روابط اجتماعی انسانها و اهمیتی که اعتبار و نگاه عمومی به فرد دارد، باعث میشود که در بسیاری از مواقع تعهدات قراردادی بدون هیچ مشکلی به اجرا درآید؛ اما تعدادی از قراردادها هم به نتیجه نمیرسند و به دنبال آن موضوع خسارت عدم انجام تعهد پیش میآید. در قانون مدنی تا مرحله فسخ قرارداد و مطالبه خسارت عدم انجام تعهد، سه گام باید طی شود. گام اول، اجبار متعهد به انجام تعهد است. گام دوم، انجام تعهد به خرج متعهد است و در صورتی که هیچ یک از راههای فوق امکانپذیر نبود، نوبت به فسخ قرارداد میرسد. در گفتوگو با دکتر امیرساعد وکیل به بررسی خسارت عدم انجام تعهد میپردازیم.
صحت قرارداد منعقده
این حقوقدان مبناییترین شرط برای مطالبه خسارات ناشی از عدم اجرای قرارداد را بررسی این مطلب میداند که آیا به موجب ماده 190 قانون مدنی و مواد بعدی که در تشریح بندهای مندرج در ماده مذکور آمدهاند، شرایط اساسی صحت معاملات رعایت شده است یا خیر؟ وی خاطرنشان میکند: در ابتدا باید به پاسخ این سوالات بپردازیم که آیا قصد و رضای طرفین در انعقاد این قرارداد محل ایراد نیست و آیا طرفین برای انعقاد قرارداد مورد نظر از اهلیت برخوردار بودهاند یا مورد معامله به گونهای نیست که جهل به عوضین در معامله موجب بطلان قرارداد شود یا خود معامله در زمره عقود نامشروع نظیر قمار و گروبندی نیست و بالاخره این که جهت معامله از مشروعیت برخوردار است یا خیر؟
جبران خسارات
این مدرس دانشگاه ادامه میدهد: به موجب ماده 221 قانون مدنی، تعهد به جبران خسارت چه بر اساس تصریح در قرارداد، چه بر اساس آنچه عرف رایج مقرر میداند و چه در مواردی که قانون الزام کند، قابل مطالبه است؛ مشروط به اینکه طرف تعهد قراردادی، تعهدی را مبنی بر انجام یا عدم انجام کاری بر عهده گرفته باشد. وکیل اضافه میکند: در رویه قضایی بینالمللی نیز این اصل کلی حقوقی پذیرفته شده است که عامل ورود زیان متعهد به جبران خسارت است و این تعهد، منوط به درج شرط صریحی در قرارداد نیست. پایه این رویه را میتوان در رویه دیوان دائمی دادگستری بینالمللی در دهه 1920 میلادی در قضیه کارخانه «کرزوف» یافت.
وی خاطرنشان میکند: بدیهی است ادعای خسارت موکول به تحقق حکم ماده 226 قانون مدنی است که باید در قرارداد زمان معینی برای اجرای تعهد مورد نظر تعیین شده باشد و پس از انقضای مدت، ادعای خسارت مسموع خواهد بود. به علاوه مطابق مواد 227 و 229 قانون مدنی وقوع فورسماژور یا قوه قاهره، مانعی در جهت اجرای تعهد است که اگر متعهد، وجود هر یک از مصادیق فورسماژور را بتواند ثابت کند، مطالبه خسارت از وی بابت عدم اجرای تعهد مقبول نیست. به موجب ماده 221 قانون مدنی، تعهد به جبران خسارت چه بر اساس تصریح در قرارداد، چه بر اساس آنچه عرف رایج مقرر میداند و چه در مواردی که قانون الزام کند، قابل مطالبه است؛ مشروط به اینکه طرف تعهد قراردادی، تعهدی را مبنی بر انجام یا عدم انجام کاری بر عهده گرفته باشد
روشهای جبران خسارات
این حقوقدان در بررسی روشهای جبران خسارت میگوید: در مورد جبران خسارت در قراردادهایی که زمان و موضوع تعهد قراردادی هر دو از اهمیت خاصی برخوردارند و به بیان دیگر، چنانچه تعهدی در موعد مشخص خود اجرا نشود، دیگر مطلوبیت خود را از دست میدهد، در مقایسه با قراردادهایی که وحدت مطلوب وجود ندارد، میتوان قایل به تفکیک شد. مثال بارز نوع اول قرارداد تهیه شام مجلس عروسی است. اگر در آن زمان مقرر غذا تهیه نشود، دیگر برای ذینفع از فایدهای برخوردار نیست. گاهی حکم به الزام متعهد به اجرای تعهد قراردادی میشود و گاهی خود منتفع از تعهد میتواند به حکم دادگاه با هزینه متعهد نسبت به اجرای تعهد اقدام کند. گاهی هم خسارت از طریق پرداخت وجه به ذینفع قابل تحقق است.
