در منابع مختلف به زبانهای عربی ، ترکی و فارسی که نشر و بسط توسعه فرهنگ در سرزمینهای اسلامی وسیله آنها انجام گرفته است و در دسترس نگارنده بودند درباره ریشه و توضیح واژه قانون چنین نوشته شده است:
واژه قانون و کاربردهای آن
- فرهنگ عربی تاجالعروس واژه قانون رومی ( یونانی ) یا فارسی است .
- به نوشته لغتنامه عربی محیطالمحیط ، قانون کلمهای است سریانی .
- در کتاب فرهنگ فارسی آنندراج در زیر کلمه قانون نوشته شده : این لفظ سریانی یا یونانی است و کتاب « برهان قاطع » نوشته که قانون معرب کانون است .
- محمد قریب در کتاب لغت فارسی خود که واژه نوین نام دارد ، قانون را معرب واژه یونانی دانسته است .
- فرهنگ معین ، قانون و کانون را معرب واژه یونانی کانن قید کرده و به آن ریشه سریانی واکدی قائل شده است .
- فرهنگ فارسی عمید ، اصل کلمه قانون را عربی ذکر کرده است .
- فرهنگ ترکی از انتشارات موسسه عالی زبان و تاریخ ترکیه ، قانون را کلمهای عربی دانسته است .
- فرهنگ فارسی آنندراج زیر واژه قانون چنین نوشته است : به ضم ثالث این لفظ سریانی یا یونانی به معنی اصل هر چیز .
- لغتنامه دهخدا چنین آورده : گویند این لغت معرب کانون است و عربی نیست . لیکن در عرب مستعمل است همچنین در زیر نویس صفحهای که واژه قانون در آن مندرج است نوشته شده . « قانون » معرب از یونانی kanon . ضمناً لغتنامه مذکور ، واژه کانون را سامی دانسته است .
- دایرهالمعارف اسلام : اصل واژه قانون یونانی است .
- ترمینولوژی حقوِ : اصل قانون ( Loi ) از canon است که عبارت میباشد از مقررات موضوعه توسط مقامات کلیسا ، کلمه قانون معرب کلمه لاتین مذکور است .
بنا به موارد فوق واژه قانون معرب کلمه یونانی canon است که از راه زبان سریانی وارد زبان عربی گردیده است و در اصل به معنای « خط کش » به کار رفته و بعد معنی قاعده به خود گرفته است و امروز در زبانهای اروپایی به مقررات کلیسای مسیحیت و کنیسه یهودیت اطلاِ میشود . ( Canon Law , Droit Canoniquie ).
کانون ، نام ماهی است متقابل با ماه مرحشوان عبرانیان . از کانون در کتیبههای شهر باستانی پالمیر واقع در سوریه کنونی ( به آن تدمیر به معنی شهر نخل نیز میگفتند و اکنون خرابههایی از آن باقی است ) ذکری به میان آمده است . بعدها کانون به اشکال قدیم و قانون حرای در میان ماههای سریانی ( سوریه ) دیده میشود . در عربی به این ماهها کانونالاول و کانونالاخر گفته میشود . ابوریحان بیرونی این ماهها را در کتاب آثارالباقیه خود به صورتهای کانون قدیم لا و کانون حرای ل جزو ماههای سریانی ذکر کرده است .
در عربی کلمه کانون به معنی اجاِ ( محل سوزاندن آتش ) است و به نظر میرسد اجاِ ، نام ماه اول سال ترکیه ترجمه کلمه کانون باشد . همچنین ناگفته نماند واژه اجاِ درلهجه های مختلف زبان ترکی به معنی و مفهوم محل افروختن آتش ، کوه ، کانون ( =باشگاه ) ، معدن ، جاییکه بیشترین مصرف یا سوخت چیزی انجام میپذیرد . سرچشمه ، منبع خاندان و کسیکه ویژگی درمان بیماریها را بدون استفاده از دارو داراست ( =پیر ) ، نیز میباشد . ضمناً قابل ذکر است که به ترکی قانون را یاسا مینامند . در ترکی علمی ، از واژه قانون ، قاعده لایتغیر ارتباطات اجباری مابین اتفاقات و پدیدههای طبیعی مانند جاذبه ، مستفاد میگردد . کتاب منتهیالارب قانون را اصل هر چیز و مقیاس آن ، معنی کرده و میافزاید قانون عبارت است از محرکه راه و روش ، اقتنان برابر است با راست ایستادن در علم فیزیک قانون عبارت است از نظریه فیزیکی که از طریق آزمایشات عملی و علمی به اثبات رسیده باشد . نظیر قوانین نیوتن ، قانون فارادی و غیره . به طور کلی از لحاظ علمی ، قانون عبارت است از بیان و ترجمان مناسبات ثابت یا مشابه یا متعاقب پدیدههای طبیعی .
