دزد حرفهای مو به مو خاطرات سرقتهایش را مینوشت اما خبر نداشت که همین دفترچه خاطرات باعث لو رفتنش میشود. چند وقت پیش مردی به اداره پلیس رفت و خبر از سرقت خودرویش داد. وی گفت: شب قبل پرایدم را مقابل خانهام در یکی از خیابانهای غرب پایتخت پارک کردم اما صبح که از پنجره بیرون را نگاه کردم، با جای خالی آن روبهرو شدم. هراسان از خانه به خیابان آمدم اما اثری از ماشینم نبود. داخل ماشینم کیف مدارکم نیز بود که به سرقت رفته بود.
شروع تحقیقات
با این شکایت، تیمی از مأموران پلیس آگاهی تهران، تحقیقات خود را آغاز کردند. با گذشت چند روز شکایتهای مشابه دیگری هم در اختیار تیم تحقیق قرار گرفت. آنطور که بهنظر میرسید، دزدان بهصورت سریالی دست به سرقت خودرو در مناطق مختلف پایتخت میزدند و تحقیقات نشان میداد که پشت پرده ماجرا، سارقان حرفهای پنهان شدهاند.
دستگیری
کارآگاهان در ادامه تحقیقات به اطلاعاتی درباره 2سارق سابقهدار دست یافتند که احتمال میرفت در این سرقتها نقش دارند. آنها مدتی قبل در عملیاتی غافلگیرانه دستگیر شدند و اقرار کردند که در این مدت 4خودرو را سرقت کردهاند. این درحالی بود که تعداد شاکیان بسیار بیشتر از 4نفر بود و با این حال سارقان تنها سرقت 4خودرو را قبول داشتند.
پس از آن دادیارسابق شعبه اول دادسرای ویژه سرقت برای این دو سارق به اتهام 4فقره سرقت خودرو، قرار مجرمیت صادر کرد و پرونده به دادگاه فرستاده شد. پرونده این 2سارق پس از رسیدگی در دادگاه بهدلیل نقص در تحقیقات مجددا به شعبه اول دادسرای ویژه سرقت برگشت. این بار دادیار سیدمحمود محمدی، به این نتیجه رسید که 2متهم سعی در پنهان کردن حقایقی دارند. نخست اینکه احتمال سرقتهای بیشتر از سوی سارقان وجود داشت و فرضیه دوم وجود همدستان احتمالی این باند بود. درچنین شرایطی قاضی پرونده دستور بازرسی مجدد مخفیگاه 2 سارق را صادر کرد و همین دستور، گره کور پرونده را باز کرد.
افشای حقایق
کارآگاهان با دستور قضایی راهی خانه 2سارق شدند و به تفتیش آنجا پرداختند. آنها در این بازرسیها دفترچه خاطراتی کشف کردند که هرگز تصور نمیشد راز این پرونده را فاش کند. ماجرا از این قرار بود که یکی از دزدان به نام میثم، دفترچه خاطراتی داشت که هر روز وقایع روزانه را در آن ثبت میکرد. کارآگاهان این دفترچه قدیمی را از داخل یک چمدان بزرگ که در کمد بود پیدا کردند. یکی از مأموران که کنجکاو شده بود، دفترچه را باز کرد و مو به مو آن را خواند.
همان لحظه بود که پی برد میثم یک باند بزرگ سرقت تشکیل داده و 4همدست دارد. میثم سالها بود که خاطراتش را مینوشت، حتی خاطرات سفر و خریدکردنش، آنهم با پولهای دزدی را نوشته بود. کارآگاهان، این دفترچه را بهعنوان مدرک تحویل قاضی پرونده دادند. پس از آن دادیار پرونده، بار دیگر میثم و همدستش را به دادسرا احضار کرد. میثم همچنان اصرار داشت که تنها 4سرقت را با همدستش انجام داده است اما وقتی قاضی دفترچه خاطراتش را پیش او قرار داد، حسابی جا خورد.
او خاطرات تک تک سرقتها را با جزئیات کامل نوشته بود. حتی ساعت سرقتها را ثبت کرده و گفته بود که 4همدست دیگر هم دارد که البته یکی از آنها دستگیر شده بود اما 3نفر دیگر فراری بودند. در چنین شرایطی میثم ترجیح داد قفل سکوتش را بشکند و حقایق را افشا کند. میثم، مخفیگاه همدستان دیگرش را لو داد و گفت هرسرقتی که در دفترچه خاطراتش نوشته را قبول دارد، چراکه تعداد دقیق آنها یادش نیست. این دزد 25ساله اقرار کرد که تبحر خاصی در سرقت خودرو دارد و پس از دزدی، خودروهای مسروقه را اوراق میکرده و قطعات آن را به مالخران میفروخته است. علاوه بر این با همدستانش دست به سرقت لوازم داخل خودرو هم میزده است.
3همدست فراری دیگر این باند نیز با اعترافات میثم دستگیر شدند و با توجه به اینکه میثم در دفترچه خاطراتش از جزئیات 30فقره سرقت خودرو و لوازم داخل خودرو نوشته بود، اعضای باند همه این سرقتها را گردن گرفتند. براساس تحقیقات درخصوص این پرونده ادامه دارد.