردم اما همهچیز را برایش تعریف کردم. او گفت که بهدلیل نفوذی که دارد به راحتی میتواند حکم جلب خواهر و برادر جوان را بگیرد.
او گفت برای گرفتن حکم جلب هر کدام 7میلیون تومان میخواهد. من هم قبول کردم و او چند شب بعد با من تماس گرفت و جلوی یکی از دادسراها با من قرار گذاشت. او گفت از بازپرس کشیک حکم جلب خواهر و برادر جوان را گرفته است. او حکم را به من نشان داد و از من خواست چکهایی را که بابت ضمانت از آنها گرفته بودم به وی بدهم. من هم که به وی اعتماد کرده بودم همین کار را کردم ولی یک روز بعد در کمال تعجب این مرد را در خیابان با خواهر و برادر جوان دیدم و فهمیدم آنها دستشان درر یک کاسه است. بهدنبال اظهارات این مرد 3 متهم به دادسرا احضار شدند و درحالیکه شواهد و مدارک علیهشان بود پرونده اتهامیشان با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در جلسه رسیدگی به این پرونده که صبح دیروز در شعبه هشتم، به ریاست قاضی حسین اصغرزاده برگزار شد شاکی بار دیگر آنچه را اتفاق افتاده بود توضیح داد و گفت: متهمان در این مدت برای اینکه هیچ شاهدی برای ماجرای آدمربایی وجود نداشته باشد کارگران آنجا را عوض کردند. آنها که تازه متوجه اتهام سنگین آدمربایی شدهاند به دروغ میگویند که همه حرفهای من توهم است اما همه این کارها بهخاطر فرار از مجازات است. در ادامه نوبت به متهمان رسید تا از خود دفاع کنند. مرد جوان گفت اتهامم آدمربایی را قبول ندارد.
او ادامه داد: آن زمان چون میخواستم از همسرم جدا شوم باید مهریهاش را پرداخت میکردم و پولی نداشتم. به همین دلیل از شاکی پول گرفتم و اصلا شراکتی در کار نبود. اصلا آدمربایی اتفاق نیفتاده است. خواهر وی و سومین متهم نیز با انکار دست داشتن در آدمربایی و کلاهبرداری گفتند که بیگناه هستند.در پایان این جلسه، قضات دادگاه برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.