شیمیدان معروف زکریای رازی که الحق نابغه ای بوده است و اقوام در کشورهای مختلف وی را از تبار خود میدانند و اکتشافات متعدد را به وی نسبت میدهند ، از کانون که به معنی کوره کوچک و کانون القلائین ، کورهای بوده شبیه کوره تابشدان که روی آن کباب درست میکردند نام برده است . آلت موسیقیای که شبیه سنتور میباشد و بعضیها اختراع آن را به افلاطون و برخی به فارابی منتسب دانستهاند و در موسیقی امروز بیشتر کشورهای شرقی بین عربها ، ترکها و ایرانیان مرسوم است ، قانون نام دارد . این ساز پس از اشتهار در کشورهای عرب حدوداً در قرن دوازده میلادی از طریق اندلس به اروپا راه یافت و تا قرن ۱۵ ، اسپانیاییها آن را کانو و آلمانیها کانون نامیدند و گونه کوچکتری از آن در فرانسه ( Micanon ) نام گرفت .
در سریانی واژه قانون به شکل قنونا که در زبان ارمنی نیز رایج است ، بوده و معنی قاعده و قانون را دارد . canon در زبانهای انگلوساکسن ، قاعده یا عصا ، در لاتی مقیاس اندازه گیری قاعده و نمونه ، در یونانی به همان معنی و قریب به معنای لفظ دیگر یونانی Kanna و Cane میباشد . در انگلیسی به معنی نی و چوبدستی است . از تلفیق این معانی ، میزانی برای سنجش حق و ناحق و سزا و جزا به دست میآید .
کلمه انگلیسی Canon را که مفهوم مقررات ( شریعت ) دین یهود و نصاری را دارد نباید ، با واژه فرانسوی Canon به معنی توپ که در انگلیسی با حرف n مکرر و به صورت Cannon نوشته میشود اشتباه کرد .
کاربرد قانون به معنی و مفهوم Law انگلیسی و Loi فرانسه در حقوِ ایران ، گذشته دوری ندارد و نگارنده ورود آن را به زبان حقوِ فارسی بنابر آنچه در پی خواهد آمد حوالی سالهای ۱۳۶۹ هجری قمری میداند .
معادل و مترادف این واژه در زبان فارسی ناموس ، که اصل آن از نموسای سریانی است . کار برداشت که امروزه در زبان محاوره به معنی غیر از قانون به کار برده میشود .
در کتاب جامع الحکایات آمده است : دگر از ناموسهای « مانی » آن بود که گفت ذخیره حرام است و نشاید که زیادت از قوت یک روز نهادن و یا در سیاستنامه خواجه نظام الملک گفته شده است از ناموسهای مملکت ، یکی نگاه داشتن لقب و مرتبت و اندازه هرکس است .
به طوری که در کتاب عیونالانبیا درج شده است « . . . اکنون نسخه ناموس طبی بقراط را متذکر میگردیم . . . » سوگندنامه بقراط ناموس طبی نام داشته است . همچنین در تاریخنامه هرات جوامعالحکایات عوفی ، آثار الباقیه ابوریحان بیرونی . . . ناموس به معنی اخص قانون به کار برده شده است .
نام پیشدادیان اولین سلسه اسطورهای امپراطوری ایران که به لهجه اوستایی پره دانه Paradata ذکر گردیده است و بعداً در پهلوی پیشداد Pesdad شده به معنی قانونگزارکهن یا نخستین قانونگزار میباشد.
دات که به معنی قانون است غالباً در اوستا استعمال شده و داد و دادگر از این کلمه است و نام کتاب وندیداد که جزوی از اوستاست ، به معنی قانون ضد دیو میباشد . بنابراین صفت دادگر انوشیروان پادشاه ساسانی به معنی قانونگزار است نه عادل .
با این حساب ، زنجیر عدل و . . . که بر این پادشاه میبندند حکایتهایی است که نژادیون و پانیستها ساخته اند زیرا که هزاران مزدکی را با گذاشتن در داخل گچ کشت .
