دلجویی حقوقی از مالباختگان : عده ای از قضات محترم در رسیدگی به پرونده های قضایی اصل را بر این می گذارند که بهجز در برخی جرائم مانند سرقت (موضوع ماده ۶۶۷ قانون مجازات اسلامی) کلاهبرداری، تحصیل مال از طریق نامشروع و اختلاس (موضوع مواد، ۱، ۲ و ۵ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب 1367 مجمع تشخیص مصلحت نظام) و سایر جرائمی که قانونگذار مستقیماً رد مال موضوع جرم را مورد حکم قرارداده است، در سایر موارد که از طریق مجرمانه مالی از کسی برده شده است، مال باخته باید بدوا اقدام به تنظیم و تقدیم دادخواست به دادگاه جزایی که پرونده در آن مطرح است، کند تا پس از صدور رای بتواند مال خود را از مجرم بازپس گیرد.
اما سوال اساسی اینجاست که با توجه به تصریح ماده 214 از قانون مجازات اسلامی در خصوص لزوم رد مال به صاحب آن مبنی بر آنکه « مجرم باید مالی را که در اثر ارتکاب جرم تحصیل کرده است، اگر موجود باشد عین آن را و اگر موجود نباشد مثل آن را و در صورت عدم امکان رد مثل، قیمت آن را به صاحبش رد کند و از عهده خسارات وارده نیز برآید. هرگاه از حیث جزایی وجهی برعهده مجرم تعلق گیرد، استرداد اموال یا تأدیه خسارت مدعیان خصوصی بر آن مقدم است». تبصره ذیل ماده 148قانون آیین دادرسی کیفری که بیان می دارد: «در تمام امور کیفری، دادگاه نیز باید ضمن صدور رأی، نسبت به استرداد، ضبط یا معدوم کردن اشیا و اموال موضوع این ماده تعیین تکلیف کند».
چه نیازی به تقدیم دادخواست است؟
برخی برآنند که رد مال نیاز به دادخواست دارد و متأسفانه رویه و رویکرد اکثر دادگاهها نیز بر همین منوال است، اما:
- اولاً:مفاد ماده 214مذکور بدون شک یکی از نمادهای آمره بودن یک قاعده است زیرا به صراحت از لزوم رد مال ناشی از جرم بدون هیچ قید و شرطی به صاحب آن تعیین تکلیفکرده است .
- ثانیاً: با مداقه در مواد 214 قانون مجازات اسلامی ملاحظه می شود که قانونگذار برای صدور رای مبنی بر استرداد مال حاصل از جرم قائل به وجود هیچگونه تشریفات خاصی نشده است و با توجه به متن ماده مذکور، میتوان گفت که، آنچه قانونگذار مد نظر داشته است، فرض وجود مال در ید مجرم است و او بایدپس از صدور حکم بر محکومیت، مال را به صاحب آن رد کند.
- ثالثاً: مفسدهای که رویه حاضر در پی دارد، آنکه، بهعنوان مثال در جرم خیانت در امانت، که در ماده 674 قانون تعزیرات حکم به رد مال نشده است، اکثریت قضات نظر بر آن دارند که صاحب مال بایداقدام به اقامه دعوا کند و این در حالیاست که چنانچه مالباخته توان مالی برای پرداخت هزینه دادرسی را نداشته باشد، ناگزیر باید بدوا دادخواست اعسار از پرداخت هزینه دادرسی را تقدیم کند و محکمه نیز ابتدا بایدبه موضوع اعسار وی رسیدگی کند، بدیهی است پس از اصدار رای حق تجدید نظر خواهی برای طرفین وجود دارد و پس از گذشت ماهها درصورت اصدار رای به نفع مالباخته، باید به دعوای اصلی (استرداد مال حاصل از جرم) رسیدگی شود و این روند مدت زمان بسیار زیادی را از ذیحق و مالباخته و همچنین دستگاه قضایی تلف میکند و در عمل باعث افزایش خسارات عدیده مالی و معنوی وارده به مالباخته میشود و البته رویه مذکور سبب تجری مجرمان و تعدی بیش از پیش ایشان به اموال شهروندان میشود. بهعلاوه، این امر سبب افزایش بیدلیل دعاوی مطروحه در دادگاهها، اطاله دادرسی، تحمیل و دریافت هزینههای غیر لازم از شهروندان و دلجویی حقوقی از مالباختگان بابت هزینه دادرسی و غیره میشود.و یقنا این رویه با اصل تسریع دادرسی در حقوق کیفری و دستورالعملهای جلوگیری از اطاله دادرسی در تعارض است .
دلجویی حقوقی از مالباختگان
دلجویی حقوقی از مالباختگان : علاوه بر تمام موارد مذکور، نکته کاملاحایز اهمیت آن است که مواد 14 الی 17 قانون آیین دادرسی کیفری، صرفا «مطالبه ضرر و زیان و منافع ممکن الحصول ناشی از جرم» را با رعایت تشریفات قانون آیین دادرسی مدنی لازم دانسته است و به نظر نمیرسد که بتوان رد عین مال یا مثل یا قیمت آن را ضرر و زیان ناشی از جرم دانسته و تلقی کرد.
ممکن است برخی مفاد ماده 14 قانون آیین دادرسی کیفری که اشعار میدارد:«شاکی میتواند جبران تمام ضرر و زیانهای مادی و معنوی و منافع ممکنالحصول ناشی از جرم را مطالبه کند.»را مستمسکی برای ارجاع امر رد مال به ارائه دادخواست بدانند در حالی که، به نظر نگارنده، ضرر و زیان موضوع مواد14 الی 17 قانون آیین دادرسی کیفری، چیزی خارج از بحث مال موضوع جرم است، مثلاً زمانی که علاوه بر بردن مال، تخریبی نسبت به عین مال، حادث شود، که در این شرایط بایدشاکی را به تنظیم و تقدیم دادخواست ضرر و زیان ارشاد کرد، لیکن در وضعیت فعلی با توجه به وجود مقررات آمره ماده 214 قانون مجازات اسلامی و مفاد تبصره ذیل ماده 148 قانون آیین دادرسی کیفری نیازی به اقامه دعوا برای رد اصل مال حاصل از جرم به مالباخته وجود ندارد.
فرزانه سادات ابوالقاسمی