خانواده

طلاق ناخوشایند و گرفتار شدن در رابطه ای که نمی توان آن را ترک کرد

بدون آزادی و محدودیت ها رابطه ها میتوانند خفه کننده باشند. آیا احساس مکنید در یک رابطه ای که نمیتوانید آن را ترک کنید گیر افتاده اید و طلاق ناخوشایند را رد می کنید؟! البته،احساس گرفتار شدن یک حالت روحی است. هیچ کس نیاز به رضایت برای ترک کردن یک رابطه ندارد، با این حال میلیون ها نفر از مردم به دلایل زیادی در رابطه های ناخوشایند از خالی گرفته تا آزار دهنده گیر افتاده اند هرچند احساس خفگی و هیچ انتخابی نداشتن از ترسی ناخودآگاه سرچشمه میگیرد،مردم دلایل زیادی را برای ماندن ارائه می دهند،از مراقبت از فرزندان جوان تا مراقبت از یک یار مریض .

یک مرد از اینکه همسر مریض خود را رها کند بسیار احساس ترس و گناه میکرد(یازده سال بزرگتر بود)دلسردی او،او را خیلی مضطرب کرده بود تا اینکه او قبل از زنش مرد. همچنین پول زوج ها رابه هم گره میزند به خصوص در یک شرایط اقتصادی بد. با این حال زوج هایی با استطاعت بیشتر شاید سبک زندگی راحت تری داشته باشند در حالی که ازدواج آنها به یک قرارداد مالی تنزل می یابد.خانه داران از اینکه خودشان خودشان را حمایت کنند یا این که مادری تنها باشند میترسند و نان آوران خانه از ساپورت کردن و اینکه ببینند دارایی هایشان از هم می پاشد از طلاق ناخوشایند میترسند. اغلب همسران از احساس شرمندگی ترک کردن یک ازدواج ناموفق میترسند.بعضی از آنها حتی نگران این هستند که مبادا همسرشان به خود صدمه بزند.زنانی که از نظر روحی یا جسمی آسیب دیده اند شاید از ترس سوء قصد و یا انتقام رها شوند.

طلاق ناخوشایند

اعتماد به نفس و عزت نفس آنها در یک رابطه لطمه خورده است و تهدید سوء قصد احتمال جدایی را افزایش می دهد.بسیاری از مردم به خود میگویند “مرغ همسایه غازه” و اعتقاد دارند که پیر تر از آن هستند که دوباره عشق را پیدا کنند و سناریو های قرار گذاشتن های آنلاین را تصور میکنند.هرچند امروزه در بعضی از جوامع طلاق را لکه ننگ میدانند ولی هنوز ترس های عمیق تری هستند.

ترس ناخودآگاه

دلایل عمیق تر ناخودآگاهی وجود دارند که مردم را اسیر خود میکنند معمولا ترس از جدایی و تنها شدن که آنها از طلاق ناخوشایند پرهیز میکنند (معمولا ترس از جدایی که آنها از آن دوری میکنند).معمولا در رابطه های طولانی مدت همسران سعی در افزایش فعالیت های فردی و یا شبکه های حمایتی در محیط بیرون از شریک خود دارند.در گذشته یک خانواده گسترده این فعالیت را داشتند.در حالی که زنان تمایل به داشتن دوستانی دارند که بتوانند به آنها اعتماد کنند و معمولا نسبت به خانواده هاشان نزدیکتر هستند.مردان از گذشته بر روی کار تمرکز میکنند  در حالی که نسبت به نیازهای احساسی شان بی توجه هستند و تنها بر روی همسرشان برای حمایت کردن تکیه میکنند با این حال زنان و مردان هر دو معمولا نسبت به پیشبرد علایق فردی غافلند.بعضی از زنان وابسته،دوستانشان و سرگرمی هایشان و فعالیت هایشان را رها میکنند.و شریک مرد برمیگزینند.اثرات ترکیبی این به ترس از تنهایی و انزوا اضافه میکند وقتی که آنها خود را در آینده تنها میبینند.

برای همسرانی که چند سال است با هم ازدواج کرده اند هویت و نقششان ممکنه به عنوان یک زن و شوهر –تامین کننده و خانه دار باشد.

تنهایی که بعد از طلاق ناخوشایند تجربه میشود همراه با احساس گمشدگی است.این یک بحران هویتی است.همینطور ممکنه برای یک پدر یا مادری که حضانت فرزندش را بر عهده نداره قابل توجه باشه.(برای کسانی که پدر مادر بودن یک منبع اصلی عزت نفس است)

طلاق ناخوشایند

بعضی از مردم هیچ وقت تنهایی زندگی نکردند.آنها خانه یا هم اتاقی دانشگاه خود را برای یک ازدواج یا رابطه عاشقانه ترک کردند.این رابطه به آنها کمک کرده تا خانه را ترک کنند البته به صورت فیزیکی.با این حال آنها هیچ گاه به طور کامل ترک کردن خانه به صورت روانی را انجام ندادند.یعنی تبدیل شدن به یک بزرگسال خود مختار.آنها چنان به همسر خود وابسته میشوند که زمانی به خانواده خود وابسته بودند. طلاق یا جدایی با خودش تمام اون کارهای ناتمام مربوط به تبدیل شدن به یک بزرگسال مستقل را می آورد.