آیین لغتی است فارسی و به معنی قانون ، مراسم و عرف میباشد و آیین نامه کتابی بوده است که ابن مقفع در قرن دوم هجری از زبان پهلوی به زبان عربی ترجمه کرد و الفهرست در بیان آن مینویسد : کتابی به نام « آییننامه » بود که در عربی الرسوم نیز گاهی ذکر شده است . این کتاب محتملا مطالبی درباره سازمان اداری ، خصوصیات و امتیازات طبقات مختلف و چگونگی آداب و رسوم درباری ، سپاهیگری ، بازی چوگان زمان ساسانیان در برداشت . همچنین در کتاب « التاج فی الاخبار الملوک » منسوب به جا حظ که مشتمل بر اطلاعات بسیار درباره آداب و رسوم ساسانیان است به نام « آیین الفرس » اشاره رفته است . عنوان آییننامه که مسعودی آن را کتابالرسوم ترجمه کرده است در دوره اسلامی عنوان کتابها یا رسالاتی که درباره آداب و رسوم ، هنر و علوم مختلف به زبان پهلوی و فارسی تالیف میشده ، به کار رفته است . مانند آیین اکبری که درباره آداب و رسوم دربار اکبر شاه ترکتبار معروف هند است . این واژه پس از استقرار مشروطه و تدوین قوانین در موارد مختلف از جمله در « آیین دادرسی مدنی » به کار گرفته شده است .
حال که قانون از نظر لغوی به قاعده نظامات معنی شده ، باید دید این چگونه قاعده ای است و ماهیت آن چیست ؟
قانون ، مقررات و قواعدی است که بر پایه تجربیات بشر استوار و تدوین شده است . فرهنگ نویس نامی دکتر سموئل انگلیسی گفته است : قانون آخرین نتیجهای است که از عقل بشر به اعتبار تجاربش به سود عموم افراد بشر گرفته میشود . یا از لحاظ حقوِ ، قانون عبارت است از بیان قاعده و دستوالعملی که یک قدرت حاکم یا دولت آن را برقرار میکند . از نظر ترمینولوژی حقوِ امروزی ، قانون عبارت از قاعدهایست که قوه مقننه وضع و ابلاغ میکند و آن مبتنی بر طبیعت عالم تمدن و متناسب با مصلحت مردم است .
به طور کلی و خلاصه میتوان گفت قانون به قواعد و نظاماتی اطلاِ میشود که بر پایه عقل و منطق و تجربه عملی بشر استوار است و ریشه سماوی و ماوراء الطبیعه ( متافیزیک ) ندارد و منظور از آن جلب منافع و رفع و دفع مفاسد از مردم در این دنیا میباشد .
آنچه از نوشته های سرزمینهای اسلامی ( در بالا به تعدادی از آنها اشاره شد ) در این باب مستفاد میگردد این است که آنان نیز مفاهیم فوِ را مدنظر داشتهاند زیرا که ، ابوعلی سینا به علت اینکه مندرجات و محتویات کتاب بر مبنای تجربیات عملی استوار بوده است کتاب طبی معروف خود را قانون نامیده است . از بررسی متون فارسی قدیم دیگر نیز صدِ مدعای آخر اثبات میگردد . رشیدالدین فضلاللّه همدانی در جامعالتواریخ نوشته : . . . بر وفق فرموده « غازان خان مغول » مجموع مسودات یرلیغها ( =فرمانها ) را بعد از تنظیم به اتفاِ بر دفتر نوشتند و آن را قانون الامور نام نهادند .
در بررسی نوشتههای فارسی بعد از اسلام به نام گذاریهایی برمیخوریم که از دید موضوع ما ، با مسمی است . به عنوان مثال یکی از کتابهایی که ابن مقفع در قرن دوم هجری قمری ( هشتم میلادی ) از پهلوی به عربی ترجمه کرده است کتابی بود به نام « آیین » .
در سلیمانیه کوتوپحانسی ( =کتابخانه سلمانیه ) استانبول ، دو نوشته خطی به زبان فارسی ، از یک کتاب زیر عناوین رئیسالکتاب مصطفی افندی و به شمارههای 609 و610 وجود دارد که یکی از آنها 109 و دیگری 128 برگ دارد.
