قسم تنها وظیفه منکر نیست بلکه در مواردی مدعی نیز می توانید برای فیصله دادن دعوا قسم بخورد. اصولاً قسم در مواردی دلیل محسوب می شود که دلیل قوی تری برای اثبات مدعا در دسترس نباشد.
مقدمه
قوانین راجع به ادله ی اثبات دعوی یا شکلی اند ؛ و یا ماهوی .
رویکرد و گرایش کشورها نسبت به تدوین قوانین راجع به « ادله ی اثبات دعوی » با وجود برخی مشابهت ها ، متفاوت جلوه خواهد نمود.
نظام حقوقی ایران از جمله کشورهایی است که در میان خانواده ی بزرگ رومی-ژرمنی راجع به ارائه ی قوانین موضوعه فی باب «ادله اثبات دعوی» داشته و قوانین شکلی ( یا به عبارت دیگر قوانین تضمین کننده ) و قوانین ماهوی ( یا به عبارت دیگر تعیین کننده ) اش با کشورهایی همچون مصر – به عنوان مهد تمدّن انسانی- و فرانسه – به عنوان مهد حقوق و آزادی – رویکردی مشابهی را در پیش گرفته است و برخلاف برخی کشورها که قانون واحدی تحت عنوان « ادله اثبات دعوی » دارند ، قوانین موضوعه ی ماهوی و شکلی اش واحد نیست و از یکدیگر جدا و مُنفک هستند .
یکی از ادله و ادواتی که از سوی مقنّن به منظور اثبات دعوی ” اعم از دعوای کیفری و دعوای حقوقی ” در نظر گرفته شده ، « قَسَم » است که از آن به عنوان ضعیف ترین دلیل جهت اثبات دعوی نیز یاد می کنند که با وجود این می تواند بسیار مفید ، موثر و کاربردی از آب درآید و باطلی که خود را به شکل حق جلوه داده را تغییر شکل داد و حق را در دست مُحق قرار داد .
فصل اول کلیّات
واژگان شناسی موضوع
در زبان حقوقی ایران از حیث بار حقوقی واژگان ، واژه های « قَسَمْ » و « سوگند » هم معنی و مترادف بوده و در بکارگیری هریک از واژگان مذکور به جای یکدیگر هیچ منعی وجود ندارد.
فرهنگ های فارسی و فرهنگ های حقوقی فارسی در مقام بیان و تشریح معانی اصطلاحی ، عامیانه و تخصصی واژه های هم معنی و مترادف فوق اختلاف نظری نداشته و تقریباً همه ی آنها یک مفهوم را به ذهن منتقل می کنند :
سوگند (قَسَمْ ) را ذکر مقدّسات دینی بر سخن یا عقدی برای اثبات صحّتِ سخن و یا استقرار و ثُباتِ عقد که رسم از قدیم بود ” می گویند ” .
در اوستا سوگند ( گوگرد ) بود که به متهم می خوراندند و لفظ «سوگند خوردن» از آن عصر مانده است. سوگند به عنوان دلیل اثبات دعوی در هندوئیزم هم وجود داشت.
قَسَمْ آن است که گوینده یکی از مقدّسات مذهبی خود را شاهد ِ صِدقِ سخن گیرد. قَسَمْ باید از روی قطع به مفادّ سخن باشد جز در قَسَمْ بر نفی فعلِ غیر (قَسَمْ بر نفیِ عِلم ) قَسَمْ از « ادله ی اثبات دعوی » است و گاه از تشریفاتِ عقود و یا امور دیگر ( مانند سوگندِ کارشناسِ غیررسمی و سوگندِ نماینده ی مجلس ) است .
سوگند (قَسَمْ ) اقرار و اعترافی است که شخص از روی شَرَف و ناموسِ خود می کند و خدا یا بزرگی را شاهد می گیرد ؛ قَسَمْ ( به خدا ، رسول ، امام و بزرگان ) ، یمین ، ج سوگندها ، سوگندان .
دائره العمارف بریتانیکا در باب ادله اثبات دعوی درباره سوگند چنین می نویسد :
جز دادسرا و کودکان و وکلای دادگستری و قضات هرکسی شهادتی می دهد باید با سوگند یا تصدیق آن را مویّد کند و نوع سوگند برحسب اعتقاد مذهبی سوگند خورنده تفاوت می کند معتقد به مذهب یا باید به طریق عادی سوگند یاد کنده یا به طریقی که درمذهب او سوگند الزام آور است مگر آن که مذهب او یاد کردن سوگند را ممنوع کند که در این صورت در دادسرا محکمه به وی اجازه میدهد که فقط گفته خود را به تصدیق موکد کند و اگر به علتی غیر از مذهب یاد کردن سوگند را جایز نداند که فقط گفته خود را به تصدیق موکدکند و اگر به علتی غیر از مذهب یاد کردن سوگند راجایز نداند و یا اصولا از این کار ابا کند گواهی او پذیرفته نخواهد شد گواهی ملحد منکر خدا اگر بدون اعتراض سوگند یاد کند و یا به وی اجازه دهند که گفته خود را تصدیق کند پذیرفته می شود شهود باید در محاکمه مدنی یاکیفری مدنی با صدای بلند شهادت خود را ادا کنند ولی در پاره ای از دعاوی ناشی از قانون مدون و در دعاوی مربوط به مجانین و محجورین و در مواردی که علنی بودن محاکمه معارض یا اغراض عدالت است استماع شهادت می تواتد سری باشد چنانچه می بیینیم در حقوق انگلستان شاهد باید سوگند یاد کند که آنچه می گوید لااقل به نظر خود او به حقیقت است وملحد نیز ملزم به یاد کردن سوگند یا تصدیق گفته خویش است شرحی که حقوق فرانسه از سوگند می اورد با حقوق مدنی ایران کم و بیش مشابه است در حقوق فرانسه یاد کردن سوگند عملی است که با آن خدا را بر حقیقت واقعه یا تعهدی گواه می گیرند سوگند بر دو نوع است خارج از محکمه یا سوگند غیرقضایی و سوگند قضایی سوگند غیرقضایی سوگندی است که کسی در محضر غیرقاضی یا قاضی که برای استماع سوگند صالح نیست سوگند یاد می کند.
اکنون باید دید که قانون مدنی ایران سوگند را چگونه تعریف می کند مطابق ماده ۱۳۲۵ در دعاوی که به شادت شهود قابل اثبت است مدعی می تواند حکم به دعوی خود را که مورد انکار مدعی عیه است منوط به قسم او نماید.
تعریف قسم ( سوگند )
قسم ، حلف و یمین که برابر فارسی آنها سوگند می باشد یکی از ادله ی اثبات دعوا است که در مواد ۱۳۲۵ به بعد قانون مدنی اقسام ، توان اثباتی و شرایط آن و در مواد ۲۷۰ به بعد ق ج نیز افزودن بر موارد مزبور ، آیین اتیان آن پیش بینی شده است پس از بررسی تعریف و اقسام سوگند انواع سوگند قضایی و مسائل مربوط بررسی می شود .
درتعریف سوگند گفته شده است اعلام اراده ای است که به موجب آن شخصی خدا را شاهد صداقت خود در اظهارات والتزامات بیان شده می گیرد در ماده ۲۸۱ آ.د.م آمده است سوگند باید مطابق قراردادگاه با لفظ جلاله ( والله – بالله ،تالله) یا نام خداوند متعال به سایر زبان های ادا گردد و در صورت نیاز به تغلیظ دادگاه کییت ادای آن را از حیث زمان ومکان الفاظ تعیین می نماید در هر حال فرقی بین مسلمانان وغیرمسلمان درادای سوگند به نام خداوند متعال نخواهد بود مراتب اتیان سوگند صورتجلسه می گردد .
از تعریف قسم نقص ماده ۲۸۱ ق .آ.د.م دانسته می شود که در آن تنها از لفظ جلاله ( والله – بالله – تالله ) یا نام خداوند متعال که به سایر زبان ها ادا گردد سخن گفته شده است تضیح مطلب این است که از سویی الفاظ ( والله – بالله – تالله )سوگند به زبان عربی است که در کتاب های فقهی عربی آمده است نه الفاظ سوگند به زبان فارسی از این رو باید گفته که سایر زبان ها در عبارت نام خداوندمتعال که به سایر زبان ها ادا گردد شامل زبان فارسی هم میشود واین را نمیتوان پذیرفت پس باید بر آن بود که در دادگاه ایران ، خوانده ایرانی ، لفظ به خدا قسم می خورم یا به خداوند قسم می خورم را در متن سوگند خود بیاورد دادگاه باید به این سوگند ترتیب اثر دهد از سوی دگیر صفات خداوند اسم های دیگر پروردگار است و قرآن کریم از آنها ، در آیات متعدد یا اسما حسنی سخن میگوید در کتاب هایی که در علم کلام و علم تفسیر نوشته شده است نویسندگان اسما حُسنی را شرح داده اند از این رو هرگاه شخصی در دادگاه الفاظ به پروردگار جهانیان یا به آفریدگار یکتا را برای سوگند ادا کند اشکالی نخواهد داشت زیرا او به رب العالمین یا خالق واحد سوگند خورده است وآنها اسم های دیگر خداوند هستند که به زبان فارسی ترجمه شده اند .
بدین ترتیب سوگند اعلام اراده تشریفاتی است که به نام خداوند متعال انجام می شود و اعلام کننده به تنها شاهد راستگویی خود را خداوند می شازد بدین وسیله خود را در معرض مکافات قسم دروغ قرار می دهد پس ، اثر نامتعارف این اعلام در دادرسی منوط به درجه ایمان گوینده به عالم غیب و عدل خداوند است به همین جهت باید پذیرف که سوگند به خدا بایستی ویژه خداپرستان باشد و دیگران از آنچه مقدس می دارند یاد کنند و گرنه حکمت سوگند در التزام به گفتار صدق و اجرای وعدههای آینده از بین می رود در آیین نامه اتیان سوگند مصوب ۱۳۲۱ می خوانیم دادگاه می تواند به مناسبت ملیت کسی که سوگند یاد میکند کیفیت سوگند را حیث زمان و مکان و غیره تعیین کند. (ماده ۱۶) .
پیش بینی تغلیظ سوگند از سوی دادگاه بدین منظور است که دادرس بتواند به خداوند که مشترک در همه سوگندهاست بیفراید منتها خودداری از تغلیظ به سوگند و اکتفا به «سوگند به خداوند خوانده » را در حکم نکول کننده نمی سازد (تبصره ماده ۱۳۲۸ ق .م) .
سوگند اخباری تشریفاتی است که به موجب آن شخص خداوند متعال یا سایر مقدسات را بر صدق اظهاری یا عهدخود گواه می گیرد در حالی که علی القاعده نمی بایست صرف گفتار اشخاص به نفع آنها قابل استناد باشد ترتیب اثر دادن به گفتاری که به قید سوگند باشد مبتنی بر جنبه ی دینی سوگند یعنی ترس از خدای متقم است اگر چه نباید جنبه ی دنوی آن یعنی بیم از مجازات سوگند دروغ را دست کم نسبت به بعضی ، از یاد برد هر حال سوگند وابستگی به دکتر بین ماوراالطبیعه را ایجاد می نماید .
در قانون مدنی و قانون ایین دادرسی مدنی ، قسم نیز مانند شهادت تعریف نشده است شاید به این جهت که آن یک امر بدیهی دانسته اند و تعریف آن را زاید تصور کرده اند .توقع تعریف قسم از قانون مدنی ، بی جا نیست زیرا قانون مدنی مبنع اصلی حقوق مدادرسی نیز جزئی از حقوق مدنی به شمار می رود در حقوق مدنی ، باید پدیده های حقوقی موضوع این حقوق تعریف شوند .
قسم را می توان چنین تعریف کرد که اعلام شخصی است و موکد به نام خداوند با یکی از صفات اوست در باره انجام کاری که در آینده یا در مورد ادعایی که در دعوی شده است .
از این تعریف دانسته می شود که قسم با این که مانند اقرار اعلام شخصی است ولی متقاوت با آن از گذشته خبر نمیدهد و این اخبار در باره وقوع حقی در زمان سابق بر قسم به نفع دیگری و به ضرر شخصی که قسم یاد می کند نیست .
ضعیف ترین دلیل در بین ادله به معنای اخص
ضعیف ترین دلیل در بین ادله به معنای اخص ، سوگند می باشد عملکرد این نوع دلیل فقط به منظور فصل خصومت است معادل عربی سوگند کلمه قسم خلف به فتحذ حاد و یمین می باشد و آن اظهاری است که شخص با گواه گرفتن خداوند به نفع خود می نماید باید متذکر شد که قسم تنها وظیفه منکر نیست بلکه در مواردی مدعی نیز می توانید برای فیصله دادن دعوا قسم بخورد بنابراین توجیه مناسبی نخواهد بود که بگوییم مبنای قسم اخیر ماده ۱۹۷ آ.د.م که پس از بیان اصل برائت نتیجه میگیرد که اگر کسی مدعی حق یا دنی باشد باید آنرا اثبات کند در غیراینصورت با سوگندخوانده حکم برائت صادر خواهد شد قاعده کلی البینه علی المدعی و الیمین علی من انکر است قانونگذار مشخص ننموده چرا که اگر مدعی نتوانست بر صحت ادعای خود دلیل بیاورد.منکر باید قسم بخورد و آیا هرکس می تواند ادعای دینی علیه دیگری داشته باشد و به دلیل عدم توانایی اثبات از طرف دیگر بخواهد که او قسم بخورد ماده ۲۷۲ آ.د.م نیز با تکرار و تاکید بلاوجه حکم مذکور در ماده ۱۹۷ آ.د.م می گوید هرگاه خواهان مدعی فاقد بینه و گواه واجد شرایط باشدو خوانده مدعی علیه منکر ادعای خواهان بوده به تقاضای خواهان منکر ادای سوگند می نماید و به موجب آن ادعا ساقط خواهد شد .
به نظر می رسد همانطور که فقهای مالکی بیان داشته اند – باید بین مدعی ومنکر شرکت و داد و ستد بوده باشد تا افراد سفاه و طماع اهل فضیلت را با سوگند دادن آنان خوار ننماید بنابر این سوگند را در صورتی که اماراتی دال بر تعامل قبلی بین دو طرف و سابقه را به دائن و مدیونی موجود باشد می توان متوجه منکر نمود .
قوانین موضوعه ی کنونی ایران در قَسَم
درحقوق کنونی ما اهمیت نظری سوگند در میان دلایل اثبات دعوا به جهای خود باقی است همان چهره مذهبی و ماورایی اصلی را دارد زیرا به لفظ لایه و با نام خداوند ادا می شود ( ماده ۲۸۰ ق.آ.د.م) اثری قاطع دارد دعوا را از بین می برد واز این جهت شبیه اقرار است (ماده ۲۷۱) وانگهی مواد متعددی از قانون آیین دادرسی مدنی (۲۷۰-۲۸۹) و قانون مدنی (۱۳۲۵-۱۳۳۵) به آن اختصاص یافته است ولی در عمل کمتر از این دلیل استفاده می شود و به دشواری می توان مصداق روشنی از حکم مبتنی بر سوگند در رویه قضایی مشاهده کرد .
اهمیت نظری و استفاده نادر عملی
اهمیت سوگند به عنوان دلیل و وسیله حل و فصل دعاوی ،پیشینه تاریخ شناخه شده ای دارد از دیرباز مرسوم بوده است که هرگاه وسیله ای برای دسترسی به واقع نباشداز نیروهای ماورایی برای این کشف یاری بخواهند به عنوان مثال متعمی را به آتش می افکندند تا اگر از راستگویان باشدرهایی باید و هرگاه گناهکار باشد به آتش خشم خداوند بسوزد و مافات تجاوز خودرا ببیند درداستان سیاوش ، حکیم فردوسی چنین روایت کند که چون اتمام تجاوز او به سودابه بر شاه گران آمد و زن بدسگال بر این اتهام اصرار داشت و سیاوش از آن تبرّی می جست شاه از مویدان چاره اندیشی کرد و مویدی پاسخ داد که :
زهردوسخن چون بر این گونه گشت بر آتش بیاید یکی را گذشت
چنین است سوگند چرخ بلند که بر بیگاهنان نباید گزند
و شاه نیز که از بدگمانی وبیم و رسوایی رنج میبرد برای رهایی از بد دلی با خود گفت :
مگر کانش تیز پیدا کند گنهکار را زود رسوا کند
سیاوش نیز که بر بیگناهی خود و عدل جهاندار ایمان داشت به پدر شرمگین دلداری دادکه :
به نیروی یزدان نیک دهش از آن کوه آتش نیابم طپش
این داستان تنها نشان نمی دهد که سوگند مذهبی چه نقشی در اثبات داشته است بسیاری از شرایط و آثار سوگند در حقوق کنونی نیز از آن استنباط می شود از جمله این که
- سوگند در فرضی مطرح است که دلیلی بر صدق ادعا نباشد ( ماده ۲۷۱ ق آ.د.م)
- خوانده نیز دلیلی بر گذب ادعا ارائه نکند ( ماده ۲۷۳ ق .آ.د.م)
- قاطع بودن اثر فصل خصومت
- تکیه بر قضا عادلانه خداوند
- لزوم تیان سوگند در دادگاه ، منتها به مرور زمان دست زدن به اقدامی خطرناک ( مانند پریدن در دریا و آتش) از ماهیت سوگند حذف شد و شاهد گرفتن خداوند به راستگویی و امید به انتقام گرفتن او از دروغگو خطاکار اوصاف به جای مانده از سوگندهای قدیمی است.
امروز نه تنها صورت خارجی سوگندها ساده تر شده و از تشریفات آن کاسته شده است در حقوق پاره ای از کشورها چهره مذهبی و ماورایی آن نیز در برابر چهره مدنی رنگ باخته است.
از لحاظ عملی نیز استناد به سوگند و استفاده از این وسیله خطرناک کمتر دیده می شود و نویسندگان اثر ان را خلاف قواعد اثبات می دانند زیرا سوگند وسیله تایید واثبات سخن کسی است که ادعایی دارد و نمی تواند دلیلی برای آن بیاورد پس ناچار از طرف خود می خواهد که سوگند یاد کند و سرنوشت دعوا را به تصمیم او واگذارد به این امید که او از سوگند خوردن امتناع کند یا سوگند را به خود مدعی واگذار و از این راه فرجی رسد.
سلام و عرض خسته نباشید
برای انجام مقاله قصد استفاده از مطالب شما دارم اگر ممکن هست اسامی نویسندگان رو بنویسین