ترس درباره ترک همسر و فرزندان شاید تکراری باشد بر ترس ها و احساس گناه هایی که در طول جدایی از خانواده شان داشتند که به سرعت با وارد شدن به یک رابطه یا ازدواج از آنها دوری کردند.احساس گناه درباره ترک کردن یک همسر ممکن است به دلیل این حقیقت باشد که پدر و مادر و آنها به صورت مناسب جدایی احساسی را انجام ندادند.هرچند اثر منفی طلاق بر روی فرزندان واقعی است نگرانی های آنها همینطور ممکنه تجسم ترس ها برای خودشان باشد.این چیز بسیار ترکیبی است اگر که آنها از طلاق پدر و مادرشان نیز آسیب دیده اند.

انکار

طلاق ناخوشایند

انکار مشکلات از جمله اعتیاد دلیل دیگری برای طلاق ناخوشایند است که سبب می شود زوج ها در یک رابطه گیر بیفتند. آنها ممکنه که رفتار شریکشان را منطقی تلقی کنند یا کم ببینند یا قبول کنند و فقط امید داشته باشند به زمان های خوبی که گاهی پیش می آیند یا بیانات عاشقانه.آنها به وعده های پوشالی اعتقاد دارند و امید دارند که چیزها بهتر شود…”ای کاش”.اغلب اوقات انها درد خود را انکار میکنند که در غیر این صورت ممکن است باعث شود آنها انگیزه بگیرند و کمک بگیرند و تغییر بیابند.

کمبود استقلال

استقلال بر یک شخص محکم از نظر احساسی ،جدا و مستقل دلالت میکند. کمبود استقلال نه تنها جدایی را سخت میکند بلکه به طور طبیعی مردم را نسبت به شریکشان وابسته تر میکند.عواقب آن این است که مردم احساس گرفتاری میکنند و درگیر یک دمدمی مزاجی میشوند .از یک سو آنها به شدت آزادی و استقلال را دوست دارندو از سوی دیگر آنها امنیت یک رابطه را میخواهند-حتی یک نوع بدش.استقلال به این معنی نیست که به دیگران نیاز نداریم.بلکه در حقیقت به شما اجازه میدهد که یک وابستگی سالم به دیگران را تجربه کنید آن هم بدون ترس از اختناق.

مثال هایی از استقلال روانی عبارتند از:

1-شما وقتی تنها هستید احساس پوچی و گمشدگی نداشته باشید.

2-احساس مسئولیت نسبت به احساسات و اعمال دیگران نداشته باشید.

3-شما چیزی را به خود نگیرید و شخصی برداشت نکنید .

4-بتوانید تصمیماتتان را خودتان بگیرید.

5-نظرات و ارزش های خودتان را داشته باشید که به سادگی تحت تاثیر قرار نگیرند.

6-شما می توانید مبتکر باشید و کارهایستان را خودتان انجام دهید.

7-شما می توانید بگویید نه و جولان دهید.

8-بتوانید دوستان خودتان را داشته باشید .

اغلب این کمبود استقلال است که مردم را ناراحت میکند در رابطه ها و یا آنها رااز انجام کارها ناتوان میکند. طلاق ناخوشایند به این دلیل است که آنها نمیتوانند ترک کنند و نمیتوانند نزدیک نیز شوند. آنها از وابستگی بیشتر میترسند-از اینکه خودشان را به طور کامل از دست دهند.آنها ممکن است به فکر جلب رضایت مردم باشند و یا نیازها علایق دوستان و … را فدا کنند . و بعد نسبت به شریکشان اعتراض داشته باشند .

راه فرار از طلاق ناخوشایند

طلاق ناخوشایند

راه فرار شاید ملزم به ترک رابطه نباشد،آزادی یک نیاز درونی است .یک سیستم پشتیبانی درست کنید و مستقل تر و مدعی تر شوید.مسئولیت خوشحالی خود را با افزایش علایق خود بپذیرید به جای اینکه روی رابطه تمرکز کنید.شاید شما مطمئن نیستید و نیازمند کمک برای تغییراتی که میخواهید هستید.تمرین کنید تا محدودیت های کوچکتری بسازید تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهید به خصوص اگر با یک فرد سوء استفاده گر هستید.

میانگین امتیازات ۵ از ۵
از مجموع ۱ رای

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا