بخش اجتماعی
طلاق دایه فرزندان بی گناه چه عواقبی دارد؟ طلاق پدیده ای اجتماعی است و همانند سایر پدیده های اجتماعی متأثر از یک عامل نبوده بلکه مجموعه ای از عوامل در آن دخالت دارند . در این زمینه طبق آمار به دست آمده اولا اشتغال و ثانیا اعتیاد و پس از آن سردی روابط جنسی بیشترین سهم را در آمار طلاق دارند . در شش ماهه نخست امسال ، روزانه 354 طلاق به ثبت رسیده است که در کنار این آمار با کاهش تعداد ازدواج ها نیز روبرو هستیم .
طلاق , لزوم شناخت و آگاهی
نکته بسیار مهم در امر ازدواج این است که ازدواج باید از روی شناخت ، آگاهی و علاقه آن هم علاقه توام با تفکر باشد ، نه هوس های زودگذر ، زیرا شعله های هوس به زودی خاموش شده و عشق ظاهری و فریبنده گذشته فروکش می کند و در این زمان است که عیب های طرفین نمایان می شود ، عیب هایی که در گذشته اگرچه شاید کمتر ولی وجود داشته اند ولی به علت اینکه دید احساسی بر دید عقلی غلبه داشته مانع از شناخت درست و صحیح یکدیگر شده است . به همین علت دختر و پسر باید در دوران قبل از عقد به دقت به شناخت و بررسی ویژگی های اخلاقی یکدیگر بپردازند و این دوران با ارزش را فقط به گردش و تفریح و خوش گذرانی اختصاص ندهند .هم چنین از تجارب بزرگترها و افراد آگاه استفاده کرده و با آن ها مشورت نمایند.
در دوران پس از عقد نکته مهم گذشت و چشم پوشی از خطاهای یکدیگر است . به هر حال دختر و پسر هر کدام در دو خانواده مختلف پرورش یافته و دارای فرهنگ های متفاوتی هستند ، گرچه توصیه می شود که هر کس با فردی از طبقه و فرهنگ مشابه یا حداقل نزدیک به خود ازدواج کند ، ولی به هر حال میزانی از تفاوت فرهنگی بین دو خانواده وجود دارد و مهم توانایی تحمل تفاوت هاست . شاید بزرگترین مشکل زوج ها و مخصوصا زوج های جوان تلاش برای عوض کردن خلقیات همسرانشان می باشد . بدون شک افراد بالغ دیگر تغییر چندانی نمی کنند ، پس بهتر است فرد همسر خود را قبول کرده و او را به خاطر منحصر به فرد بودن و تفاوتش با دیگران دوست داشته باشد زیرا تلاش بیش از حد برای تغییر دادن همسر ، فقط باعث نزاع و بی احترامی شده و احساسات او را جریحه دار کرده و زندگی مشترک را خراب می کند و باعث جدایی در همان سال های اولیه زندگی مشترک می شود ، البته باید این امر خاطر نشان شود که منظور ما این نیست که هر رفتار و عملی چه درست و چه غلط باید به عنوان ویژگی متمایزکننده همسر مورد پذیرش قرار گیرد ، چه بسا برخی رفتارهای طرف مقابل به هیچ وجه قابل تحمل و گذشت نیست ، بلکه منظور برخی عادات و خلقیات است که به اصل زندگی لطمه نمی زند و فقط در بعضی موارد باعث آزردگی طرفین می شود که در این موارد هم بهتر است زن و شوهر به خواسته های یکدیگر احترام گذاشته و تا حدی رفتاری که منجر به آزردگی می شود را کنترل و تعدیل نمایند . البته این امر نشان دهنده این است که ازدواج بر اساس منطق و تفکر نبوده و زوجین در دوران نامزدی به درستی یکدیگر را نشناخته اند .
به گفته برخی جامعه شناسان به علت اینکه نهاد خانواده در ایران کماکان ، جایگاهی مهم دارد و ازدواج نیز امری مقدس است ، توصیه های اخلاقی و دینی مبنی بر تقویت و حفظ نهاد خانواده تا حدودی مانع از برخی جدایی ها می شود
ثمره های بی ثمر
در نتیجه طلاق به یک روند و معضل مهم اجتماعی تبدیل شده است ومتاسفانه روزبه روز افزایش می یابد امروزه شاهد ازهم گسیختن بسیاری ازپیوندهای زناشویی هستیم که دراثراین روند فرزند یا فرزندان آن ها دراثرعــدم توجــــــه والدین صدمه های روحی وروانی بسیاری می بینند. از آن جایی که ساختارعاطفی کودک ازسنین 5-4 ماهگی شکل می گیرد ، اگراین کودک دریک خانواده ای بزرگ شود که هیچ محبتی نبیند، بدون شک دررفتارکودک تاثیرمی گذارد. در نتیجه این درگیری ها وجنگ وجدال هائی که بین والدین صورت می گیرد هیچ گاه از ذهن بچه ها بیرون نمی رود و یادآوری آن خاطرات تلخ دربزرگسالی ، باعث افسردگـــــی و عدم داشتن سلامت روحی و روانی او می شود . ولی متاسفانه در جامعه ما بیشتر به سلامت جسمی اهمیت داده می شود و سلامت روانی در درجه دوم اهمیت قرار دارد. غافل از اینکه نبود سلامت روانی و وجود اختلال در آن زمینه ساز بیماری های جسمی می شود .
قلب، طلاق
به گفته برخی جامعه شناسان به علت اینکه نهاد خانواده در ایران کماکان ، جایگاهی مهم دارد و ازدواج نیز امری مقدس است ، توصیه های اخلاقی و دینی مبنی بر تقویت و حفظ نهاد خانواده تا حدودی مانع از برخی جدایی ها می شود . در نتیجه بسیاری از خانواده هایی که در درونشان ناسازگاری وجود دارد تا جای ممکن از انجام طلاق خودداری می کنند ، غافل از اینکه در خانواده ای که هر روز دعوا و کتک کاری وجود دارد ، در واقع طلاق خاموش صورت گرفته و پدر و مادر فقط از طلاق محضری جلوگیری کرده اند ، در حالی که زندگی همراه با طلاق عاطفی زن وشوهر که به خاطر وجود فرزندان پا بر جاست به مراتب تاثیرات مخرب تر و شدید تری از طلاق واقعی بر جای می گذارد و آسیبی که در چنین مواردی به فرزندان می رسد کمتر از آسیب طلاق نیست و نباید به خاطر آسیب های احتمالی، از طلاق در هر زمینه و علتی جلوگیری کرد . به عبارت دیگر عملکرد خانواده مهم تر از ساختار خانواده است و اگر خانواده ای نتواند در ساختارش عملکرد درست و مناسبی داشته باشد ، باید ساختار را شکست ، زیرا مهم عملکرد صحیح است نه حفظ ساختار آسیب دیده .
درنتیجه اگر قرار است طلاق اول و آخر صورت بگیرد ، بهتر است در همان سال های اول زندگی که کودکی متولد نشده صورت بگیرد ، منظور این نیست که دولت امکان طلاق را تسهیل کند بلکه باید علل این پدیده را شناخته و با دیدی روشن با آن برخورد کند و با قانون گذاری صحیح و منطقی از تبعات نامطلوب زندگی های زنانشویی که بیش از همه گریبان گیر فرزندان طلاق است بکاهد . زیرا هم اکنون در جامعه ما تکلیف این گونه کودکان نامشخص بوده و هیچ گونه سازمان حمایتی از فرزندان طلاق وجود ندارد و همین امر باعث شده است که بچه های طلاق خیل عظیمی از نوجوانان و جوانان بزهکاری را که هم اکنون در کانون های اصلاح و تربیت و زندان ها به سر می برند، تشکیل دهند . نوجوانانی که اولا به علت نداشتن خانواده و ثانیا عدم وجود یک سازمان حمایتی سرنوشتشان به ناکجا آبادها رسیده است .
در نتیجه طلاق به یک روند و معضل مهم اجتماعی تبدیل شده است ومتاسفانه روزبه روز افزایش می یابد امروزه شاهد ازهم گسیختن بسیاری ازپیوندهای زناشویی هستیم که دراثراین روند فرزند یا فرزندان آن ها دراثرعــدم توجــــــه والدین صدمه های روحی وروانی بسیاری می بینند
سخن آخر
در ادیان مختلف و مخصوصا اسلام ازدواج امری مقدس تلقی شده و ازدواج وسیله ای برای دوری از گناهان است . در زمینه ازدواج مسئله شناخت صحیح و منطقی بسیار ضروری است زیرا شناخت درست و منطقی مانع فروپاشی زندگی و جدایی زن و شوهردر سال های زندگی مشترک است . به همین علت درپایین آمدن آمار طلاق افزایش آگاهی در مورد ازدواج ، عدم عجله ، تقویت عوامل مثبت و تاثیرگذار و حذف عوامل منفی و مخرب ، مشورت با افراد با تجربه و استفاده از نظراتشان ، ازدواج به هنگام و با آشنایی قبلی بسیار تاثیرگذار می باشد.
در نظر گرفتن این موارد در امر ازدواج درنهایت مانع ازشکل گیری زندگی های بی پایه و اساس و مهم تر از همه تولد فرزندان بی گناه می شود ، فرزندانی که به جای اینکه ثمره یک زندگی صحیح باشند نتیجه ی یک اشتباه بزرگ هستند و از آن پس معلوم نیست که چه سرنوشت بدی در انتظارشان باشد ، به همین علت بهترین راه برای جلوگیری از این وضعیت اولا عدم شکل گیری این گونه زندگی ها و در صورت شکل گیری ممانعت از تولد فرزندان یا همان ثمره های بی ثمر است .