بنا بر مراتب مذکور به نظر میرسد درخواست خسارت عدم اجرای تعهد، ناظر به قراردادهایی است که موعد اجرای تعهد قراردادی به سر آمده و متعهد به وظیفه خود عمل نکرده است؛ به این ترتیب جز در مواردی که مطالبه خسارت برای عدم انجام بخشی از تعهد قراردادی ملحوظ است، به طور کلی باید گفت: با درخواست خسارت، دیگر قراردادی بین طرفین مجری نیست و نمیتوان قائل به ادامه اعتبار قرارداد مزبور بود. در واقع، مطالبه خسارت، راهکاری جایگزین در مقابل عدم ایفای تعهدات قراردادی توسط متعهد است و در صورتی که در قالب نظام روابط قراردادی تنظیم شده بین طرفین، چاره دیگری نباشد در این صورت، زیاندیده میتواند به سازوکار مطالبه خسارت روی آورد. بنابراین جز در مواردی که تعهدات قراردادی جنبه مستمر دارند، درخواست جبران خسارت عدم اجرای قرارداد به منزله اختتام قرارداد باید تلقی شود.
تفاوت خسارت تاخیر و خسارت عدم انجام تعهد
این وکیل دادگستری در خصوص تفاوت خسارت تاخیر و خسارت عدم انجام تعهد میگوید: خسارت عدم انجام تعهد و خسارت تأخیر در انجام تعهد هر یک جداگانه قابل مطالبه هستند؛ اما نکته ظریفی که در اینجا باید مورد توجه قرار داد، این است که قانونگذار ایرانی در مورد خسارت تأخیر تأدیه هر چند طبق ماده 719 قانون آیین دادرسی مدنی سابق خسارت تأخیر تأدیه پول را قابل مطالبه میدانست، بعد از انقلاب ضمن نسخ ماده مزبور در بند دوم ماده 515 قانون آیین دادرسی مدنی، مقرر شد خسارت تأخیر تأدیه در موارد قانونی قابل مطالبه است.
منظور از موارد قانونی مذکور در این ماده، مصادیق ماده 522 همین قانون و ماده 2 قانون الحاق یک تبصره به ماده 2 قانون اصلاح موادی از قانون صدور چک است. وکیل اضافه میکند: مستفاد از اصول 43 و 49 قانون اساسی و نظریه مورخ 12/4/1364 شورای نگهبان، دریافت خسارت تأخیر تأدیه (قرض ربوی) مغایر با موازین شرعی شناخته میشود.
انتقاد از شرط الزام به انجام قرارداد
در صورتی که شرط فعل نقض شود یا تعهد موضوع قرارداد انجام نشود، در درجه اول مطابق قانون مدنی باید متعهد را به اجرای تعهد اجبار کرد و اگر اجبار متعهد امکان نداشت، در گام دوم باید تعهد را به هزینه متعهد اجرا کرد. اگر هیچ یک از این مسیرها به نتیجه نرسید، تازه نوبت به فسخ قرارداد میرسد. امیرساعد وکیل با انتقاد از این روند میگوید: در دنیای حاضر که تجارت در حجم کلان انجام میشود و سرعت از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، نمیتوان شرط نخستین الزام متعهد به اجرای قرارداد را یک راهحل منطقی و مقرون به صرفه و صلاح ذینفع تعهد دانست و شاید به همین دلیل باشد که بسیاری از کشورها، از جمله پیروان نظام حقوقی «کامنلا» نظیر انگلستان جز در موارد استثنایی، اصولا در نظام حقوقی خود مفهومی تحت عنوان اجرای عین تعهد به عنوان یکی از روشهای جبران خسارت عدم اجرای تعهد را ندارند.
