فریب در ازدواج : معمولا وقتی سخن از ازدواج به میان میآید صداقت، عشق، دوستی، زیبایی، فداکاری، همراهی و همکاری و تعداد بسیاری کلمات و لغات مثبت و زیبا تداعی میشود. البته برخی تعبیرها و مفاهیم ناخوشایند هم گاهی به ذهن میآید مثل چشموهمچشمی، حسادت، مهریه سنگین، دخالت عمو و عمه و دایی و خاله و مانند اینها! اما مطمئنا شنیدن اوصاف مجرمانه درخصوص ازدواج شگفتانگیز و استثنایی است ولی متاسفانه واقعیت دارد.
در روزنامهها اخباری از اینگونه که مردی خانمها را با وعده ازدواج و ادعای اینکه دکتر، جراح، خلبان، وکیل و … است، فریب در ازدواج میداد و اموال و طلاهایشان را میگرفت و ناپدید میشد، کم نیست. معمولا عکس قضیه یعنی حالتی که خانمی مردان را اینگونه فریب در ازدواج دهد یا نیست یا بسیار کم است. البته حالاتی که خانم شوهردار خود را مجرد معرفی کرده، وجود دارد اما نهچندان زیاد. اینها را گفتم تا به این نتیجه برسم که افراد بشر را به راحتی نمیتوان شناخت، بهویژه وقتی پای ازدواج و زندگی مشترک در میانن باشد باید خانمها و دختران با تأمل و دورنگری کامل اقدام کنند. همینطور آقایان و پسرها. اینکه عقلا اصرار میکنند دخترخانمها به جای مهریه سنگین حتما وکالت جداگانه رسمی (محضری) در طلاق بگیرند و ضمن عقد، حق کار، تحصیل، سفر خارج از کشور و انتخاب مسکن را برای خود بخواهند، به همین علت است.
مردان بهطور معمول در طلاق دادن همسرانشان دچار مشکل زیادی نیستند. اگر از نظر مالی دستشان باز باشد با اندک تلاشی میتوانند همسرشان را طلاق بدهند. اما خانمها اگر شوهر ناباب دربیاید به این آسانیها نمیتوانند طلاق بگیرند. در این حالت آن وکالت جداگانه رسمی (نه وکالت که در عقدنامه قید میشود) به دادشان خواهد رسید. همینطور اگر توصیه میشود دختر و پسر تحت نظر والدین چند ماهی رفتوآمد و نشست و برخاست داشته باشند، به این خاطر است که فضایل و رذایل شان آشکار شود، چون بهطور معمول در جلسه خواستگاری یا از طریق معرفها نمیتوان کسی را شناخت، چه برسد به وقتی که آشنایی در کوچه و بازار و مهمانی و مانند اینها ایجاد شده باشد.
فریب در ازدواج : طبق ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی «چنانچه هر یک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب در ازدواج دهد و عقد برمبنای هر یک از آنها واقع شود، مرتکب به حبس تعزیری از ۶ ماه تا دوسال محکوم میشود». بنابراین اگر کسی که به اصطلاح «دیپلم ردی» دارد در موقع عقد، خود را مهندس یا دکتر معرفی کند یا کارمند دولت مدعی شود که کارخانهدار است یا فردی که در دکانی به عنوان شاگردد مشغول به کار است، در عقدنامه شغل خود را مدیرکل فلان وزارتخانه معرفی کند (ولو اینکه صرفا در عقدنامه کارمند دولت نوشته شود) بازهم جرم محقق است.
یا خانمی که شوهر داشته و عروسی هم کرده خود را دوشیزه قلمداد و این امر را در عقدنامه منعکس کند. همه اینها و امثال آن جرم است و مجازات حبس دارد. ازدواج قبلی این دختر خانم در شناسنامه درج شده است. شناسنامه گم میشود و دختر خانم شناسنامه المثنی میگیرد. طبق قسمت آخر ماده ۳۳ قانون ثبتاحوال، در صورتی که اداره ثبتاحوال احراز کند که این دختر خانم به اصطلاح «غیرمدخوله» است، یعنی عروسی نکرده، ازدواج و طلاق اول او در شناسنامه المثنی نوشته نمیشود. این «احراز» باا ارائه رأی دادگاهی که حکم طلاق را داده و در متن حکم به غیرمدخوله بودن زوجه مطلقه اشاره کرده است، صورت میگیرد.
حال ممکن است این سوال پیش بیاید که اگر این دختر خانم دوباره ازدواج کند و به شوهرش نگفته باشد که ازدواج قبلی، ولو بدون رابطه جنسی، داشته و در موقع عقد خود را باکره و ازدواج نکرده معرفی و سردفتر ازدواج اینها را در عقدنامه منعکس کند، که باکره بودن درست اما «ازدواج نکرده بودن» دروغ است، آیا جرم موضوع ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی را مرتکب شده است؟ پاسخ مثبت است. گفته میشود افشای ازدواج قبلی باعث سرافکندگی دختر و خانوادهاش نزد خویشان داماد خواهد شد. پاسخ این است که موضوع باید به داماد و خانوادهاش گفته و در عقدنامه هم نوشته شود. اما ممکن است در موقع اجرای صیغه عقد، که معمولا بهطور نمایشی اجرا میشود چون قبلا جاری و نوشته و ثبت شده، این مطلب اصلا خوانده نشود.
فریب در ازدواج : دختران باید توجه کنند اگر چنین نقطه ضعفی در مقابل شوهرشان و خانواده او داشته باشند (یعنی حقیقت را کتمان کرده باشند) تا آخر عمر با ترس و تردید زندگی خواهند کرد. همیشه گفتهاند جنگ اول بهتر از صلح آخر است. نکته گفتنی دیگر اینکه خانوادهها باید بدانند آن چیزی که صیغه محرمیت نامیده میشود و معمولا برای اینکه دختر و پسر در معاشرتهای قبل از ازدواج امکان رفتوآمد آزادانه داشته باشند، بین آنها جاری میشود،چیزی جز نکاح و ازدواج نیست. بعد از اجرای این صیغه اگر طرفینن رابطه جنسی برقرار کنند و احیانا بچهدار بشوند، کاری نمیشود کرد و البته در این میان بازنده دختر است، زیرا همه از مشکلات خانمهای مطلقه در جامعه خودمان و بسیاری از جوامع دیگر، آگاه هستیم.
راه چاره شاید اکتفای طرفین به نامزدی و رفتوآمد تحت نظر خانوادهها، البته با مدت کافی، باشد تا یکدیگر را خوب بشناسند. آخر اینکه اگر دو نفر قصد ازدواج دارند باید مطلقا با هم صادق باشند و حتی امکانات مالی و مزایای اجتماعی و خانوادگی خود را کمتر از آنچه واقعا هست ابراز کنند و به طریق اولی در مورد تحصیلات و شغل و موقعیت اجتماعی خود هرگز نباید دروغ بگویند یا غلو کنند و همواره ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی را بهخاطر داشته باشند.
بهمن کشاورز