نام هر دو کتاب « ختاینامه » است . مولف آن شخصی است از اهالی بخارا به نام سید علیاکبر ختایی که چند سالی به عنوان بازرگان در سفر چین بوده است و دیدهها و شنیدههای خود را به زبان فارسی که خیلی پیشتر و بعد از دوره او به همراه لهجه ایغوری ترکی ، زبان رسمی و حاکم در طول جاده ابریشم بود ، برشته تحریر درآورده است . تاریخ و زمان دقیق سفر وی روشن نیست . آنچه محتویات کتاب مینمایاند این سفر در سالهای ۱۴۷۷ ۱۵۰۵ میلادی انجام پذیرفته است . این کتاب را در سال ۱۵۸۲ میلادی شخصی به نام حسین افندی به ترکی ترجمه و به سلطان مراد سوم پادشاه عثمانی تقدیم کرده است . در این کتاب واژه قانون به طور مکرر به کار برده شده است . در سال ۱۸۵۳ که نهضتهای فکری در بلاد عثمانی و مسلمان دیگر آغاز شده بود چاپ سنگی این نوشته با الفبای عربی ، در استانبول نشر یافت و باعث به کارگیری اولین بار کلمه قانون به مفهوم امروزی آن ( و یا معادل Law انگلیسی ) در بین سیاسیون و اصلاحطلبان و ورود آن به ادبیات کشور ترکیه آن موقع و به تبع آن ایران گردید . استعمال کلمه قانون در زمان حکومت عثمانی ، بیشتر در مورد احکام صادره از طرف حکومت به کار میرفت تا آنها را از احکام شرع حنیف که مبتنی بر ادله معروفه خود میباشد ، جدا کند چه امکان دارد در مسالهای حکم شرع با قانون موضوعه منافات داشته باشد . مثلاً ربا در شرع حرام است ولی در قانون مباح .
قبل از انتشار ترجمه ترکی اثر یاد شده ، اصطلاح قانون در معنای بسیار محدودتر ، به معنای نظامات مستقر به کار رفته است و مفهوم قانون در مورد واژه شرع یا شریعت و یا قانون قرآنی محفوظ مانده بود .
اصطلاحاتی مانند قانوننامه ، خلاف قانون ، قوت قانون و . . . در ادبیات فارسی به مفهوم Law برای اولین بار در این نوشته به میان آمده است . انتشار چاپ سنگی ترکی این کتاب در استانبول ، مردان سیاسی نهضتهای فکری جدید مخالف سلطان و روش اداره کشور و ( بخصوص عثمانی گرایی ) به ویژه به مردان سیاسی دوره تنظیمات ، این اصلاح طلبان دو کشور عثمانی و ایران قرن نوزدهم ، اجازه داد که این اصطلاحات را از خطایی وام گرفته و آنها را وارد مصطلحات محاورات و ادبیات آن روز گردانند .
ختایی واژه قانون نامه را مترادف با واژه لی ( Lie ) چینیان آورده که به معنی آیین آنان بوده است و مانند حقوِ مذهبی مسیحی : « Droit Canon » اساس آسمانی و الهی داشت . اما مسلمانان لی را چیزی به غیر از قواعدی کم و بیش حکیمانه که چینیان از خودشان اختراع کرده بودند نمیدیدند و به آن جنبه الهی قائل نبودند . بنابراین مسلمانان در قرن نوزدهم برای اینکه به فرامین سلاطین اصلاحطلب خود یک خصلت قضائی ( معادل شرع ) دهند ، میان اصطلاح و یا واژهای ترکی ( به لهجه کاشغری ) ختاینی نین لی سی ( Khitayinin , L , ie – Si ) و کلمه Zagon روسی به معنی قانون ( که آن روزها بین روشنفکران متداول بود ) مردد میمانند تا سرانجام به طور قطع واژه قانون به مفهوم Law امروزی را که توسط نشر چاپ سنگی ترجمه ترکی ختاینامه ( سفرنامه سیدعلی اکبر ختایی ) رواج یافته بود پذیرفتند .
بدین ترتیب واژه قانون به همراه واژههای دیگر نظیر جرمانه و جریمه به دنبال نشر ترجمه اثر مذکور در سال ۱۳۶۹ ، ه . ِ / ۱۸۵۳ میلادی ، وارد واژگان حقوقی عصر تنظیمات در ترکیه عثمانی و به تبع آن در ایران بعد از امیر کبیر شد . در سال ۱۳۰۷ هجری قمری چند روز پس از بازگشت ناصرالدین شاه از سفر اروپا به دستور وی تحت ریاست شاهزاده عباس میرزا ملکآرا ( برادر ناتنی کوچک ناصرالدین شاه ) که ۲۷ سال در خاک عثمانی اقامت داشت مجمعی به نام مجلس تحریر قانون با وظیفه ترجمه و تحریر قانون به مفهوم امروزی آن ، تشکیل گردید . ناگفته نماند که در این دوران تاثیرپذیری و الهام اصلاحطلبان دو کشور از قانون مدنی فرانسه و سویس و دیگر کشورهای غربی پیش از اندازه بود و کتاب ختای نامه ، بیشتر از تاثیر قانونخواهی از طرف روشنفکران ، در انتخاب واژه موثر بوده است .