منظور از موارد قانونی مذکور در این ماده، مصادیق ماده 522 همین قانون و ماده 2 قانون الحاق یک تبصره به ماده 2 قانون اصلاح موادی از قانون صدور چک است. وکیل اضافه میکند: مستفاد از اصول 43 و 49 قانون اساسی و نظریه مورخ 12/4/1364 شورای نگهبان، دریافت خسارت تأخیر تأدیه (قرض ربوی) مغایر با موازین شرعی شناخته میشود. این حقوقدان اضافه میکند: متعهدی که ملزم به اجرای تعهد میشود، معلوم نیست تا چه اندازه در ایفای تعهدات قراردادی خود حسن نیت دارد و رعایت غبطه و منافع ذینفع را در دستور کار خود قرار خواهد داد. بنابراین از نظر اینجانب چه به منظور رعایت منفعت ذینفع، چه اجتناب از طولانیتر شدن روند رسیدگیهای قضایی و چه از منظر توجه به ملاحظات تجارت جهانی، مناسبتر است در نظام حقوقی کشور ما موضوع الزام به اجرای تعهد توسط متعهد به عنوان مرحله نخستین جبران خسارت مورد حکم دادگاه، جز در مواردی که توافق طرفین در کار باشد، مورد بازنگری قرار گیرد.
وکیل ادامه میدهد: گاهی نقص در اجرای تعهد مشمول مفهوم تبعض صفقه در قانون مدنی قرار میگیرد و گاه خیر؛ بنابراین در جایی که امکان تقسیم و تفکیک در مورد موضوع تعهد وجود دارد و همین میزان اجرای تعهد برای ذینفع مطلوبیت دارد، در این صورت، وضعیت متفاوت از حالتی است که اجرای تعهد در میزان انجام شده، فاقد هرگونه فایدهای برای ذینفع است. به هر حال همچنان که از کنوانسیون 1969 وین در زمینه حقوق معاهدات برمیآید و انعکاسی از رویه حقوقی بینالمللی است، باید گفت اصولا اجرای قسمتی از قرارداد هم میتواند موضوعیت داشته باشد.
خسارت عدم انجام تعهد در تعهدات قراردادی مطرح میشود و با خسارت تاخیر در انجام تعهد قابل جمع نیست. برای جبران خسارت از عدم انجام تعهد باید شرایطی فراهم باشد. برخی معتقدند در صورت نقض تعهد در همان گام اول، باید امکان فسخ قرارداد فراهم باشد. در برخی موارد استثنایی در قانون مدنی امکان فسخ در همان گام اول وجود دارد.
باتشکر کهواقعاموضوع رابه خوبی شکافتی اگثرقضات محترم درتفصیرماده15تبصره2مشگل دارنداستادعزیزراهنمایی لازم دارم دراین موردلطفایک وقتی بهم عنایت فرمایید
سلام.درصورتیکه فروشنده ملک با حیله و نیرنگ اقدام به عدم حضور گرفته باشد.و ولی بدلیل نداشتن استعلام ها و حتی نداشتن استعلام ثبت توسط سر دفتر..اقدام به دریافت عدم حضور نماید.و به استناد عدم حضور فسخ معامله از دادگاه بخواهد و حکم قطعی بگیرد.خریدار که بنده باشم پس از 5سال متوجه میشوم عدم حضور خلاف واقع بود و تخلف سر دفتر را از بازرسی اداره ثبت درخواست و محرز اعلام میدارند.و اعاده دارسی نبت به حکم قطعی فسخ مبایعنامه نمودم و حکم به ابطال حکم فسخ معامله را گرفتم.حالیه با توجه به اینکه فروشنده در ذیل مبایعنامه نوشته شده که بدلیل نیاز فروشنده به اپارتمان در تاریخ اول مهر 93 تحویل خریدار میگردد.در صورتیکه روز تنطیم سند 27 خرداد نودسه بوده.د در ماده 6 بند 7 توافق شده درصورتیکه عدم اجرای تعهد از طرف فروشنده باشد روزانه 299هزارتومان بعنوان خسارت تاخیر در اجرای تعهد به طرف مقابل بدهد.ایا این مبلغ را قانونا میشود گرفت..و اینکه این مبلغ با درخواست اجرت المثل ایام تصرف فرق میکند و هرکدام جدا گانه تعلق میگیرد.و اینکه 90ملیون تومان از ثمن معامله به فروشنده باید پرداخت نمایم.باید از این مبالغ کسر شود.یا اول باید ماتفاوت را بدهم..بعد دعوی انتقال سند و خسارت و اجرت المثل ایام تصرف را طلب نمایم