مفهوم طلاق غیابی بعد ازدواجی که یکی از نیازهای هر انسانی است و به معنای قبول مسئولیت است و هریک از زوجین برای ازدواج تکالیف و حقوق به خصوصی دارند. مفهوم طلاق غیابی یکی از حالتهای طلاق است که قانون گذار برای ملزم کردن زوجین به اجرای وظایف و تکالیف زوجین در زندگی مشترک آنان مشخص میکند.
معنای لغوی طلاق، آزادکردن، رهایی و ترک یکدیگر است.
مفهوم طلاق غیابی
زمانی که زن و مردی طلاق میگیرند در واقع همدیگر را ترک کرده و نسبت به امورات زندگی تعهدی نداشته و زندگی مشترک خود را رها میسازند. معنای حقوقی طلاق، به معنی فسخ عقد دائم ازدواج و براساس تشریفات خاص و ویژه است. در این مقاله معنا و مفهوم طلاق غیابی را مشخص میکنیم و آن را کاملا” توضیح میدهیم.
هنگام طلاق، دادگاه برای هر یک از زوجین دعوت نامه ای را صادر میکند و دعوت نامه طلاق نیز ابلاغیه طلاق نام دارد. اگر خوانده دعوا (شخصی که علیه او دعوا شده) ابلاغیه مذکور را دریافت نکند و ابلاغیه به یکی از بستگان او تحویل داده شود و خوانده در دادگاه حضور نیابد یا لایحه ای را نیز ارسال نکند، در این صورت محکوم بوده و دادگاه به صورت غیابی، رای خود را صادر میکند.
این چنین شرایطی در مورد خواهان طلاق هم وجود دارد. چنانچه خواهان طلاق، نسبت به طلاق درخواستی بدهد و ابللاغیه به دست خوانده نرسد تا علی رغم ابلاغیه در دادگاه حضور پیدا نکند و لایحه ای هم ارسال نکند، در این صورت دادگاه مفهوم طلاق غیابی را اشاره میکند و خوانده نیز محکوم خواهد شد. هر یک از زوجین چه مرد چه زن میتواند خواهان طلاق باشد.
طلاق غیابی مرد
در قانون خانواده مرد میتواند درخواست طلاق دهد به همین دلیل، حضور یا عدم حضور زن در دادگاه مبنایی برای صدور رای دادگاه نیست و قاضی دادگاه میتواند رای خود را در مورد طلاق صادر کند. در صورتی که زن در دادگاه حاضر نشود و لایحه ای هم صدور نکند قاضی دادگاه به مفهوم طلاق غیابی رای میدهد و زن میتواند از زمانی که رای صادر میشود به مدت 20 روز واخواهی کند.
دادگاه میتواند بنا به درخواست مرد رای طلاق را صادر نماید اما برای این که طلاق ثبت شود، مرد باید کلیه حقوق زن شامل مهریه، اجرت المثل زوجیت، نفقه ایام عده ، نفقه معوقه (مطالبات زوجه در مورد نفقه) و شرط نصنیف (تقسیم شدن اموال) و امواج درج شده در عقدنامه را بپردازد که این موضوع در دادگاه خانواده مطرح میشود.
طلاق غیابی زن
در صورتی که زن درخوست طلاق داده باشد و برای درخواست خود دلیل قانع کنندهای داشته باشد، و علی رغم ابلاغیه دادگاه، زوج در دادگاه حضور نیابد و لایحهای نیز ارسال نکند، و ابلاغیه بدست زوج نرسد، دادگاه میتواند به نفع زن، رای مفهوم طلاق غیابی را صادر کند.
در صورتی که زوج به مدت چهارسال تمام غایب و مفقودالاثر باشد (بدین معنی که غیبت داشته و کسی از او خبری نداشته باشد) و زوجه نیز درخواست طلاق خود را مطرح کرده باشد، دادگاه در سه نوبت آگهی صادر میکند که هر یک به مدت فاصله یکماه صادر میشود که در روزنامههای محل و یکی از روزنامههای کثیرالانتشار تهران و با هزینه خواهان چاپ و منتشر میشود. در صورتی که بعد از گذشت یک سال از زمان صدور اولین آگهی، خبری بر مبنی بر زنده بودن زوج در دست نباشد، دادگاه به صورت فرضی، رای به فوت زوج صادر مینماید.
عدم پرداخت نفقه از طرف زوج به مدت 6 ماه یکی از مهمترین دلایل درخواست زوج برای مفهوم طلاق غیابی است. حتی اگر تنگدستی و عدم تمکین مالی مرد نیز از طرف دادگاه نیز احراز شده باشد. زوجه برای ارائه درخواست خود به دادگاه مراجعه مینماید و عدم پرداخت نفقه از طرف زوج را مطرح کرده و درخواست خود را برای دادگاه مطرح میکند و در صورت تکرار این قضیه میتواند درخواست جدایی نماید. زنی که نتواند نیازهای مقرره و قانونی مرد را برآورده کند و از او نیز سرپیچی نماید، ناشزه بوده و بنا به رای دادگاه حق دریافت نفقه را ندارد.
اگرچه دادگاه حق طلاق را برای مرد قانونی دانسته ولی در صورتی که زوجه شرایط سخت و مشتقت باری داشته باشد می تواند درخواست طلاق دهد و در صورتی که عسر و حرج او ثابت شود و شرایط مشقت بار او نیز از طرف کارشناسان دادگاه محرز شود، دادگاه درخواست طلاق زوجه را قانونی خواهد دانست.
معنای عسر و حرج همان شرایط دشوار و مشقت باری است که زن دیگر نمیتواند این چنین شرایطی را تحمل کند. زوجه به نزدیکترین دادگاه مراجعه کرده و شرایط مشقت بار خود را برای دادگاه مطرح میکند و دادگاه نیز میتواند پس از اثبات شرایط ، زوج را در شرایطی طلاق اجباری قرار دهد. در صورتی که اجبار دادگاه میسر واقع نشود، حق طلاق از زوج گرفته شده و به زوجه داده میشود و زوجه میتواند بنا به رای قاضی از زوج طلاق بگیرد.
تعیین شرایط عسر و حرج با توجه به کلیه شرایط روحی، اجتماعی، اقتصادی، مکان و زمان هردو تعیین میشود.
مصادیق عسر و حرج در شعبات مختلف دادگاههای خانواده متفاوت است و گستردگی این قضیه توسط قضات دادگاههای خانواده تعیین و مشخص میشود.
در همین راستا، به ماده 130 قانون مدنی، تبصرهای بخاطر مشخص شدن موارد عسر و حرج زوجین اضافه شده است.
شرایط عسر و حرج
براساس ماده 130 قانون مدنی عسر و حرج بدین ترتیب مشخص و تعیین شده است:
اگر شرایط زوجیت باعث ایجاد عسر و حرج زوجه شود در این صورت زوجه میتواند به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق کند، اگر دادگاه شرایط مشقت بار زوجه را درست تشخیص دهد بنابراین زوج باید زوجه را طلاق دهد و اگر اجبار دادگاه کارساز نباشد، حاکم شرع میتواند طلاق زوجه را صادر کرده و او را از شرایط مشتقت بار رهایی بخشد.
یک از موارد زیر جزء شرایط عسر و حرج محسوب میشود و در صورت محرز شدن آن توسط دادگاه زوجه میتواند درخواست طلاق دهد:
• اگر زوج به مدت حداقل 6 ماه متوالی یا 9 ماه متناوب زندگی مشترک خود را بی هیچ دلیل موجهی ترک کند.
• زوج به یکی از مواد مخدر یا مشروبات الکلی معتاد باشد به گونهای که به زندگی خانوادگی وی آسیب رسد، و پزشک معالج زوج نیز، او را به ترک این مواد الزام و اجبار کرده است. اگر زوج به تعهد خود پایبند نباشد یا پس از دوران ترک دوباره اعتیاد خود را از سر بگیرد، زوجه می تواند در صورت ادامه شرایط، درخواست طلاق خود را مطرح کند.
• در صورتی که دادگاهی، زوج را به مدت 5 سال یا بیشتر به زندان محکوم نماید.
• کتک و ضرب و شتم زوجه از طرف زوج به گونهای که زوجه نسبت به ادامه شرایط تمایلی نداشته باشد.
• اگر زوج به یکی از بیماری های صعب العلاج جسمی یا روانی مبتلا بوده و این نوع بیماری باعث ایجاد اختلال در زندگی آنان شود.
• اجتناب از آمیزش و نزدیکی، خیانت، ازدواج مجدد، توهین و اهانت به زوجه و عدم وفاداری و تعهد به زندگی زناشویی یکی از بارزترین مصادیق عسر و حرج محسوب می شود.
اگر شرایط مشقت بار زوجه به غیر از این شرایط توسط دادگاه درست تشخیص داده شود و این نوع شرایط برای کارشناسان دادگاه نیز محرز شود میتواند مفهوم طلاق غیابی زن را به درخواست زوجه صادر نمایند.
شرایط عسر و حرج در شعبات مختلف، متفاوت بوده و اکثر قاضیهای دادگاه نیز در این مورد براساس سلیقه خاص خود عمل میکنند، ممکن است شرایطی برای یک قاضی قابل قبول بوده و از نظر قاضی دیگر این چنین شرایطی اصلا” عسر و حرج تلقی نشود.
زوجه باید برای این که بتواند شرایط مشقت بار خود را مشخص نماید باید شرایط زندگی مشترک خود را برای کارشناسان مشخص کند و با توضیحات منطقی کارشناس را مجاب کند که هر کس دیگری که بجای او باشد نمیتواند این چنین شرایط مشقت باری را در زندگی مشترک تحمل کند. البته اثبات شرایط و سخن زوجه مرحله بعدی است که زوجه باید کارشناسان دادگاه را مجاب کرده و تاییدیه آنها را دریافت کند. در اولین مرحله زوجه باید دادخواستی را به زوج تسلیم کند و از او درخواست کند که شرایط مشتقت بار زندگی را آسانتر کند طوری که زوجه قادر به تحمل و ادامه زندگی باشد.
براساس ماده 130 قانون مدنی، هریک از طرفین ازدواج قادر هستند که هر شرطی را که مخالف عقد ازدواج نباشد را برای یکدیگر در ابتدای زندگی مشترک وضع کنند. بدین معنی که هریک از زوجین میتوانند شرایطی که مخالف عرف و قانون و شرع اسلامی نباشد را در ابتدای زندگی برای دیگری وضع کنند و خواستار اجرای آن باشند، البته این چنین شرایطی نباید به اصل ازدواج خدشهای وارد کند. به طور مثال، اگر شوهر با زن دیگری ازدواج کند یا به مدت طولانی غیبت نماید و نفقه او را نپردازد و نسبت به جان و مال زن نیز سوء قصد نماید طوری که ادامه این شرایط برای زوجه ممکن نباشد در این صورت زوجه میتواند به نزدیک ترین داداگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق خود را از زوج مطرح کند.
در صورتی که مرد از همه شروطی که ضمن عقد قرارداد آنها را پذیرفته تخطی کند در این صورت زوجه حق طلاق را برای خود محفوظ خواهد دانست و میتواند درخواست طلاق دهد. البته زن هم میتواند حین عقد قرارداد ازدواج شروطی را مشخص کند. در صورتی که مرد از شروط مشخص شده از طرف زن تخطی و عدول کند، در این صورت زن می تواند نسبت به مرد درخواست طلاق را مطرح کند.
نکته مهم در مورد وکالت در طلاق این است که زن میتواند در قرارداد جداگانهای از طرف همسر خود حق وکالت را دریافت کند یا این که ضمن عقد ازدواج این چنین توافقی بین طرفین منعقد میشود و نتیجه بعدی این چنین توافق نامهای این است که زوجه، وکیل شوهر خود برای طلاق خواهد بود و پس از اجرای حکم دادگاه، زن مطلقه خواهد شد.
به همین دلیل، در صورتی که زن وکیل شوهر خود برای طلاق باشد ولی به این معنا و مفهوم نیست که در صورت تمایل میتواند در هر زمانی خود را مطلقه کند یا حتی بدون حضور شوهر در دفتر ثبت طلاق، نمیتواند وکیل شوهر خود باشد، بخاطر این که دادگاه باید حکم طلاق را برای زوجین صادر نماید و بدون رای دادگاه این امر ممکن نیست.